+نوشته شده در چهارشنبه ۲۹ اسفند ۱۳۹۷ ساعت ۹:۵۸ ق.ظ توسط اشرفی
+نوشته شده در سه شنبه ۲۸ اسفند ۱۳۹۷ ساعت ۹:۴۷ ق.ظ توسط اشرفی
مادر سه شهیدی که در بنیاد پرونده ندارد [
اینجا]
بخت جوان کسی کو به طلب پیر شد
کم ز زنی نیستی درد زلیخا طلب
+نوشته شده در چهارشنبه ۱۵ اسفند ۱۳۹۷ ساعت ۱:۲۸ ب.ظ توسط اشرفی
+نوشته شده در یکشنبه ۱۲ اسفند ۱۳۹۷ ساعت ۱۲:۴۹ ق.ظ توسط اشرفی
+نوشته شده در یکشنبه ۱۲ اسفند ۱۳۹۷ ساعت ۱۲:۳۳ ق.ظ توسط اشرفی
+نوشته شده در شنبه ۱۱ اسفند ۱۳۹۷ ساعت ۱۱:۲۸ ب.ظ توسط اشرفی
+نوشته شده در شنبه ۱۱ اسفند ۱۳۹۷ ساعت ۱۰:۱۲ ب.ظ توسط اشرفی
+نوشته شده در شنبه ۱۱ اسفند ۱۳۹۷ ساعت ۹:۵۴ ب.ظ توسط اشرفی
+نوشته شده در شنبه ۱۱ اسفند ۱۳۹۷ ساعت ۴:۴۰ ب.ظ توسط اشرفی
+نوشته شده در شنبه ۱۱ اسفند ۱۳۹۷ ساعت ۴:۳۴ ب.ظ توسط اشرفی
+نوشته شده در شنبه ۱۱ اسفند ۱۳۹۷ ساعت ۴:۳۰ ب.ظ توسط اشرفی
+نوشته شده در جمعه ۱۰ اسفند ۱۳۹۷ ساعت ۱۰:۴۸ ق.ظ توسط اشرفی
یاد کردن از مرحوم خانم پوران شریعت رضوی، همسر دکتر علی شریعتی، یاد کردن از یک خانوادهای است که در انقلاب و در فضای روشنفکری دینی و غیر دینی ایران، سهم بسیاری داشتند و جایز است بلکه واجب است که از آنها یادی برود. همیشه در پشت مردان موفّق زنانی بودهاند که بار آنها را به دوش میکشیدند. همسر دکتر شریعتی هم همینطور بود. حتّی تحصیلات رسمی او از شوهرش بهتر بود. دکتری ادبیات از دانشگاه سوربن داشت و اگر مجالی مییافت احتمالا امروز نام او در عِداد نویسندگان میآمد اما فداکاری کرد. چهار فرزند داشت، دربهدری کشید، همراه همسرش در فرانسه بود که در آنجا هم شریعتی چنانکه خودش هم اعتراف میکرد نه شوهر خوبی بود نه پدر خوبی! به بچه ها نمیرسید، به خانه نمیرسید، یک آدم آوارۀ سرگردان شاعرمسلک اگزیستانسیالیسم بود. مسلماً اگر چنین همسری نبود مجموعه آثار شریعتی به سی و چند جلد نمیرسید. البته شوهر او هم متاسفانه زندگی شیرینی نداشت. تا وقتی که خارج از کشور بود که با مبارزان الجزایری همراه بود. به ایران آمد دست و پنجه با حکومت نرم میکرد. حسینیه ارشاد را زنده و بیدار نگه داشت به زندان انفرادی ۱۸ ماهه رفت و شکنجه شد. بعد هم که از زندان بیرون آمد و به خارج کشور آمد، به فاصلۀ اندکی از دنیا رفت و آوار زندگی بر سر این زن ریخت. تا اینکه بچهها کمکم بزرگتر شدند و بالاخره هر کدام به سویی رفتند. از بد روزگار فرزندان هم غیر از دختر آخر در فرانسه بودند و خانم از دیدار آنها برخوردار نبود تا بالاخره روزگار به این سو چرخید. شاید هم با کولهباری از غم به زیر خاک رفت.
درود و رضوان خدا بر او باد.
سروش، چهلمین سال انقلاب اسلامی، دقیقه ۰۱، برداشت آزاد [
اینجا]
نماز رهبر انقلاب بر پیکر همسر شهید مطهری
+نوشته شده در جمعه ۱۰ اسفند ۱۳۹۷ ساعت ۱۰:۴۶ ق.ظ توسط اشرفی
دیشب بخشی از سخنرانی دکتر سروش را که پیرامون درگذشت همسر دکتر علی شریعتی بود، پیاده کردم و خوابیدم. خواب دیدم من و آقای دکتر علی شریعتی در کلاس درس آیت الله خامنهای شرکت میکنیم. مرحوم دکتر متنی خیالی تهیه کردهاند که در آن متن کسی به رهبری توهین میکند و معظمله به ایشان پاسخ میدهند. من به دکتر عرض کردم بهتر بود به جای اینکه کاری خیالی انجام دهید، همین سؤال را از محضر معظمله بپرسید که اگر کسی به شما چنین جسارتی کند شما در پاسخ چه میکنید؟ هر چه ایشان فرمودند اینجا بنویسید.برچسبها:
خواب
+نوشته شده در چهارشنبه ۸ اسفند ۱۳۹۷ ساعت ۲:۶ ب.ظ توسط اشرفی
حَتَّى إِذَا أَنِسَ نَافِرُهَا وَ اطْمَأَنَّ نَاكِرُهَا [
اینجا]
وقتی دنیا جلوه میکند حتی آنان که از دنیا میگریختند با آن انس میگیرند و آرام میشوند. انسانهایی که در زمان پیغمبر خانه و زندگی و باغ و ثروت و تجارت، و حتی زن و بچه را در مکه رها کردند و به مدینه آمدند، بعد از بیست - سی سال پس از رحلت پیامبر وقتی از دنیا میروند، انقدر طلا از آنان ماند که برای تقسیم بین ورثه آنها را با تبر شکستند. این مصداق «حتی اذا آنس نافرها و اطمأن ناکرها» است. [
اینجا]
+نوشته شده در یکشنبه ۵ اسفند ۱۳۹۷ ساعت ۱۰:۴۶ ب.ظ توسط اشرفی
+نوشته شده در جمعه ۳ اسفند ۱۳۹۷ ساعت ۸:۵۵ ق.ظ توسط اشرفی
که بنشاندت پیش آموزگار [
فردوسی]
نه آموزگاری که شاعر میگوید. نه کسی که به آدم معلومات میآموزد. معلومات را که از هر بامعلوماتی میتوان آموخت؛ حتّی از یک کتاب ۱۵ تومانی! امّا روزگار وقتی دست به یک نغز بازی میزند، ناگهان تو را در برابر روحی بزرگ مینشاند که احساس میکنی یک حادثه است! حادثهای که میتوانست اتفاق نیفتد و شما همینجور بروی و بروی تا پیر شوی و بعد هم همچون گاو مثنوی در بغداد بمیری!
آه اگر در زندگی
ماسینیون را نمیشناختم!
هبوط در کویر، معبودهای من، دکتر شریعتی، صفحه ۳۵۴ فیزیکی، برداشت آزاد
گاو در بغداد آید ناگهانامروز مردی را دیدمبه گرد دل همیگردی چه خواهی کرد میدانم
+نوشته شده در پنجشنبه ۲ اسفند ۱۳۹۷ ساعت ۸:۴۶ ق.ظ توسط اشرفی
از میان اشیاء این عالم چهار چیز است که مالکیّتبردار نیست. کتاب، معبد، زیبایی و دل!
امّا دل چیست؟
بعضی آن تکه ماهیچۀ خون آلودِ تلمبه مانندی که مثل یک مشتِ خونین در قفسۀ سینه و در کنار قلوه قرار دارد را دل میگویند. بعضی هم خودشان را پاک راحت کردهاند و همان شکمشان را دل نامیدند که یک دست تنقیۀ آب و صابون مشکلشان را رفع میکند و دلشان را باز میکند.
امّا آن دلِ پنهانیِ مرموزی که در بعضی روحها قرار دارد، کارش نیز شگفتانگیز است.
هبوط در کویر، توتم پرستی، دکتر شریعتی، صفحه ۶۲۶ فیزیکی، برداشت آزاد
دلم گرفتآن که به تور دل من خورده است
+نوشته شده در چهارشنبه ۱ اسفند ۱۳۹۷ ساعت ۲:۵۱ ب.ظ توسط اشرفی
+نوشته شده در چهارشنبه ۱ اسفند ۱۳۹۷ ساعت ۸:۵۳ ق.ظ توسط اشرفی