ابوذر در حال احتضار بود
همسر یا دخترش؛ میگوید: من گریه میکردم. پدرم پرسید: چرا گریه میکنی؟ گفتم: چرا گریه نکنم؟ تو در بیابان میمیری و من تنها میمانم. حتی پارچهای برای کفنت ندارم. فرمود: گریه نکن! پیغمبر این روزگار را به من خبر داده است. دخترم! وقتی مردم عبایم را روی بدنم بکش؛ مدتی صبر کن؛ کاروان شیعیان از اینجا عبور میکنند. آنها سعادت دارند مرا کفن و دفن کنند. دختر ابوذر میگوید: پدرم از دنیا رفت. عبایش را روی بدنش کشیدم، تا دلم میخواست برایش گریه کردم. در این هنگام کاروانی از شیعیان آمدند که به سوی عراق میرفتند. مرگ پدرم را به آنها اعلام کردم. عبدالله بن مسعود و حُجربن عدی و مالک اشتر همراه با جوانان انصار از شترها پایین آمدند. خیمهای نصب کردند، بدن پدرم را غسل دادند، کفن کردند و به خاک سپردند.
صاحب کتاب استیعاب میگوید ابوذر در حال احتضار با همسرش ام ذرّ سخن گفت. [اینجا]
صاحب تفسیر قمی میگوید ابوذر در حال احتضار با دخترش سخن گفت. [اینجا]
البته شیخ طوسی، علامه حلی، شیخ طبرسی، ابن شهر آشوب و اکثر بزرگان پیشین به تفسیر قمی اعتماد کردهاند اما آقا بزرگ تهرانی تمامی کتاب موجود را از علی بن ابراهیم نمیداند و محمد هادی معرفت انتساب این تفسیر را به علی ابن ابراهیم نمیپذیرند. [اینجا]
صاحب کتاب استیعاب میگوید ابوذر در حال احتضار با همسرش ام ذرّ سخن گفت. [اینجا]
صاحب تفسیر قمی میگوید ابوذر در حال احتضار با دخترش سخن گفت. [اینجا]
البته شیخ طوسی، علامه حلی، شیخ طبرسی، ابن شهر آشوب و اکثر بزرگان پیشین به تفسیر قمی اعتماد کردهاند اما آقا بزرگ تهرانی تمامی کتاب موجود را از علی بن ابراهیم نمیداند و محمد هادی معرفت انتساب این تفسیر را به علی ابن ابراهیم نمیپذیرند. [اینجا]
برچسبها: پادکست
+نوشته شده در سه شنبه ۱ مهر ۱۴۰۴ ساعت ۹:۵۸ ب.ظ توسط اشرفی