نکات

تعطیلی تفسیر قرآن آیت‌الله خویی

از آیت‌الله خویی پرسیدند: چرا درس تفسیر قرآن را تعطیل کردید؟ ایشان فرمودند: موانع و مشکلاتی هست. گفتند: علامه‌ طباطبایی در قم بیشتر وقت خود را صرف‌ تفسیر کرده‌اند. فرمودند: آقای طباطبایی تضحیه کرده‌اند. یعنی خودشان را قربانی کرده‌اند.
عجیب است که در حسّاس‌ترین نقاط دینی ما اگر کسی عمر خود را صرف قرآن‌ کند، به هزار مشکل دچار می‌شود، اما اگر صرف‌ کفایه کند، صاحب همه چیز می‌شود. در نتیجه هزاران نفر پیدا می‌شوند، کفایه را بلدند؛ ردّ کفایه را بلدند؛ ردّ ردّ کفایه را هم بلدند؛ اما در بارۀ قرآن، می‌گویند: باید به‌ تفاسیر مراجعه شود.
ده گفتار، مرتضی مطهری، صفحه ۲۲۰، برداشت آزاد [اینجا]
گریه‌های دکتر جلالی شاهکویی
چرا آثار مولوی را به جای قرآن نشاندید؟
بیان قرآن در سخنرانی
+نوشته شده در چهارشنبه ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۰ ساعت ۶:۵۸ ق.ظ توسط اشرفی  

منبر تاج نیشابوری

این قصّه را از مرحوم آیة الله صدر شنیدم که می‌گفت: تاج نیشابوری چون خوش‌آواز بود، مردم خیلی پای منبرش جمع می‌شدند. روزی صدر اعظم وقت به او گفت: حالا که این‌قدر مردم پای منبر تو جمع‌ می‌شوند، چرا چهارتا کلمه حرف حسابی نمی‌زنی؟ تاج گفت: این مردم فکر ندارند و قابل حرف حسابی نیستند. صدر اعظم‌ گفت: خیر اینطور نیست. گفت: ثابت می‌کنم.
روزی در حضور صدر اعظم منبر رفت و گفت: وقتی اهل‌بیت وارد کوفه شدند، هوا به‌ شدت گرم بود؛ آفتاب سوزان مثل آتش بر سرشان می‌بارید؛ آن‌ها را بر شترهای‌ برهنه سوار کرده بودند؛ و چون زمین یخ زده بود شترها روی یخ می‌لغزیدند و بچه‌ها از بالای شتر به‌ روی زمین می‌افتادند و می‌گفتند: وا عطشاه! تاج این جمله‌ها را پشت سر هم می‌گفت و مردم هم محکم به سر و صورت خود می‌زدند و گریه می‌کردند. بعد که پائین آمد، گفت: نگفتم این‌ مردم فکر ندارند؟
ده گفتار، مرتضی مطهری، صفحه ۲۱۶، برداشت آزاد [اینجا]
نکته: مردم معمولا به متن و محتوای روضه توجه نمی‌کنند بلکه با صفای دل گریه می‌کنند. حالا اگر واعظی در بین روضه چنین مطلبی بیان کند، مردمی که متوجه شوند، هنگام روضه ایراد نمی‌گیرند.
علت گرایش به مکتب‌ الحادی
+نوشته شده در چهارشنبه ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۰ ساعت ۵:۴۳ ق.ظ توسط اشرفی  

شرط ورود به مدرسه افلاطون

یکی از فرق‌های انبیا با فلاسفه این است که انبیاء در سطح مردم صحبت می‌کردند؛ اما فلاسفه با یک طبقۀ معین سخن می‌گویند. افلاطون، بیرون از شهر آتن در میان باغی به نام آکادیما، مدرسه‌ای داشت. امروز هم به همین مناسبت مجامع علمی را آکادمی می‌گویند. بر سردر این مدرسه شعری نوشته بودند که مضمونش این بود: هر کس هندسه نخوانده به این مدرسه وارد نشود. اما در مکتبی که انبیاء دارند هر شاگردی می‌تواند وارد شود؛ چه افلاطون، چه یک پیرزن! چون پیامبر فرمود: إنّا مَعاشِرَ الأنبياءِ اُمِرنا أن نُكلِّمَ النّاسَ على قَدرِ عُقولِهِم
ده گفتار، مرتضی مطهری، صفحه ۲۰۲، برداشت آزاد [اینجا]
ارسطو چگونه شاگرد افلاطون شد؟
شرط خواندن حکمت الاشراق
فخر رازی علم را لیتی کند
+نوشته شده در جمعه ۲۳ خرداد ۱۳۹۹ ساعت ۱۰:۵۴ ب.ظ توسط اشرفی  

علت اختلاف معجزات پیغمبران

ابن سِکّیت، از امام هادی(ع) پرسید یا ابن رسول الله! چرا معجزۀ حضرت موسی از نوع اژدها و عصا و ید و بیضا بود؟ معجزۀ حضرت عیسی از نوع معالجۀ کور مادرزاد و معالجۀ پیس‌ها و زنده کرن مرده‌ها بود؟ معجزۀ پیامبر ما قرآن است؟
حضرت فرمود: در زمان حضرت‌ موسی برای مردم سحر و جادوگری اهمیت داشت. عیسی زمانی بود که عده‌ای اطبا پیدا شده بودند و معالجات حیرت انگیز می‌کردند. خداوند معجزه‌ عیسی را از این سنخ قرار داد. و اما عصر خاتم الانبیاء عصر سخن و کلام بود. ابن سکیت جواب امام را خیلی پسندید. عرض کرد: یا ابن رسول الله الان حجت خدا چیست؟ فرمود : عقل! گفت: هذا والله هو الجواب!
پس علت اختلافات معجزات پیغمبران این بوده که وسیلۀ هدایت مردم در هر زمانی متفاوت است.
ده گفتار، مرتضی مطهری، صفحه ۱۹۹، برداشت آزاد [اینجا]
تناسب در شناخت پیامبر
ختم نبوّت
ماجرای حبیب نجّار
معجزه از نظر جوینی، غزالی، مولوی، ابن خلدون
+نوشته شده در جمعه ۲۳ خرداد ۱۳۹۹ ساعت ۹:۳۴ ب.ظ توسط اشرفی  

تجديد دین در هر هزار سال

اين فكر كه هر صد سال يك مجدد بايد ظهور كند زمينه را مساعد كرد برای‏ قبول این که هر هزار سال يك نفر ظهور خواهد كرد. نه آقا! ظهور، فقط درباره يك نفر هست و آن، وجود مقدس حضرت حجت(ع) است. در باره‏ ظهور او هم ما هيچ حق نداريم وقت معين كنيم. از اين حساب ابجدهائی كه هر روز می‏ كنند، يك دفعه‏ می‏ آيند آيه: «ان الارض لله يورثها من يشاء » و يك وقت آيه: «ان الارض يرثها عبادی الصالحون» را حساب می‏كنند كه مثلا در فلان سال حضرت ظهور می‏ كند. چون كسانی كه برای ظهور مهدی(ع) وقت‏ تعيين می‏كنند دروغگويند. «كذب الوقاتون»
ده گفتار، مرتضی مطهری صفحه ۱۴۰، برداشت آزاد
+نوشته شده در یکشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۵:۵۹ ب.ظ توسط اشرفی  

تجدید دین در هر صد سال

حديثی را ابو هريره، همان كذاب معروف به پیامبر اکرم نسبت داده است که "ان الله يبعث لهذه الامة علی رأس كل مأة سنة من يجدد لها دينها" متأسفانه بعضی از علماء شيعه هم برای آن مصادیقی گفته‌اند که در اول قرن دوم‏ امام باقر، در اول قرن سوم امام رضا، در اول قرن‏ چهارم كلينی، در اول قرن پنجم سيد مرتضی يا شيخ مفيد، در اول قرن ششم‏ شيخ طبرسی صاحب مجمع البيان، در اول قرن هفتم خواجه نصيرالدين طوسی، در اول قرن هشتم علامه حلی، در اول قرن نهم شهيد اول، در اول قرن دهم‏ محقق كركی، در اول قرن يازدهم شيخ بهائی، در اول قرن دوازدهم مجلسی، در اول قرن سيزدهم وحيد بهبهانی، در اول قرن چهاردهم ميرزای شيرازی است. اولاً خواجه نصیرالدین طوسی تولدش در اوائل قرن هفتم ‏ است و ظهور و نبوغش در نيمه قرن هفتم! ثانیاً چرا امام صادق و امام حسین و شیخ طوسی و شیخ مرتضی انصاری و دیگران از قلم افتاده‌اند؟ آیا علت، جز این است که با حساب ساختگی جور درنیامده است؟
ده گفتار، مرتضی مطهری، صفحه ۱۳۵، برداشت آزاد [اینجا]
به هر الفی الف قدی برآیو
معنای سکولار
+نوشته شده در یکشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۵:۵۷ ب.ظ توسط اشرفی  

مزاج‏ گويی یا مصلحت گویی؟

چرا مردم با پيغمبران زمان خودشان مخالف بودند؟ چون آنها با نقاط ضعف مردم مبارزه می‏‌كردند و ما از نقاط ضعف مردم‏ بهره‏ برداری می‏‌كنيم. برای اينكه مستمعين را راضی كنيم، مطابق ميلشان حرف می‌‏زنيم نه مطابق‏ مصلحتشان! مثلاً نقل می‏‌كنيم يك نفر نصرانی جلوی ‏دروازه خوابيده بود قافلۀ زوار عبور كرد و روی‏ لباس‌های او گرد و غبار زوار سیدالشهدا نشست يك برات آزادی هم به نصرانی می‏‌دهند! اين‌ها كمك كردن به گمراهی مردم و غرورهای بيجای مردم است.
ده گفتار، مرتضی مطهری، صفحه ۲۶۹، برداشت آزاد [اینجا]
کتاب کلثوم ننه
ابراهیم فرزند رسول خدا
نمازتان را به قلبتان برسانید
+نوشته شده در پنجشنبه ۲۵ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۹:۱۵ ب.ظ توسط اشرفی