نکات

و فدیناه بذبح عظیم

مراد از ذبح عظیم، ذبح اسماعیل نیست؛ ذبح علاقه به اسماعیل است.
در سرای بی‌کسی بی‌کس درا
توصیه آیت الله قاضی به علامه طباطبایی
+نوشته شده در پنجشنبه ۳۱ خرداد ۱۴۰۳ ساعت ۴:۱۲ ق.ظ توسط اشرفی  

نوروز عید زمین است

زمین به دور خورشید می‌چرخد و عید می‌گیرد، ما به دور حقیقت می‌گردیم و عید می‌گیریم. [اینجا]
عید نوروز
+نوشته شده در دوشنبه ۲۹ اسفند ۱۴۰۱ ساعت ۸:۵۴ ق.ظ توسط اشرفی  

عید نوروز

+نوشته شده در یکشنبه ۲۹ اسفند ۱۴۰۰ ساعت ۹:۹ ب.ظ توسط اشرفی  

حول به معنای سال است

معمولاً جملۀ یا محوّل الحول و الأحوال، حوّل حالَنا إلی أحسن الحال از دعای تحویل سال را به صورت: ای گردانندۀ حالت‌ها، حال ما را به بهترین حال بگردان ترجمه می‌کنند؛ در صورتی که حَول در زبان عربی به معنای سال است (به آیۀ 233 سورۀ بقره مراجعه کنید) و به نظر می‌رسد ترجمۀ آن فراز به این صورت درست‌تر باشد که:
ای گردانندۀ سال و أحوال، سال ما را به بهترین سال تحویل بگردان.
+نوشته شده در چهارشنبه ۲۵ اسفند ۱۴۰۰ ساعت ۵:۳۷ ق.ظ توسط اشرفی  

روز عید است و من امروز در این تدبیرم

+نوشته شده در سه شنبه ۳ اسفند ۱۴۰۰ ساعت ۱:۳۲ ب.ظ توسط اشرفی  

حلوای سمنو

ابوحنیفه، امام مذهب اهل سنت؛ که تازه از مجوسیّت به دین اسلام تشرف پیدا کرده بود، در کوفه حلوای سمنو درست کرد و خدمت شاه ولایت تقدیم داشت. حضرت فرمود: این چیست؟ عرض کرد: حلوای سمنو؛ حضرت به شوخی فرمود: نیروزنا کل یوم؛ یعنی هر روز نوروز را تجدید کنید.
پاورقی: عبارت نیروزنا کل یوم خبریه است اما بعضی آن را نورِزونا، به صیضۀ امر خوانده‌اند.
النضید فی شرح روضة الشهید، شیخ حسن قاروبی، جلد سوم، صفحه ۱۴۳، برداشت آزاد
+نوشته شده در دوشنبه ۲۵ بهمن ۱۴۰۰ ساعت ۱۱:۲۳ ق.ظ توسط اشرفی  

بیا که ترک فلک خوان روزه غارت کرد

هلال عید به دور قدح اشارت کرد [حافظ]
با چرخش فلک، ماه رمضان رفت و ماه شوال آمد. هلال شوال، به دور قدح می اشاره دارد. قدح می، کنایه از معرفت است. همانگونه که می انسان را از خود بیخود می‌کند، معرفت نیز چنین است. یعنی ماه رمضان رفت و معرفت حاصل از آن ماند.
روز عید است و من امروز در این تدبیرم
+نوشته شده در پنجشنبه ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۰ ساعت ۱:۴۸ ق.ظ توسط اشرفی  

نوروز و عاشورا

یک سال نوروز و عاشورا در یک روز افتاد. پادشاه صفوی، آن روز را عاشورا گرفت و روز بعد را نوروز!
هبوط در کویر، دکتر علی شریعتی، صفحه ۷۴۶، برداشت آزاد
+نوشته شده در جمعه ۶ فروردین ۱۴۰۰ ساعت ۷:۲۷ ق.ظ توسط اشرفی  

تکرار نوروز

سخن تازه از نوروز گفتن دشوار است. نوروز یک جشن ملّی است. جشن ملّی را همه می‌شناسند که چیست، نوروز هر ساله برپا می‌شود و هرساله از آن سخن می‌رود. بسیار گفته‌اند و بسیار شنیده‌اید؛ پس به تکرار نیازی نیست؟ چرا، هست. مگر نوروز را خود مکرّر نمی‌کنید؟ پس سخن از نوروز را نیز مکرّر بشنوید. در علم و ادب تکرار ملال‌آور است و بیهوده؛ عقل تکرار را نمی‌پسندد؛ اما احساس تکرار را دوست دارد، طبیعت تکرار را دوست دارد، جامعه به تکرار نیازمند است. طبیعت را از تکرار ساخته‌اند؛ جامعه با تکرار نیرومند می‌شود، احساس با تکرار جان می‌گیرد و نوروز داستان زیبایی است که در آن طبیعت، احساس و جامعه دست اندر کارند.
هبوط در کویر، دکتر علی شریعتی، صفحه ۷۴۱، برداشت آزاد
+نوشته شده در پنجشنبه ۵ فروردین ۱۴۰۰ ساعت ۴:۰ ب.ظ توسط اشرفی  

بزرگترین عید بشریت

اگر مهدی موعود هم مثل سایر اولیا به جوار رحمت حق می‌رفتند، دیگر کسی نبود که اجرای عدالت کند. او برای چنین مطلبی ذخیره شده است. به این معنا عید مولود امام زمان بزرگترین عید برای بشر است نه برای مسلمین!
صحیفه نور، جلد ۱۲ از ۲۲، صفحه ۲۰۸، برداشت آزاد [اینجا]
خویش فربه می‌نماییم از پی قربان عید
+نوشته شده در شنبه ۱۶ فروردین ۱۳۹۹ ساعت ۳:۱۰ ق.ظ توسط اشرفی  

دعای تحویل سال آیت الله منتظری

+نوشته شده در جمعه ۱ فروردین ۱۳۹۹ ساعت ۱۰:۴۳ ق.ظ توسط اشرفی  

حوّل حالنا در بیان آیت الله خامنه‌ای

در این دعایی که در هنگام تحویل سال می‌خوانیم، این فِقْره جالب توجه است که می‌فرماید: «حوِّل حالَنا الی احسن الحال» نمی‌فرماید ما را به روز نیکی، حال نیکی برسان؛ به پروردگار عرض می‌کند ما را به بهترین حال‌ها، به بهترین روزها، به بهترین وضعیت‌ها برسان! همت والای انسان مسلمان همین است که در همه‌ی عرصه‌ها به بهترین‌ها دست پیدا کند.
آیت الله خامنه‌ای، پیام نوروزی ۱۳۸۹، همت مضاعف و کار مضاعف، دقیقه ۰۸:۲۸، برداشت آزاد [اینجا]
+نوشته شده در سه شنبه ۲۴ دی ۱۳۹۸ ساعت ۹:۵۴ ق.ظ توسط اشرفی  

عید قربان

عید دل بریدن است نه سر بریدن!
+نوشته شده در یکشنبه ۸ دی ۱۳۹۸ ساعت ۵:۳۱ ق.ظ توسط اشرفی  

عید بیاید رود عید تو ماند ابد

+نوشته شده در یکشنبه ۱۹ آبان ۱۳۹۸ ساعت ۸:۵۵ ب.ظ توسط اشرفی  

روزی که دجال کشته شود نوروز است

نوروز یعنی روزی نو در تاریخ بشر و حالتی نو در زندگی انسان ها!
در روایت است، روزی که دجال به دست امام زمان کشته شود نوروز است [اینجا]
+نوشته شده در جمعه ۴ فروردین ۱۳۹۶ ساعت ۸:۱ ب.ظ توسط اشرفی  

سال نو

امیدوارم چنان‌که جامه ها نو می شود جان ها نیز نو شود و این نیست جز با دیدن انسان های نو...
+نوشته شده در سه شنبه ۱ فروردین ۱۳۹۶ ساعت ۱۱:۳۵ ق.ظ توسط اشرفی  

نوروز ایرانی

نوروز باستانی، نوروز پادشاهان بود امّا ایرانیِ مسلمان، این قالب را به‌ نفع خود تغییر داد تا وسیله‌ای برای ارتباط قلبی میان مردم و ذات مقدّس باشد.
بیانات رهبر انقلاب، نوروز ۱۳۹۴، برداشت آزاد
مدت‌ها چانه‌ام را ندیده بودم
+نوشته شده در دوشنبه ۳۰ اسفند ۱۳۹۵ ساعت ۹:۱ ق.ظ توسط اشرفی  

بس که بد می‌گذرد زندگی اهل جهان

مردم از عمر چو سالی گذرد عید کنند
+نوشته شده در سه شنبه ۱۱ اسفند ۱۳۹۴ ساعت ۱۲:۵۳ ب.ظ توسط اشرفی  

طنز حوّل حالنا

یَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ وَ الْأَبْصَارِ یَا مُدَبِّرَ اللَّیْلِ وَ النَّهَارِ یَا مُحَوِّلَ الْحَوْلِ وَ الْأَحْوَالِ حَوِّلْ حَالَنَا إِلَی أَحْسَنِ الْحَالِ [اینجا]
شخصی می‌گفت: حول حالنا؛ گفتند چرا الی احسن الحال را نمی‌گویی؟ گفت: به هرحالی که متحول شود بهتر از حال فعلی است.
ترسم به الا الله نرسم
دعای تحویل سال آیت الله منتظری
+نوشته شده در شنبه ۲۰ خرداد ۱۳۹۱ ساعت ۳:۲۲ ق.ظ توسط اشرفی  

مفاد روایات سعد و نحس ایام

از مجموع روایات استنباط می‌شود که این امور یا اثر ندارد و یا اگر هم اثر دارد توکل به خدا و پیغمبر و اهل بیت اثر این‌ها را از بین می‌برد. بنابراین اگر می خواهد به مسافرت برود صدقه بدهد، به خدا توکل کند، به اولیای خدا توسل بجوید و به هیچ‌یک از این امور اعتنا نکند. ما، هم دم از توکل و توسل می‌زنیم و هم از گربه سیاه می ترسیم. آدمی که می گوید توکل و توسل دیگر نباید این حرفها را بزند.
سیری در سیره نبوی، مرتضی مطهری، صفحه ۸۵، برداشت آزاد [اینجا]
نحسی ماه صفر و راه رفع آن
+نوشته شده در یکشنبه ۱۳ فروردین ۱۳۹۱ ساعت ۸:۵۴ ب.ظ توسط اشرفی  

نحس سیاسی

در خراسان می‌گفتند اگر شخصی بخواهد به مسافرت برود چنانچه با سیّدی روبرو شود نحس است و او قطعاً از آن سفر بر نمی‌گردد. بعد معلوم شد در دورۀ بنی‌العباس، سادات را که بیچاره‌ها مخفی بودند در خانۀ هر کس پیدا می‌کردند با اعضای آن خانواده می‌کشتند. کم‌کم این فکر برای مردم پیدا شد که سیّد نحس است. این نحس سیاسی است نه نحس فلکی!
سیری در سيره نبوی، مرتضی مطهری، صفحه ۸۴، برداشت آزاد [اینجا]
+نوشته شده در یکشنبه ۱۳ فروردین ۱۳۹۱ ساعت ۸:۳ ب.ظ توسط اشرفی  

سعد و نحس در جنگ با خوارج

در نهج‌ آمده است که وقتی علی(ع) تصمیم گرفت به جنگ خوارج برود کسی گفت من منجمم، اگر الآن بروید کشته می‌شوید. فرمود: هر کس تو را تصدیق کند پیغمبر را تکذیب کرده است. این مزخرفات چیست که می گویی؟ اصحاب من! سیروا علی اسم الله؛ به نام خدا حرکت کنید. علی(ع) در هیچ جنگی به این اندازه فاتح نشد.
سیری در سيره نبوی، مرتضی مطهری، صفحه ۸۲، برداشت آزاد [اینجا]
+نوشته شده در یکشنبه ۱۳ فروردین ۱۳۹۱ ساعت ۶:۱۴ ب.ظ توسط اشرفی  

سعد و نحس ایام در سیره معصومین

ما برویم سیره‌ی پیغمبر را از اول تا آخر ببینیم. تمام کتبی را که شیعه و سنی در تاریخ پیغمبر نوشته‌اند، مطالعه کنیم. ببینیم آیا پیغمبر اکرم از سعد و نحس ایام استفاده می‌کرد؟ مثلا آیا می‌گفت امروز که دوشنبه است برای مسافرت خوب نیست؟ یا امروز که سیزده عید نوروز است، هر کس بیرون نرود گردنش می‌شکند؟ در سیره‌ی علی علیه‌السلام چطور؟ در سیره‌ی ائمه علیهم‌السلام چطور؟ ما هرگز نمی‌بینیم که پیغمبر یا ائمه‌ی اطهار یک ذره از این حرف‌ها استفاده کرده باشند.
سیری در سيره نبوی، مرتضی مطهری، صفحه ۸۱، برداشت آزاد [اینجا]
+نوشته شده در یکشنبه ۱۳ فروردین ۱۳۹۱ ساعت ۵:۳۵ ب.ظ توسط اشرفی  

نگاه بوعلی سینا به سعد و نحس ایام

زمان، علت حوادث نيست؛ بلكه ظرف حوادث است. و چون علت حادثه مخفی است، مردم آن حادثه را به ظرفش كه زمان است نسبت مى‌دهند. حالا اگر آن رويداد گوارا بود می‌گویند سعد است و اگر ناگوار بود، می‌گویند نحس است. و از آن جا كه علل امور وجودى در بسيارى موارد آشکار است ولى علل امور عدمى پنهان است، مثلاً سبب پيدايش يك بنا روشن است، ولى عامل فرسودن و فرو ريختن آن معلوم نيست. در اینجا زمان را عامل پيدايش بسيارى از امور عدمى همچون فراموشى، فرتوتى و زوال می‌پندارند و سعى دارند از زمان و روزگار بدگویی کنند.
ابن سینا، شفاء، طبيعيات، جلد ۱، مبحث زمان، صفحه ۱۴۸، برداشت آزاد [اینجا] [اینجا]
زمان و مکان نحس نیست
+نوشته شده در یکشنبه ۱۳ فروردین ۱۳۹۱ ساعت ۵:۲۹ ق.ظ توسط اشرفی  

دروغ سیزده‌ فرورتیش رضوانیه

من طنزنویس روزنامۀ شرق بودم. سال ۱۳۸۴ تصمیم گرفتم كه یك دروغ جدی در روزنامه كار كنم. قرار بود بگویم حفره‌ای در تخت‌جمشید پیدا شده است که اگر حفاری شود، سر از آمریكا در می‌آورد! اما گفتیم ممكن است مردم باور كنند و مسافران به شیراز هجوم ببرند. بنابر این دروغ برج میلاد را انتخاب كردم چون فكر می‌كردم هر كس این دروغ را بخواند در نهایت از پشت بام یا پنجرۀ منزلش برج را نگاه می‌كند و می‌بیند كه كج نشده و خیالش راحت می‌شود. تصویر برج میلاد را با فتوشاپ كج كردیم، و دروغ را هم در روزنامه چاپ كردیم. یك شبكه‌ی تلویزیونی لوس‌آنجلسی در همان زمان روی این دروغ مانور داده بود. مجری آن شخصی به نام آقای میبدی بود. او نتیجه گرفت حالا که برج میلاد در حال سقوط است نظام هم برخواهد افتاد! [اینجا]
راست شبیه به دروغ
+نوشته شده در یکشنبه ۶ فروردین ۱۳۹۱ ساعت ۱۲:۴۸ ق.ظ توسط اشرفی  

تعطیلات نوروزی شهید رجایی

در سال ۱۳۵۹، شهید رجایی به عنوان وزیر آموزش و پرورش تلاش کرد تعطیلات نوروزی را به ۵ روزِ اول سال تقلیل دهد؛ تعدادی از محصلین مدرسه می‌رفتند اما کلاس نمی‌رفتند. [اینجا]
تعطیلات ابوریحان بیرونی
تعطیلات ادیب نیشابوری
+نوشته شده در شنبه ۵ فروردین ۱۳۹۱ ساعت ۲:۵۹ ب.ظ توسط اشرفی  

چهارشنبه سوری در شاهنامه

سياوش فرزند كاووس شاه در هفت سالگى مادرش را از دست مى‌دهد. کاووس شاه همسر ديگری به نام سودابه برمى‌گزيند. سودابه عاشق سياوش مى‌شود و به بهانه‌ای او را به كاخ می‌كشاند و به او اظهار علاقه می‌کند. سياوش عصبانی می‌شود و می‌خواهد که از کاخ خارج شود. سودابه كه از افشای واقعه بيم داشت داد و فرياد می‌كند و درست مانند افسانه‌ی يوسف و زليخا دامن پاره كرده و گناه را متوجه‌ی سياوش می‌كند. در پى جار و جنجال سودابه، كيكاووس از جريان آگاه شده و از سياوش توضيح می‌خواهد. سياوش به پدر می‌گوید كه پاكدامن است و براى اثبات آن آماده است تا از تونل و راهروی آتش عبور كند. سياوش گفت اگر من گناهكار باشم در آتش خواهم سوخت و اگر پاكدامن باشم از آتش عبور خواهم كرد. آن‌گاه به همراه اسب سياهش از آتش عبور می‌کند و تن‌درست بيرون می‌آید. برای اين عبور از آتش که در سه‌شنبه‌ی آخر سال روى داده بود، از چهارشنبه تا جمعه با اعلام جشن ملى، سورچرانی برقرار شد. از آن پس ايرانيان سه‌شنبه‌ شب را به ياد سياوش با پريدن از روى آتش جشن مى‌گيرند.
+نوشته شده در چهارشنبه ۲۴ اسفند ۱۳۹۰ ساعت ۵:۵۴ ب.ظ توسط اشرفی  

هفت‌ سین

۱- فارسی باشد.
۲- با حرف سین آغاز شود.
۳- ریشه گیاهی باشد.
۴- خوردنی باشد.
۵- از واژه های ترکیبی، مثل سبزی پلو نباشد.
یعنی سیب، سیر، سماق، سرکه، سمنو، سبزی و سنجد.
بنابراین در بیست میلیون واژه‌ی فارسی، نمی‌توان هشتمی را برای هفت سین‌ پیدا کرد.
+نوشته شده در سه شنبه ۲۳ اسفند ۱۳۹۰ ساعت ۹:۱۷ ب.ظ توسط اشرفی  

زمین بر شاخ گاو

افسانه‌ای است که می‌گویند: در ميان دريا يك ماهی شناور است كه گاوی را بر پشت دارد و زمين بر شاخ گاو قرار دارد. هنگام سالگشت، گاو زمين را از يك شاخ به شاخ ديگر می‌اندازد و همين باعث لرزش زمين می‌شود و در پی آن تخم ‌مرغی كه مردم بر سر سفره‌ی هفت سین روی آينه گذاشته‌اند به نشانه‌ی تحویل سال می‌چرخد. [اینجا]
+نوشته شده در دوشنبه ۲۲ اسفند ۱۳۹۰ ساعت ۸:۵۰ ب.ظ توسط اشرفی  

سیزدهم فروردین و سیزدهم آدار

سیزدهم آدار ۲۶ قرن پیش روزی بود که یهودیان بیش از ۷۵۰۰۰ نفر از ایرانیان را کشتند. آن‌ها به این بهانه که هامان، وزیر خشایارشاه قصد کشتار یهود را داشته است، در شهر شوش ۵۰۰ نفر از جمله ۱۰ پسر هامان را کشتند. از آن زمان تا کنون یهودیان هر سال سیزدهم ماه عبری آدار را روزه می‌گیرند و چهارده و پانزدهم را جشن می‌گیرند. و آن را پوریم می‌نامند. پوریم از کلمه «پور» به معنای «قرعه» آمده است و اشاره به قرعه‌ای دارد که هامان انداخت تا بهترین روز را برای کشتار یهودیان ایران مشخص کند. هامان‌سوزان هم مراسمی است که یهودیان هر ساله در بسیاری از کشورهای دنیا از جمله ایران برگزار می‌کنند. ویژگی این مراسم سوزاندن هامان و رقص و پایکوبی یهودیان به هنگام آتش زدن مجسمه‌ی هامان است. در ازبکستان مجسمه را از یخ می‌سازند و به دور آن آتش روشن می‌کنند. در یونان نان‌هایی به شکل هامان درست می‌کنند و با چاقو سر آن را می‌برند. در ایران مجسمه‌ی هامان را به دار می‌کشند، سپس می‌سوزانند. [اینجا]
من: البته نوشتار ویکی پدیا بسیار جانبدارانه است گویی می‌خواهد القا کند که یهود از خود دفاع کرده است!
+نوشته شده در جمعه ۲۶ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۵:۹ ب.ظ توسط اشرفی  

تقویم جلالی

مدّت گردش يك دور زمين به گرد خورشيد ۳۶۵ روز و ۵ ساعت و ۴۹ دقيقه و ۶۴ ثانيه است.
شش ماه اوّل سال را ۳۱ روز، پنج ماه دوم را ۳۰ روز و یک ماه آخر سال را ۲۹ روز حساب می‌كنند.
هر ۴ سال يك بار اسفند را ۳۰ روز حساب می‌کنند تا سال ۳۶۶ روز شود که به آن كبيسه می‌گويند.
جلال الدّين ملكشاه سلجوقی، ترتيبی داد تا پس از تكرار هفت بار سال كبيسه، يعنی پس از ۲۸ سال، كبيسه نوبت هشتم، از سال چهارم (۳۲ سال) به سال پنجم (۳۳ سال) منتقل شود.
ماه‌های هجری قمری
رمضان شمسی
+نوشته شده در جمعه ۲۶ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۴:۶ ب.ظ توسط اشرفی  

پيدايش عيد نوروز

جشن نوروز را به نخستین پادشاهان نسبت می‌دهند. شاعران و نویسندگان قرن چهارم و پنجم هجری چون فردوسی، عنصری، بیرونی، طبری و بسیاری دیگر كه منبع تاریخی و اسطوره‌ای آنان بی‌گمان ادبیات پیش از اسلام بوده، نوروز را از زمان پادشاهی جمشید می‌دانند. البتّه جشن نوروز پیش از جمشید نیز برگزار می‌شد و ابوریحان نیز ضمن اینکه جشن نوروز را به جمشید منسوب می‌كند، مى‌گويد: آن روز كه روز تازه‌ای بود جمشید عید گرفت، اگر چه پیش از آن هم نوروز بزرگ و معظّم بود.
عید نوروز ابوریحان بیرونی
+نوشته شده در جمعه ۲۶ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۴:۴ ب.ظ توسط اشرفی  

جمشيد در نخستین روز فروردین

در شاهنامه جمشید فرزند تهمورث و شاهي فرهمند است كه سرانجام در پي خودبيني فره ايزدي را از دست مي دهد و به دست ضحّاك كشته مي شود. پادشاهي جمشيد در شاهنامه هفت صد سال است. جمشيد با خردمندي به همه ي هنر ها دست يافت. .. خود را در جهان يگانه يافت ... در انديشه ي پرواز افتاد ... فرمان داد تا تختي گران بها برايش ساختند . و گوهر بسيار بر آن نشاند و ديوان كه بنده ي او بودند تخت را از زمين برداشتند و بر آسمان بر فراشتند. جمشيد در آن چون خورشيد تابناك نشسته بود و اين همه به فر ايزدي مي كرد. جهانيان از شكوه و توانايي او خيره ماندند، گرد آمدند و بر بخت و شكوه او آفرين خواندند. بر او گوهر افشاندند و آن روز را كه نخستين روز از فروردين بود، نوروز خواندند ... از آن پس جمشيد به خودكامگي گراييد فره ایزدی از او رخت بر بست و كار پادشاهي به نابساماني رسيد و ضحّاكيان به ايران زمين تاختند ... پس جمشيد از ايران گريخت و تا صد سال كسي از او با خبر نبود تا گماشتگان ضحّاك او را در درياي چين يافتند و به پيش ضحّاك بردند و او جمشيد را با ارّه به دو نيم كرد.
+نوشته شده در جمعه ۲۶ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۳:۵۷ ب.ظ توسط اشرفی  

چهارشنبه‌ سوری در بیان شهید مطهری

اگر هم پدران گذشته‌تان چنين كاری می‌كردند، شما وقتی می‌بينيد يك كار احمقانه است و دليل خريّت پدران شما است رويش را بپوشانيد. چرا اين سند حماقت را سال به سال تجديد می‌كنيد؟ [اینجا]
مشکل پیامبران با سنّت‌گرایی مردم
+نوشته شده در جمعه ۲۶ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۳:۵۴ ب.ظ توسط اشرفی  

افسانه عمو نوروز

پیرمردی بود به نام عمو نوروز که هر سال، روز اول بهار از کوه راه می‌افتاد و عصا به دست به سمت دروازۀ شهر می‌آمد . بیرون از دروازۀ شهر، پیرزنی زندگی می‌کرد که دلباختۀ عمو نوروز بود و روز اول هر بهار، صبح زود پا می‌شد جایش را جمع می‌کرد و بعد از خانه‌تکانی و آب و جاروی حیاط، خودش را حسابی تر و تمیز می‌کرد و همانجا چشم به راه عمو نوروز می‌نشست. چندان طول نمی‌کشید که پلک‌های پیرزن سنگین می‌شد و یواش یواش خواب به سراغش می‌آمد. در این بین عمو نوروز از راه می‌رسید و دلش نمی‌آمد پیرزن را بیدار کند. یک شاخه گل همیشه بهار از باغچه می‌چید، روی سینه او می‌گذاشت و می‌رفت. پیرزن بیدار می‌شد، می‌فهمید که عمو نوروز آمده و رفته و نخواسته او را بیدار کند. بعضی‌ها می‌گویند اگر این‌ها یک‌دیگر را ببینند، دنیا به آخر می‌رسد و از آنجا که دنیا هنوز به آخر نرسیده، پیرزن و عمو نوروز یک‌دیگر را ندیده‌اند.
+نوشته شده در جمعه ۲۶ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۳:۵۱ ب.ظ توسط اشرفی