که تو آدم نشوی جان پسر... دل فرزند از این حرف شکست/ بی خبر روز دگر کرد سفر... رفت از این شهر به شهری که کند/ بهر خود فکر دگر کار دگر عاقبت منصب والایی یافت/ حاکم شهر شد و صاحب زر تا که بیند پدر آن جاه وجلال/ امر فرمود به احضار پدر گفت گفتی که من آدم نشوم/ حالیا حشمت و جاهم بنگر پیر خندید و سری داد تکان/ این سخن گفت و برون شد ز در من نگفتم که تو حاکم نشوی/ گفتم آدم نشوی جان پسر ملّا شدن چه آسان پسرم را پدرم میدانم
وَ اِخْفِضْ لَهُمٰا جَنٰاحَ اَلذُّلِّ مِنَ اَلرَّحْمَةِ وَ قُلْ رَبِّ اِرْحَمْهُمٰا كَمٰا رَبَّيٰانِي صَغِيراً (اسراء ۲۴) كلمه خفض جناح، كنايه از مبالغه در تواضع و خضوع زبانى و عملى است. اگر ذل به معناى خوارى باشد، اين معنا از همان صحنهاى گرفته شده كه جوجه بال و پر خود را باز مىكند تا مهر و محبت مادر را تحريك نموده و او را به فراهم ساختن غذا وادار سازد، و به همين جهت كلمه جناح را مقيد به ذلت كرده و فرمود: جَناحَ اَلذُّلِّ یعنی انسان بايد در معاشرت و گفتگوى با پدر و مادر طورى روبرو شود كه پدر و مادر تواضع و خضوع او را احساس كنند و بفهمند كه او خود را در برابر ايشان خوار مىدارد و نسبت به ايشان مهر و رحمت دارد. اگر ذل به معناى مطاوعه باشد از گستردن بال مرغان جوجه دار ماخوذ شده كه از در مهر و محبت بال خود را براى جوجههاى خود باز مىكنند و آنها را زير پر خود جمع میکنند تا از سرما و شكار شدن حفظ كنند. آنگاه دوران کودکی و ناتوانى فرزند را به يادش مىآورد تا از خدا بخواهد به آنها را رحم كند، همانطور که آنها رحم نموده و در كوچکی تربيت كردند. ترجمه تفسیر المیزان، جلد ۱۳، صفحه ۱۱۰، برداشت آزاد [اینجا]
+نوشته شده در شنبه ۴ دی ۱۴۰۰ ساعت ۹:۴۶ ب.ظ توسط اشرفی
زحمتِ خویش نمیخواهد بر رهگذرت سعدی از اینکه خاک نشینِ راهِ تو گردد، واهمهای ندارد. اگر چنین نمیکند، برای آن است که نمیخواهد تو در گذرگاهت با زحمت وجود او مواجه گردی! [اینجا]
+نوشته شده در شنبه ۱۴ دی ۱۳۹۸ ساعت ۵:۴۶ ق.ظ توسط اشرفی
آقای دینانی از مرید خوشش نمیآمد و میگفت «هر کس مرید کس دیگری باشد خر است» و این را شامل مریدان خودش هم میدانست. امیدوارم این صفت همواره با ایشان باقی بماند. آیتالله سیدمصطفی محقق داماد، ۱۸ اسفند ۱۳۹۲، برداشت آزاد [اینجا] هر که او بی سر بجنبد دم بود تا ارادتی نیاری سعادتی نبری
+نوشته شده در جمعه ۶ دی ۱۳۹۸ ساعت ۹:۱۵ ب.ظ توسط اشرفی
مناظره مانندى بين على بن ابيطالب سلام الله عليه و حضرت خضر سلام الله عليه واقع شد. خضر عليه السلام فرمود: مَا أَحْسَنَ تَوَاضُعَ الْأَغْنِيَاءِ لِلْفُقَرَاءِ طَلَباً لِمَا عِنْدَ اللهِ چقدر خوب است كه اغنياء براى رضاى خدا به فقراء تواضع كنند. حضرت امير سلام الله عليه فرمود: و أَحْسَنُ مِنْهُ تِيهُ الْفُقَرَاءِ عَلَى الْأَغْنِيَاءِ اتِّكَالاً عَلَى الله بالاتر از تواضع اغنياء براى فقراء بى اعتنائى فقرا نسبت به اغنياء است. چون توكلشان به خداست. اسرار عبادات، آیت الله جوادی آملی، صفحه ۱۳۸، برداشت آزاد [اینجا] کریمان گرچه ستارالعیوبند
+نوشته شده در پنجشنبه ۲۶ مهر ۱۳۹۷ ساعت ۸:۴۲ ب.ظ توسط اشرفی
در مجلسی مرحوم حضرت آیت الله العظمی الحاج سیداحمد خوانساری و فقیه بزرگوار مرحوم آیت الله العظمی حاج شیخ «محمدتقی آملی» حضور داشتند. آقای خوانساری هنگام خروج، بر آقای آملی سبقت گرفتند تا کفش ایشان را جفت کنند. آقای آملی مقاومت کردند و چون نتوانستند جلوی آقا را بگیرند، دست آقای خوانساری را بوسیدند. آقای خوانساری در کمال فروتنی فرمودند: «دستی که کفش شما را جفت کند، شایسته بوسیدن است!» صاحب نفس قدسیه، عبدالحسن بزرگمهرنیا، برداشت آزاد
+نوشته شده در پنجشنبه ۲۸ دی ۱۳۹۶ ساعت ۸:۴۰ ب.ظ توسط اشرفی
اگر مادر فرزند خود را تربیت نکند دیگران نمیتوانند او را تربیت کنند اما اگر شاغل نباشد دیگران میتوانند شغل او را انجام دهند. [اینجا] الگوی همسرداری حضرت زهرا
+نوشته شده در یکشنبه ۳ اردیبهشت ۱۳۹۶ ساعت ۱۱:۲۶ ب.ظ توسط اشرفی
جنبشش چون جنبش کژدم بود [مولوی] در سراسر مثنوی بحث از پیر، شیخ، ولیّ، مرید، سالک، و ... پراکنده است و اوصاف مشایخ و وظائف مریدان نسبت به آنان بیان شده است. نکته عمده این است که در طریق سلوک، شخص نمیتواند خودسرانه عمل کند و باید دست ارادت به شیخی از مشایخ بدهد و زیر لوای هدایت او برود. [سروش] هیچ کس از پیش خود چیزی نشد سیر و سلوک میرزا جواد همدانی نیاز شاگردان انصاری همدانی به استاد
+نوشته شده در دوشنبه ۱۸ مرداد ۱۳۹۵ ساعت ۴:۳ ب.ظ توسط اشرفی
احمد بن محد بن عیسی، احمد بن محمد بن خالد برقی را بر اثر نقل روایات ضعیفه از قم بیرون کرد. اما وقتی متوجه شد در موردش اشتباه کرده است. او را به قم برگرداند و در تشییع جنازهاش پابرهنه شرکت کرد. صحابی گوش غلامک بمالید ابوذر صورت بر زمین گذاشت
+نوشته شده در یکشنبه ۲۰ شهریور ۱۳۹۰ ساعت ۱۱:۱۲ ب.ظ توسط اشرفی
فقیهی پدر را گفت: هیچ از این سخنان رنگین دلاویز متکلمان در من اثر نمیکند به حکم آن که نمیبینم مر ایشان را فعلی موافق گفتار: ترک دنیا به مردم آموزند/خویشتن سیم و غلّه اندوزند... اَتَأمُرونَ الناسَ بِالبِرِّ وَ تَنْسَونَ اَنفُسَکُم ... پدر گفت: ای پسر به مجرّد خیال باطل، نشاید روی از تربیت ناصحان بگردانیدن و علما را به ضَلالت منسوب کردن و در طلب عالِم معصوم، از فواید علم محروم ماندن! همچو نابینایی که شبی در وَحَل افتاده بود و میگفت: آخر یکی از مسلمانان چراغی فرا راه من دارید، زنی فارجه [شوخ و بذلهگو] بشنید و گفت: تو که چراغ نبینی به چراغ چه بینی؟ همچنین مجلس وعظ چو کُلبۀ بزّاز است، آنجا تا نقدی ندهی بضاعتی نستانی، اینجا تا ارادتی نیاری سعادتی نبری! گفتِ عالم به گوش جان بشنو/ ور نماند به گفتنش کردار باطل است آنچه مدّعی گوید/ خفته را خفته کی کند بیدار مرد باید که گیرد اندر گوش/ ور نوشته است پند بر دیوار صاحبدلی به مدرسه آمد ز خانقاه/ بشکست عهد صحبت اهل طریق را گفتم میان عالم و عابد چه فرق بود/ تا اختیار کردی از آن این فریق را گفت آن گلیم خویش بدر میبرد ز موج/ وین جهد میکند که بگیرد غریق را [سعدی] سعدبن مُعاذ هر کس مرید دیگری باشد... ادیب ثانی در محضر حجت هاشمی
+نوشته شده در جمعه ۲۶ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۱۱:۱۸ ب.ظ توسط اشرفی
نویسنده این اصل میگوید کنترل 10% از کارها دست ما نیست اما 90% دیگر را ما تعیین میکنیم. مثل زمانی که شما با خانوادهتان در حال صرف صبحانه هستید، دست دخترتان به فنجان قهوه میخورد و فنجان روی لباس کار شما میریزد. شما روی این اتفاق، هیچ کنترلی ندارید. اما اینکه بعد چه اتفاقی میافتد؟ با واکنش شما تعیین میشود. یا شما فریاد میزنید. دخترتان را به خاطر ریختن قهوه، با خشونت سرزنش میکنید ... و یا به ملایمت میگویید: اشکالی نداره عزیزم، فقط از این به بعد بیشتر دقت کن! [اینجا] اگر نادان به وحشت سخت گوید تربيت خرس مابانه
+نوشته شده در جمعه ۲۶ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۸:۵۶ ب.ظ توسط اشرفی
وقتی ابوذر به غلام سیاه گفت: یابن السّودا پیامبر عزیز اسلام فرمودند: طفّ الصّاع، طفّ الصّاع؛ با هم برابرید، با هم برابرید؛ فوضع ابوذر خدّه علی الارض، و به غلام گفت پایت را بر صورتم بگذار تا جبران شود. المحجة البيضاء، جلد ۶، صفحه ۲۴۳، برداشت آزاد [اینجا] ترجمه المحجة البيضاء، فیض کاشانی، جلد ۶، صفحه ۲۴۴، برداشت آزاد [اینجا] من: ظاهراً این نقل تاریخی فقط در منابع اهل سنت آمده است. بنازم به بزم محبت که آنجا صحابی گوش غلامک بمالید توبه نصوح
+نوشته شده در جمعه ۲۶ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۶:۴۵ ب.ظ توسط اشرفی
زمانی که ساختمان جامعه ملل قدیم در ژنو پایان یافت، در جستجوی شعاری بودند که بر سردر آن حک کنند؛ انیشتین گفت بنویسید: من از اغنیا حمایت میکنم و ضعفا را مجبور میکنم تابع آنان باشند بدون اینکه خونی بر زمین ریخته شود. شیرین تر از عسل، مهدی مرادحاصل، جلد ۱، صفحه ۴۳، برداشت آزاد تقدیر میخانه است با مطرب تنیدن
+نوشته شده در جمعه ۲۶ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۵:۷ ب.ظ توسط اشرفی
پادشاهی اعتقاد داشت همه تربیت پذیرند؛ اما وزیرش با او مخالف بود. پادشاه برای اثبات ادعای خود گربههایی تربیت کرد تا در ضیافت شام، شمع به دست کنار سفره بایستند، اما وزیر در ضیافتی دیگر موشهایی را به همراه آورد و جلوی گربهها رها کرد. همین که چشم گربهها به موشها افتاد شمعها را رها کردند و برای شکار موشها دویدند. مرتضی مطهری، مجموعه آثار، جلد ۲۵، صفحه ۱۳۵، برداشت آزاد [اینجا] امور تغییرناپذیر کدام است؟ آرزوهای دست نیافتنی فرق تربیت و صنعت کار خوب و آدم خوب بدزبانی در فیلم توبه نصوح
+نوشته شده در چهارشنبه ۲۴ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۱۱:۲۹ ب.ظ توسط اشرفی