وز پای فتاده سرنگون باید رفت
تو پای بهراه دَرنـِه و هیچ مپرس
خود راه بگویدت که چون باید رفت [
عطار]
+نوشته شده در دوشنبه ۱ خرداد ۱۴۰۲ ساعت ۴:۳۸ ب.ظ توسط اشرفی
تشخيص دقيق ميان ميل و اراده، هنگامى كه به طور پيوسته بروز مىكنند، يا محال است، يا دشوار؛ در اينجا بايد در نظر گرفت كه در ارادههاى مسبوق به ميل، ميل و اراده يك واقعيت همسنخ را به ما نشان مىدهند، با اين تفاوت كه ميل، رغبت و خواستن ابتدايى است كه به مرحله اكيد نرسيده است، و اراده، رغبت و خواستن است كه به مرحلهاى شديدتر رسيده و به صورت يك وسيله بسيار مهم براى ايجاد كار درآمده است.
نورشاپ، نرم افزار علامه جعفری، محمدتقی جعفرى، جبر و اختيار، صفحه ۹۸، برداشت آزاد [
اینجا]
+نوشته شده در چهارشنبه ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۰ ساعت ۱۱:۳۳ ق.ظ توسط اشرفی
+نوشته شده در چهارشنبه ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۰ ساعت ۱:۴ ق.ظ توسط اشرفی
به عقب نگاه نکن، عنوان رمّانی است از کارین فوسوم، بانوی پلیسینویس نروژی که او را ملکۀ جنایت نروژ لقب دادهاند. او اکنون نزدیک اُسلو زندگی میکند. در این رمان، محل وقوع داستان واقعی است اما شخصیتهای داستان واقعی نیستند.
به عقب نگاه نکن، کارین فوسوم، صفحه ۱۲، برداشت آزاد
احساس شخصیت با سوء پیشینهبه پشت سرم نگاه نمیکنم
+نوشته شده در سه شنبه ۱۷ فروردین ۱۴۰۰ ساعت ۹:۳۹ ق.ظ توسط اشرفی
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا مَا لَكُمْ إِذَا قِيلَ لَكُمُ انْفِرُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ اثَّاقَلْتُمْ إِلَى الْأَرْضِ أَرَضِيتُمْ بِالْحَيَاةِ الدُّنْيَا مِنَ الْآخِرَةِ فَمَا مَتَاعُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا فِي الْآخِرَةِ إِلَّا قَلِيلٌ (
۳۸) إِلَّا تَنْفِرُوا يُعَذِّبْكُمْ عَذَابًا أَلِيمًا وَيَسْتَبْدِلْ قَوْمًا غَيْرَكُمْ وَلَا تَضُرُّوهُ شَيْئًا وَاللهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ (
توبه ۳۹)
در جنگ تبوک عدّهای از مسلمانان بر اثر میل به زندگی دنیا تثاقل نمودند. فرمود در این صورت خداوند شما را عذاب خواهد کرد و قومی غیر از شما را جایگزین خواهد نمود.
اصلِ اثّاقلتمُ، تثاقلتم است؛ تاء به ثاء مبدل و در آن ادغام شده و براى فرار از ابتدا به ساكن الف بر آن افزوده شده است.
تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قریشی، صفحه ۲۳۲، برداشت آزاد [
اینجا]
حرم در پیش است و حرامی در پسآمدهام که سر نهم
+نوشته شده در شنبه ۱۷ خرداد ۱۳۹۹ ساعت ۷:۵۶ ب.ظ توسط اشرفی
لَا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا لَهَا مَا كَسَبَتْ وَعَلَيْهَا مَا اكْتَسَبَتْ
رَبَّنَا لَا تُؤَاخِذْنَا إِنْ نَسِينَا أَوْ أَخْطَأْنَا
رَبَّنَا وَلَا تَحْمِلْ عَلَيْنَا إِصْرًا كَمَا حَمَلْتَهُ عَلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِنَا
رَبَّنَا وَلَا تُحَمِّلْنَا مَا لَا طَاقَةَ لَنَا بِهِ
وَاعْفُ عَنَّا وَاغْفِرْ لَنَا وَارْحَمْنَا أَنْتَ مَوْلَانَا فَانْصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْكَافِرِينَ (
بقرة ۲۸۶)
لذّت انعام خود را وامگیربدیدم عابدی در کوهساری مبارزه با نفس کار خواص استطاقت و حسرت
+نوشته شده در سه شنبه ۲۰ اسفند ۱۳۹۸ ساعت ۲:۵۸ ق.ظ توسط اشرفی
در این دعایی که در هنگام تحویل سال میخوانیم، این فِقْره جالب توجه است که میفرماید: «حوِّل حالَنا الی احسن الحال» نمیفرماید ما را به روز نیکی، حال نیکی برسان؛ به پروردگار عرض میکند ما را به بهترین حالها، به بهترین روزها، به بهترین وضعیتها برسان! همت والای انسان مسلمان همین است که در همهی عرصهها به بهترینها دست پیدا کند.
آیت الله خامنهای، پیام نوروزی ۱۳۸۹، همت مضاعف و کار مضاعف، دقیقه ۰۸:۲۸، برداشت آزاد [
اینجا]
+نوشته شده در سه شنبه ۲۴ دی ۱۳۹۸ ساعت ۹:۵۴ ق.ظ توسط اشرفی
إِنَّ الَّذِينَ لَا يَرْجُونَ لِقَاءَنَا وَرَضُوا بِالْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَاطْمَأَنُّوا بِهَا وَالَّذِينَ هُمْ عَنْ آيَاتِنَا غَافِلُونَ (ی
ونس ۷)
أُولَئِكَ مَأْوَاهُمُ النَّارُ بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ (
یونس ۸)
+نوشته شده در سه شنبه ۱۰ دی ۱۳۹۸ ساعت ۶:۹ ب.ظ توسط اشرفی
+نوشته شده در یکشنبه ۸ دی ۱۳۹۸ ساعت ۵:۲۰ ب.ظ توسط اشرفی
+نوشته شده در یکشنبه ۸ دی ۱۳۹۸ ساعت ۵:۱۰ ب.ظ توسط اشرفی
ملولان
همه رفتند در خانه ببندید/بر آن قوم ملولانه همه جمع بخندید
به معراج برآیید چو از آل رسولید/ رخ ماه ببوسید چو بر بام بلندید [
مولوی]
+نوشته شده در جمعه ۶ دی ۱۳۹۸ ساعت ۹:۵۳ ب.ظ توسط اشرفی
+نوشته شده در یکشنبه ۱ دی ۱۳۹۸ ساعت ۸:۳۰ ب.ظ توسط اشرفی
حاتم طایی را گفتند: از خود بزرگ همتتر دیدهای؟ گفت: بلی؛ خارکنی را دیدم پشته فراهم آورده؛ گفتمش به مهمانی حاتم چرا نروی؟ گفت:
هر که نان از عمل خویش خورد/منّت حاتم طائی نبرد
گلستان سعدی، برداشت آزاد [
اینجا]
همت سعد تفتازانیاِنَّ اللّهَ يُحِبُّ مَعالِىَ الاُْمورِ وَ اَشْرافَها وَ يَكْرَهُ سَفْسافَها [
سیدالشّهدا]
+نوشته شده در سه شنبه ۲۹ آبان ۱۳۹۷ ساعت ۶:۸ ق.ظ توسط اشرفی
ابن هشام متوفای حدود ۷۰۰ سال پیش است. میگوید در سال ۷۴۹ کتابی در مکه نوشتم که در راه بازگشت به مصر اُصِبتُ به و بغیره، آنگاه در سال ۷۵۶ که دوباره به مکه بازگشتم، شمرت عَن ساعد الِاجتهاد ثانياً واستأنفت الْعَمَل لا كسلاً و لامتوانياً!
مغنی اللبيب عن كتب الاعاريب، ابن هشام، صفحه ۱۲، برداشت آزاد [
اینجا] [
ترجمه]
دزد عقیده مردم نباشیدآثار مسعودیلغزش ابن هشام
+نوشته شده در دوشنبه ۲ مرداد ۱۳۹۶ ساعت ۶:۳۷ ب.ظ توسط اشرفی
پس از گذشت چند ساعت به هوش آمدم و متوجه شدم زیر آوار هستم. آقای فردوسی پور دعا میخواند و من قرآن میخواندم. هنگامی که از شدت ضعف و خونریزی بخشی از آیة الکرسی را جا میانداختم آقای فردوسی تذکر میدادند و من اصلاح میکردم.
دکتر محمودی، نماینده قصرشیرین، برداشت آزاد [
اینجا]
تلاوت قرآن بر سر دیوار
+نوشته شده در جمعه ۹ تیر ۱۳۹۶ ساعت ۱۱:۱۲ ق.ظ توسط اشرفی
اگر تو یار نداری چرا طلب نکنی/وگر به یار رسیدی چرا طرب نکنی
وگر رفیق نسازد چرا تو او نشوی/وگر رباب ننالد چراش ادب نکنی
وگر حجاب شود مر تو را ابوجهلی/چرا غزای ابوجهل و بولهب نکنی
به کاهلی بنشینی که این عجب کاری است/عجب تویی که هوای چنان عجب نکنی
تو هیچ مجنون دیدی که با دو لیلی ساخت/چرا هوای یکی روی و یک غبب نکنی [
مولوی]
+نوشته شده در شنبه ۲۰ تیر ۱۳۹۴ ساعت ۶:۴ ق.ظ توسط اشرفی
تاریخ زندگانی امامحسین(ع) نشان میدهد که آن حضرت هم با برادرش و هم با پارهای از امامان تفاوت روحیه داشت. به هر حال آدمیان شخصیتهای مختلف دارند. برخلاف تصور غلطی که گاهی پارهای از ما داریم و فکر میکنیم امامان و پیامبران همه محصولات یک کارخانه و صددرصد مثل هم بودند. این سخن عوامانه است. اینطوری که نمیشود. آدمها با هم خیلی فرق دارند. یکی یک غذایی را دوست دارد، یکی غذای دیگری را دوست دارد. یکی شجاع است یکی شجاعتر است. تحلیلشان در مورد مسائل مختلف با هم فرق دارد. اینها بدیهیّات زندگی عرفی و عادی آدمیان است. روایتی از دوران جوانی امام حسین نقل شده است که فرمود:
اِنَّ اللّهَ يُحِبُّ مَعالِىَ الاُْمورِ وَ اَشْرافَها وَ يَكْرَهُ سَفْسافَها
به ارتفاعات بلند نظر کنید و به امور حقیر قانع نباشید. امام زیردستبشو نبود.
سروش، زیارت عاشورا، دقیقه ۲۱، برداشت آزاد
انسان ۲۵۰ سالهافراد فعال و منفعلگاهى شهادت آسانتر از زنده ماندن استگاهی امام حسن مظلومتر استتفاوت درک آدمیانفاصله تولد حسنین علیهما السلام
+نوشته شده در شنبه ۲ اردیبهشت ۱۳۹۱ ساعت ۱۲:۹ ق.ظ توسط اشرفی
سعد تفتازانی که از پایهگذاران فن بلاغت است از پسرش پرسید: هدفت از درس خواندن چیست؟ گفت: میخواهم مثل تو شوم. سعد گفت من میخواستم مثل امام صادق شوم، این شدم! تو نصف من هم نمیشوی!
همت بلند دار که مردان روزگار/از همت بلند به جایی رسیدهاند
رمز پیروزی مردان بزرگ، جعفر سبحانی، صفحه۱۰، برداشت آزاد
اِنَّ اللّهَ يُحِبُّ مَعالِىَ الاُْمورِ وَ اَشْرافَها وَ يَكْرَهُ سَفْسافَها [
اینجا]
تاجر ترسنده طبع شيشه جانهر که نان از عمل خویش خورد
+نوشته شده در چهارشنبه ۲۶ مرداد ۱۳۹۰ ساعت ۳:۲۰ ق.ظ توسط اشرفی
جواهرالکلام، ۴۰ جلد کتاب در فقه است. وقتی فرزند صاحب جواهر را غسل دادند هوا رو به تاریکی بود. قرار شد بدنش را در یکی از بقعههای حرم امیرالمؤمنین بگذارند تا فردا دفن کنند. همان شب هم مرحوم صاحب جواهر دست از مطالعه نکشید. کنار بدن فرزندش نشست مقداری قرآن خواند و جواهر نوشت.
ابن خلدون «مقدمه بر تاریخ» را در زندان نوشت.
خواجه نصیر «شرح اشارات» را در زندان نوشت.
شهید اول «لمعه» را در زندان نوشت.
پیامبر اکرم دست پینه بستۀ کارگر را ستود.
امیرالمؤمنین «رجال الحق» را به سگان کوفه تشبیه کرد و دستور داد متفرق شوند.
رمز پیروزی مردان بزرگ، جعفر سبحانی، صفحه ۴، برداشت آزاد
تشبیه رجال الحق به سگان کوفه
+نوشته شده در چهارشنبه ۲۶ مرداد ۱۳۹۰ ساعت ۱:۵۰ ق.ظ توسط اشرفی
بروید ای حریفان بکشید یار ما را/به من آورید آخر صنم گریزپا را
به ترانههای شیرین به بهانههای زرین/بکشید سوی خانه مه خوب خوشلقا را
وگر او به وعده گوید که دمی دگر بیایم/همه وعده مکر باشد بفریبد او شما را
دم سخت گرم دارد که به جادُوی و افسون/بزند گره بر آب او و ببندد او هوا را
به مبارکی و شادی چو نگار من درآید/بنشین نظاره میکن تو عجایب خدا را
چو جمال او بتابد چه بود جمال خوبان/که رخ چو آفتابش بکشد چراغها را
برو ای دل سبکرو به یمن به دلبر من/برسان سلام و خدمت تو عقیق بیبها را [
سروش از مولوی]
آب زنید راه را هین که نگار میرسدپیشتر آ روی تو جز نور نیست
+نوشته شده در یکشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۳:۵۶ ب.ظ توسط اشرفی
+نوشته شده در یکشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۲:۳۶ ب.ظ توسط اشرفی
سگی در کوچه به گدایی حمله کرد. گدا گفت:
گور میگیرند یارانت به دشت/کور میگیری تو در کوچه به گشت؟...
آن سگ عالِم شکار گور کرد/وین سگ بیمایه قصد کور کرد
علم چون آموخت سگ رست از ضلال/میکند در بیشهها صید حلال
سگ معلَّم دیه دارد
+نوشته شده در یکشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۱۰:۲۰ ق.ظ توسط اشرفی
+نوشته شده در جمعه ۲۶ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۴:۵۸ ب.ظ توسط اشرفی
عارفی گفت: رفتم در گلخنی تا دلم بگشايد که گريزگاه بعضی اولياء بوده است. ديدم رئيس گلخن را شاگردی بود ميان بسته کار میکرد و اوش میگفت اين بکن و آن بکن. او چست کار میکرد. گلخنتاب را خوش آمد از چستی او در فرمان برداری. گفت: آری همچنين چست باش. اگر تو پيوسته چالاک باشی و ادب نگاه داری مقام خود به تو دهم و تو را به جای خود نشانم. مرا خنده گرفت و عقدۀ من بگشاد. ديدم رئيسان اين عالم را همه بدين صفتند با چاکران خود!
مولوی، گزیده فیه ما فیه، صفحه۸۱، برداشت آزاد
+نوشته شده در پنجشنبه ۲۵ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۱۲:۳۷ ق.ظ توسط اشرفی
پدرم با چهرهای زرد، در بستر بیماری افتاده بود که ناگهان روی پیکرش از سر تا پا روشن شد. تکانی خورد و گفت: سلام علیکم یا رسول الله! شما به دیدن این بندۀ بیمقدار آمدید؟ پس از آن درست مانند اینکه کسانی یکی یکی به دیدنش میآیند، تا امام دوازدهم سلام کرد. بعد از آن بر حضرت فاطمه و سپس بر حضرت زینب سلام کرد و در اینجا خیلی گریست و گفت: بیبی! من برای شما خیلی گریه کردهام. آخر هم بر مادر خودش سلام کرد. در اینجا روشنی از بین رفت و باز رنگ چهره به همان حالت زردی بیماری عود کرد. درست در یکشنبۀ هفتۀ بعد، در همان دو ساعت، حالت احتضار را گذراند و به آرامی تسلیم گشت. من در یکی از روزهای هفته به ایشان گفتم دلم میخواهد بفهمم که این چه بود؟ سکوت کرد و چیزی نگفت. دوباره و سهباره با عبارتهای دیگر تکرار کردم، باز سکوت کرد. بار چهارم یا پنجم بود که گفت: اذیتم نکن حسینعلی! گفتم قصد من این بود که چیزی فهمیده باشم. گفت من نمیتوانم به تو بفهمانم. خودت برو بفهم! این حالت برای من و مادر و برادر و خواهر و عمّهام، همچنان مبهم باقی ماند و هنوز چیزی از این موضوع نمیدانم.
فضیلتهای فراموش شده، حسینعلی راشد، صفحه ۱۴۷، برداشت آزاد
این قدر گفتیم باقی فکر کنگرچه تفسیر زبان روشنگر استیدرک و لا یوصفقدرت فهم انسانعلت رمزگویی عرفاحرف آخر
+نوشته شده در چهارشنبه ۲۴ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۱۰:۵۶ ب.ظ توسط اشرفی