نواب صفوی، پس از آزادی از زندان، جمعیت فدائیان اسلام را تشکیل داد. نخستین اقدام این جمعیت، کشتن احمد کسروی بود. نواب طوماری تنظیم کرد و خواستار محاکمه کسروی به جرم توهین به مقدسات اسلام شد اما از آنجا که به رأی مثبت دادگاه امیدی نداشتند، تصمیم به کشتن او گرفتند. در ۲۰ اسفند ۱۳۲۴ سید علیمحمد امامی و سید حسین امامی به همراه نه نفر دیگر از فداییان اسلام کسروی را در کاخ دادگستری به همراه منشیاش حدادپور به قتل رساندند. [
اینجا]
+نوشته شده در شنبه ۷ تیر ۱۳۹۹ ساعت ۸:۵۲ ق.ظ توسط اشرفی
احمد کسروی کتابی نوشت به نام
بخوانند و داوری کنند. این کتاب خردهگیریهای احمد کسروی از مذهب شیعه بود که به نام شیعیگری معروف است. امام خمینی در پاسخ به کسروی نامۀ سرگشادهای نوشت؛ با عنوان
بخوانید و به کار بندید. امام در این نامه کسروی را یک تبریزی بی سروپا معرفی کرد و مسلمانان با غیرت را به کشتن این مرتد جاهل فراخواند. [
اینجا]
آری این چنین است برادر
+نوشته شده در چهارشنبه ۴ تیر ۱۳۹۹ ساعت ۸:۲۲ ب.ظ توسط اشرفی
تمام نوشتههای سید احمد کسروی را خواندم. در یکی از مقالاتش کنایهای به بهار داشت که مثلاً وقتی میرزا نصرالله بهار شروانی مهمان پدرت بود، شعرهای او را برداشتهای و با تخلص بهار به نام خودت کردهای! در عالم کودکی و نوجوانی این نکته را با هیجان بسیار به عنوان یک کشف بزرگ نزد ادیب بردم و نقل کردم و نظر او را در این باره جویا شدم. مرحوم ادیب فرمود: بسیار خوب!
قصیده فتح دهلی را از چه کسی برداشته؟
جغد جنگ را از کجا آورده است؟ مقداری ازشاهکارهای بهار را نام برد که مربوط به سالهای آخر عمر بهار بود و پاسخ مرا به شیواترین اسلوبی بیان فرمود.
استاد ما ادیب، محمدرضا شفیعی کدکنی، برداشت آزاد [
اینجا]
ناکامی دشمنان مولوی
+نوشته شده در چهارشنبه ۴ مرداد ۱۳۹۶ ساعت ۱۱:۳۹ ب.ظ توسط اشرفی