نکات

حلوا خواستن فرزند درویش

پسر منعم به پسر درویش گفت: اگر می‌خواهی پاره‌ای حلوا به تو بدهم سگ من باش! آن بیچاره بانگ سگ می‌کرد و حلوا می‌گرفت. شبلی گریست و گفت: اگر به نان خالی خود قناعت می‌کرد، سگ همچون خودی نبایستی بود.
قابوسنامه، عنصرالمعالی کیکاووس بن اسکندر، برداشت آزاد [اینجا]
در دل کودک‌وشان حسرت حلوا طلب
+نوشته شده در پنجشنبه ۲۲ تیر ۱۴۰۲ ساعت ۱۲:۴۶ ب.ظ توسط اشرفی  

خر رفت و رسن برد و دریغا چنبر

عنصرالمعالی به فرزندش گیلانشاه نوشت:
ای پسر! جهد کن که عاشق نشوی؛ اگر چشم ببیند، دل می‌پسندد؛ آنگاه متقاضی دیدار می‌شود؛ چون دیدار کرد و سخن گفت و جواب شنید، خر رفت و رسن برد و دریغا چنبر!
قابوسنامه، عنصرالمعالی کیکاووس بن اسکندر بن قابوس بن وشمگیر بن زیار، برداشت آزاد [اینجا]
عشق فرزند افلاطون
+نوشته شده در سه شنبه ۸ فروردین ۱۴۰۲ ساعت ۱۲:۰ ب.ظ توسط اشرفی  

دوست بهتر است یا برادر؟

بدان ای پسر که مردم تا زنده باشند ناگریز باشد از دوستان، که مرد اگر بی‌برادر باشد به که بی دوست؛ از آنکه حکیمی را گفتند: دوست بهتر یا برادر؟ گفت برادر نیز، دوست به!
برادر برادر بود دوست به/ چو دشمن بود بی‌رگ و پوست به
قابوسنامه، عنصرالمعالی کیکاووس بن اسکندر بن قابوس بن وشمگیر بن زیار، برداشت آزاد [اینجا]
+نوشته شده در دوشنبه ۹ بهمن ۱۳۹۱ ساعت ۵:۳۸ ب.ظ توسط اشرفی  

ستودۀ جاهلان هم جاهلان باشند

به افلاطون گفتند امروز کسی را دیدیم که ثنای تو می‌گفت: افلاطون گریست و گفت: ستودۀ جاهلان هم جاهلان باشند.
قابوسنامه، عنصرالمعالی کیکاووس بن اسکندر بن قابوس بن وشمگیر بن زیار، برداشت آزاد [اینجا]
+نوشته شده در پنجشنبه ۲۸ اردیبهشت ۱۳۹۱ ساعت ۸:۵۶ ب.ظ توسط اشرفی  

سیاست پدر و مادر ندارد

محمدجواد لاریجانی: برخی می‌گويند اگر آمريكا آدم بشود با او مذاكره می‌كنيم. اين محال است كه آمريكا تغيير كند. ما با آمريكايی‌ها يك اختلاف سنگين داريم كه به دشمنی كشيده شده است. منتها در روابط بين‌الملل، دشمنی هم مديريت می‌خواهد. ما بايد دشمنی خود را با آمريكا و كشورهای غربی مديريت كنيم. يعنی بايد تنش بين خود و آمريكا را مهار كنيم تا گسترش پيدا نكند. سياست، فرزند زمان است. به زمان و فرصت بستگی دارد. ديگر اين‌كه سياست تابع منافع ملی است. يعنی پدر و مادر ندارد [اینجا]
+نوشته شده در چهارشنبه ۲ فروردین ۱۳۹۱ ساعت ۴:۳۸ ب.ظ توسط اشرفی  

تو نیکی می‌کن و در دجله انداز

خلیفۀ بغداد غلامی داشت به نام فتح، که چون درستکار بود، او را به فرزندی پذیرفته بود. روزی فتح برای شنا به دریا رفت اما جریان تند آب او را با خود برد. تا اینکه به سختی خود را به حفره‌ای در کنارۀ رود انداخت و منتظر ماند و گفت: تا خداوند چه بخواهد. وقتی خبر به خلیفه رسید از تخت پایین آمد و بر خاک نشست و گفت هر که مردۀ فتح را بیاورد هزار دینار به او عطا می‌کنم و سوگند خورد تا زمانی که فتح را نیاورند غذا نخورم. مَلاحان برای یافتن فتح به آب زدند. در هفتمین روز، یکی از مَلاحان فتح را پیدا کرد. برگشت و به خلیفه گفت: برای مردۀ فتح هزار دینار، برای زنده‌اش چند می‌دهی؟ خلیفه گفت: پنج هزار دینار! مَلاح فریاد زد یافتمش! فتح را نزد خلیفه آوردند. خلیفه گفت: برایش طعام بیاورید. فتح گفت: سیرم! خلیفه پرسید: چگونه؟ فتح گفت: هر روز بیست نان در سینی بزرگی روی آب شناور می‌شد و من به زحمت سینی را می‌کشیدم و دو سه نان از آن می‌خوردم. روی هر نان نوشته بود: محمدبن الحسین الاِسکاف! خلیفه دستور داد او را بیابند. روز بعد مردی به دربار آمد و گفت: آن که در دجله نان انداخت منم! خلیفه گفت: نشانی بده؛ گفت: روی هر نان نامم را نوشتم. خلیفه گفت: چه مدت نان در دجله انداختی و مقصودت چه بود؟ مرد گفت: مدت یکسال؛ چون شنیده بودم تو نیکویی کن و در دجله انداز تا در زمانی نامعلوم پاداش خود را بگیری! و من جز نان چیزی نداشتم. خلیفه به او چند قطعه زمین بخشید. مرد روی زمین کار می‌کرد و از ثروت خود به نیازمندان می‌داد.
قابوسنامه، عنصرالمعالی کیکاووس بن اسکندر بن قابوس بن وشمگیر بن زیار، برداشت آزاد [اینجا]
+نوشته شده در جمعه ۱۸ آذر ۱۳۹۰ ساعت ۱۱:۰ ق.ظ توسط اشرفی  

دوستانِ دوستان

ای پسر! اندیشه کن از دوستانِ دوستان که دوستانِ دوستان هم از جملۀ دوستان باشند. و بترس از دوستی که دشمن تو را دوست دارد، باشد که دوستی او از دوستی تو بیشتر باشد، پس باک ندارد از دشمنی با تو! و بپرهیز از دوستی که دوست تو را دشمن دارد. و دوستی که از تو بی‏ بهانه و بی‌حجّتی به گِله شود.
قابوسنامه، عنصرالمعالی کیکاووس بن اسکندر بن قابوس بن وشمگیر بن زیار، برداشت آزاد [اینجا]
العتاب حياة المودّة
+نوشته شده در یکشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۵:۴۰ ب.ظ توسط اشرفی  

قابوس نامه

کیکاووس بن اسکندر بن قابوس بن وشمگیر بن زیار، ملقّب به عنصرالمعالی، کتاب قابوس نامه را برای راهنمایی فرزندش گیلان شاه در سال ۴۷۵ هجری قمری نوشت.
گزیده‌ای از سیاست نامه و قابوسنامه، دکتر جعفر شعار و دکتر نرگس روان پور، صفحه ۶۰، برداشت آزاد
نام قابوس‌نامه را از نام مؤلف گرفته‌اند که در تاریخ به‌ نام قابوس دوم معروف است. [اینجا]
سیاست نامه
+نوشته شده در شنبه ۲۷ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۵:۵۵ ق.ظ توسط اشرفی  

سیاست نامه

ابوعلی حسن، ملقب به نظام الملک متولد ۴۰۸ هجری قمری سیاست نامه را نوشت. ملکشاه سلجوقی از وزیران خود خواست دریافت‌های خود را در باب کشورداری و رسوم پادشاهان گذشته بنویسند همه نوشتند و ملکشاه نوشتۀ خواجه نظام الملک را پذیرفت.
گزیده ای از سیاست نامه و قابوسنامه، دکتر جعفر شعار و دکتر نرگس روان پور، صفحه ۴، برداشت آزاد
قابوس نامه
+نوشته شده در شنبه ۲۷ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۵:۵۴ ق.ظ توسط اشرفی  

مگذار کسی فرمان تو خوار دارد

سلطان گفت: بر من نامه دادن است. اکنون اگر کار نکرد شو خاک بر سر کن؛ مظلوم گفت ای خداوند! رهیِ تو بر نامۀ تو کار نکند، خاک، مرا بر سر باید کرد؟ گفت نه ای خواجه غلط کردم که مرا باید کردن!
قابوسنامه، عنصرالمعالی کیکاووس بن اسکندر بن قابوس بن وشمگیر بن زیار، برداشت آزاد [اینجا]
+نوشته شده در جمعه ۲۶ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۶:۴۱ ب.ظ توسط اشرفی  

بشنو امّا در وقت اجابت مکن

با سیاست باش، خاصّه با وزیر خویش؛ یک باره محتاج رأی او مباش؛ هر سخنی که وزیر بگوید، بشنو امّا در وقت اجابت مکن؛ بگوی تا بنگرم، آنگه چنان که باید کرد بفرمایم؛ تا تو را زبون رأی خویش نگیرد.
قابوسنامه، عنصرالمعالی کیکاووس بن اسکندر بن قابوس بن وشمگیر بن زیار، برداشت آزاد [اینجا]
+نوشته شده در جمعه ۲۶ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۶:۴۰ ب.ظ توسط اشرفی  

مهمانی با یک لیوان آب

وقتی معتصم خلیفه، مجرمی را گردن همی فرمود زدن، آن مرد گفت: یا امیرالمؤمنین بحق خدای مرا یک شربت آب ده و مهمان کن و آنگاه هر چه خواهی می‌کن که سخت تشنه‌ام معتصم فرمود تا او را آب دهند چون آب دادند برسم عرب گفت کثر الله خیرا یا امیرالمؤمنین مهمان تو بودم بدین یک شربت آب اکنون از طریق مردمی مهمان کشتن واجب نکند مرا عفو کن تا بر دست تو توبه کنم معتصم گفت راست گفتی حق مهمان بسیار است ترا عفو کردم.
قابوسنامه، عنصرالمعالی کیکاووس بن اسکندر بن قابوس بن وشمگیر بن زیار، برداشت آزاد [اینجا]
چونک مستم کرده‌ای حدم مزن
تقیه کردن بهلول
دعا برای مهمان
+نوشته شده در جمعه ۲۶ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۶:۳۹ ب.ظ توسط اشرفی  

آیا نصیحت تلخ است؟

پس چیست که پندنامۀ عنصرالمعالی را تا این حد شیرینی و جذّابیّت بخشیده است؟ گویا مایۀ تلخی پند چهرۀ متفرعن ناصح باشد نه نفس نصیحت! در قابوسنامه، کمترین نشانی از برتری طلبی، ملامتگری و معصوم نمایی به چشم نمی‌خورد بلکه به آسانی از خطاها و لغزش‌های خویش یاد می‌کند و از سر مهر، حاصل آن تجربیات را پیش روی فرزند می‌گذارد.
گزیده ای از سیاست نامه و قابوسنامه، دکتر جعفر شعار و دکتر نرگس روان پور، صفحه61 برداشت آزاد
نصیحت داروی تلخ است و باید
+نوشته شده در جمعه ۲۶ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۶:۳۶ ب.ظ توسط اشرفی  

بدآموزی‌های‏ قابوسنامه

۱- جوان علوی به پیر شافعی گفت: کافر! و او در جواب گفت: اگر من کافرم، پس تو حرامزاده‌ای! چون عقد پدر و مادرت را من خوانده‌ام. [هفتم ۹]
۲- اگر خواستی بزه کنی بزۀ بی مزه مکن! شراب خوش‏ترین خور و سماع خوش‏ترین شنو! تا اگر در آن جهان مأخوذ باشی در این جهان معیوب نباشی!
گزیده سیاستنامه و قابوسنامه، دکتر اسماعیل تاجبخش و پدیده رضایی، صفحه ۸۸، برداشت آزاد
۳- خویشتن را به راستگویی معروف کن تا اگر وقتی به ضرورت، دروغ گویی، از تو پذیرند! [هفتم ۱]
عمر بن عبد العزیز در بارۀ علی(ع)
تخت جمشید در بیان آیت الله خامنه‌ای
وصیت بیست ماده ‏ای امام علی(ع)
+نوشته شده در پنجشنبه ۲۵ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۸:۵۲ ق.ظ توسط اشرفی  

وصلت با بیگانه

با خویشاوندان خویش وصلت مکن و زن از بیگانگان خواه که با قراباتِ خویش اگر وصلت کنی و اگر نکنی ایشان خود خون و گوشت تواند. پس زن از قبیلۀ دیگر خواه تا قبیلۀ خویش را به دو قبیله کرده باشی!
قابوسنامه، عنصرالمعالی کیکاووس بن اسکندر بن قابوس بن وشمگیر بن زیار، برداشت آزاد [اینجا]
+نوشته شده در پنجشنبه ۲۵ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۸:۴۹ ق.ظ توسط اشرفی  

حج درویش و توانگر

آن توانگر رئیس بخارا بود و در آن قافله از او منعم‌تر کس نبود. چون نزدیک عرفات رسیدند درویشی همی آمد برهنه پای و آبله کرده و تشنه و گرسنه؛ روی بدو کرد و گفت: وقت مکافات جزای من و تو هر دو یکی خواهد بود؟ رئیس بخارا گفت: حاشا که خدای تعالی جزای من چون جزای تو دهد. درویش گفت چرا؟ توانگر گفت: زیرا که من فرمان خدای تعالی همی برم و تو خلاف فرمان خدای تعالی همی کنی؛ من مهمانم و تو طفیلی؛ حشمت طفیلی چون حشمت مهمان کی باشد؟ خدای تعالی حج، توانگران را فرمود و درویشان را گفت: و لاتلقوا بایدیکم الی التهلکه!
قابوسنامه، عنصرالمعالی کیکاووس بن اسکندر بن قابوس بن وشمگیر بن زیار، برداشت آزاد [اینجا]
حج از کعبه رفتن است
حج پیادۀ امام حسن مجتبی(ع)
+نوشته شده در پنجشنبه ۲۵ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۸:۴۵ ق.ظ توسط اشرفی  

راست شبیه به دروغ

عنصرالمعالی در کتاب قابوس‌نامه، پس از این که به راست گویی توصیه می‌کند، از راستِ شبیه به دروغ هم نهی می‌کند. می‌گوید چرا انسان راست نامقبولی را بگوید که مثل حکایت من با ابوالسّوار شود؟
روزی ابوالسّوار از من خواست تا از ولایت گرگان برایش سخن بگویم. من گفتم در گرگان دِهی است که هر گاه زنان بخواهند از چشمه آب بیاورند، یکی از آن‌ها جلوی دیگران راه می‌رود تا مبادا پای کسی روی کرم‌های سبز رنگی که روی زمین وجود دارد قرار بگیرد و کرم بمیرد و آب سبویی که زنان بر سر دارند بگندد و آن زن مجبور شود دوباره به چشمه برگردد و آب بردارد!
من این گفتم و ابوالسّوار روی در هم کشید و صورت از من بگرداند. بعد از چند روز به کسی گِله کرد که عنصرالمعالی مرا کودک پنداشته که با من چنین سخن گفته است.
به ناچار درخواست کردم تا از گرگان طوماری آوردند که سخن من به امضای دویست نفر گواهی شده بود. آن را نزد ابوالسّوار بردم؛ خواند و تبسم کرد و گفت: من نمی‌گویم تو دروغ گفتی اما چرا راستی را می‌گویی که اثباتش به چهار ماه وقت و دویست نفر شاهد نیاز داشته باشد؟
قابوسنامه، عنصرالمعالی کیکاووس بن اسکندر بن قابوس بن وشمگیر بن زیار، برداشت آزاد [اینجا]
دروغی می‌سرایم راست‌مانند
+نوشته شده در پنجشنبه ۲۵ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۸:۴۴ ق.ظ توسط اشرفی  

نیم دوست

دیگر اندیشه کن از مردمانی که با تو به راه دوستی روند و نیم دوست باشند. با ایشان نیکویی و سازگاری کن و با هر نیک و بد با ایشان متفق باش تا چون از تو همه مردمی بینند دوستِ یکدل شوند که اسکندر را پرسیدند بدین کم مایه روزگار این چندین ملک به چه خصلت به دست آوردی؟ گفت: به بدست آوردن دشمنان به تلطف و به جمع کردن دوستان به تعهد!
قابوسنامه، عنصرالمعالی کیکاووس بن اسکندر بن قابوس بن وشمگیر بن زیار، برداشت آزاد [اینجا]
+نوشته شده در پنجشنبه ۲۵ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۱۲:۳۳ ق.ظ توسط اشرفی  

دوست نو

و عادت کن که هر وقت دوستی نو گرفتن، ازیرا که با دوستان بسیار عیب های مردم پوشیده شود و هنرها گستریده گردد. ولکن چون دوست نو گیری پشت با دوستان کهن مکن. دوست نو همی طلب و دوست کهن بر جای همی دار تا همیشه بسیار دوست باشی که گفته اند: دوست نیک گنجی بزرگ است.
قابوسنامه، عنصرالمعالی کیکاووس بن اسکندر بن قابوس بن وشمگیر بن زیار، برداشت آزاد [اینجا]
قند اگر بسیار شدد ما نرخ شکر نشکنیم
+نوشته شده در پنجشنبه ۲۵ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۱۲:۴ ق.ظ توسط اشرفی