نکات

حج نیمه‌ تمام

حسین(ع) حجّی را که همۀ اسلافش و اجدادش برای احیای آن جهاد کردند نیمه‌تمام می‌گذارد و شهادت را انتخاب می‌کند تا به همگان بیاموزد که اگر امامت نباشد، رهبری نباشد، هدف نباشد، حسین نباشد، چرخیدن بر گِردِ خانۀ خدا با خانۀ بُت مساوی است.
حج، دکتر علی شریعتی، صفحه ۲۵۸، برداشت آزاد
+نوشته شده در یکشنبه ۲۰ فروردین ۱۳۹۶ ساعت ۳:۱۱ ق.ظ توسط اشرفی  

ماندن بر نقش حضرت ابراهیم

ای که نقش ابراهیم را در این صحنه ایفا کرده‌ای به رمز! هنرمندِ خوب، در شخصیتی که نقش او را بازی کرده است حل می‌شود. هنرمندانی بوده‌اند که بر نقش مانده‌اند تا بر آن مرده‌اند. و تو! از نقش ابراهیم به نقش خویش رجعت مکن!
حج، دکتر علی شریعتی، صفحه ۲۶۷، برداشت آزاد
استعن بیمینک
+نوشته شده در شنبه ۶ آبان ۱۳۹۱ ساعت ۱۱:۲۶ ب.ظ توسط اشرفی  

غرور ذبح حضرت اسماعیل

بر بزرگ‌ترین فتح خویش غَرّه مشو که ابلیس، دیروز علاقۀ به اسماعیل را بهانۀ فریب تو کرده بود، امروز ذبح اسماعیل را می‌تواند مایۀ غرورت کند. پس همواره در رمی جمرات باش!
حج، دکتر شریعتی، صفحه۲۱۶ برداشت آزاد
همچو کنعان پا ز کشتی وا مکش
غره مشو
+نوشته شده در شنبه ۶ آبان ۱۳۹۱ ساعت ۱۲:۱۹ ق.ظ توسط اشرفی  

حلق و تقصیر رفع نهی است

چنین می‌اندیشم که حلق یا تقصیر، امر نیست؛ رفع نهی است. چه، حلق و تقصیر نکردن، حکم بود و از محرمات احرام؛ از احرام که بیرون آمدی محرمات برداشته می‌شود. و شاید اینکه بعضی از مراجع بزرگ هم در این باره تعصّبی نشان نمی‌دهند و مقتضیات شغلی و وضع اجتماعی و حتی ناخوشایندی آن را در محیط شخصی زندگی شخص بر حسب تشخیص خود وی کافی می‌دانند و بعضی تنها در حج اول واجب می‌شمارند و برخی حکم به احتیاط واجب کرده اند یعنی اجازه داده‌اند که مقلّد خویش در این موضوع به فتوای مرجع دیگری عمل کند به این علت است که در تلقی آن به عنوان یک حکم و یکی از مناسک اصلی حج قطع نداشته‌اند.
حج، دکتر علی شریعتی، پاورقی صفحه ۱۵۳، برداشت آزاد
+نوشته شده در جمعه ۵ آبان ۱۳۹۱ ساعت ۱۰:۵۶ ق.ظ توسط اشرفی  

منا جای آسودن نیست

روز اول یک حمله با هفت گلوله، روز دوم و سوم هر روز سه حمله و هر حمله باز هفت گلوله، تا اینجا می شود چهل و نه گلوله، روز چهارم را مختاری. می توانی از منا بروی، می توانی بمانی. اگر ماندی باید همچون دو روز پیش در هر سه جبهه بجنگی. اینجا نمی توان آسود. در این صورت می شود هفتاد گلوله!
حج، دکتر علی شریعتی، صفحه130 برداشت آزاد
+نوشته شده در جمعه ۵ آبان ۱۳۹۱ ساعت ۱:۴۱ ق.ظ توسط اشرفی  

رمی جمره

سنگریزه، اما نه هر سنگریزه‌ای... صاف، صیقلی، گرد، از گردو کوچکتر و از پسته بزرگتر... یعنی چه؟ یعنی گلوله! فردا هر سرباز جبهۀ ابراهیم، هفتاد گلوله بر مقتل دشمن می‌زند. گلوله‌ای که شلیک شود و خطا رود حساب نیست. آنچه می‌خورد حساب است. اینجا صومعه نیست، صحنه است. اگر اشتباه کنی باید جریمه بدهی!
حج، دکتر علی شریعتی، صفحه۱۳۰، برداشت آزاد
+نوشته شده در جمعه ۵ آبان ۱۳۹۱ ساعت ۱:۲۹ ق.ظ توسط اشرفی  

عرفات و مشعر

عرفات به معنای شناخت، جمع است و مشعر به معنای شعور، مفرد! یعنی واقعیت گوناگون است و حقیقت یکی. علم، آینه ای است در برابر دین، دنیا، نامش «فقه» یا «فیزیک»! همین!/حج، دکتر علی شریعتی، صفحه113 برداشت آزاد
راه مستقیم یا راه های مستقیم؟
هدایت منحصر در آموزه های فقه و کلام نیست
+نوشته شده در جمعه ۵ آبان ۱۳۹۱ ساعت ۱۲:۴۸ ق.ظ توسط اشرفی  

ذبح حضرت اسماعیل

اکنون در منا گفتگوی پدری و پسری. گفتگویی صمیمانه و هولناک. پدر گویی یارای آن ندارد که داستان را نقل کند. اسماعیل! من در خواب دیدم که تو را ذبح می‌کنم. این کلمات را چنان شتابزده از دهان بیرون می‌افکند که خود نشنود. اسماعیل دلش سوخت، تسلیتش داد. پدر! تردید مکن، تسلیم باش. پدر کارد را به قدرت بر سنگ کشید تا تیزش کند آنگاه قربانی خویش را که آرام و خاموش ایستاده بود به قربانگاه برد و بر روی خاک خواباند، در زیر دست و پای چالاکش گرفت، گونه‌اش را بر سنگ نهاد، بر سرش چنگ زد، دسته‌ای از مویش را گرفت، اندکی به قفا خم کرد، شاهرگش بیرون زد، خود را به خدا سپرد، کارد را بر حلقوم قربانیش نهاد و فشرد. اما آخ ... این کارد نمی‌برّد. آزار می‌دهد. این چه شکنجۀ بی رحمی است! کارد را به خشم بر سنگ می‌کوبد. برق آسا بر می‌جهد و دوباره کارد را چنگ می‌زند و بر سر قربانی‌اش که همچنان رام و خاموش مانده است هجوم می‌آورد که ناگهان، گوسفندی...
حج، دکترعلی شریعتی، صفحه ۱۶۵، برداشت آزاد
+نوشته شده در جمعه ۲۶ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۶:۳۶ ق.ظ توسط اشرفی  

اسماعیل تو کیست؟

اسماعیل تو کیست؟ چیست؟ مقامت؟ موقعییتت؟ شغلت؟ پولت؟ خانه‌ات؟ باغت؟ اتومبیلت؟ معشوقت؟ خانواده‌ات؟ علمت؟ درجه‌ات؟ هنرت؟ روحانییتت؟ لباست؟ نامت؟ نشانت؟ جانت؟ جوانی‌ات؟ من چه می‌دانم؟ اما اسماعیل ابراهیم، پسرش بود. سالخورده مردی در پایان عمر! جوانی آزاده در خانۀ پدری متعصب و بت‌پرست بل بت‌تراش! و در خانه‌اش زنی نازا، متعصب، اشرافی، به نام سارا! اکنون دوست دارد پسری داشته باشد اما زنش نازاست و خودش پیری از صد گذشته! و خداوند بر رنج این بندۀ وفادارش که همۀ عمر را در کار او به پایان آورده است رحمت می‌آورد و از کنیز سارا به او فرزندی می‌بخشد! پسری که پدر آمدنش را صد سال انتظار کشید و هنگامی آمده است که پدر انتظارش را نداشت.
حج، دکترعلی شریعتی، صفحه ۱۴۵، برداشت آزاد
معشوق تو کیست؟
+نوشته شده در جمعه ۲۶ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۶:۳۴ ق.ظ توسط اشرفی  

رمی جمرات

سه پایگاه پشت سر هم! هر یک به فاصلۀ چند صد متری در طول خط مستقیم! سپاه مهاجم به تنگه می‌رسد؛ جمرات در دست و آماده؛ به بت اول می‌رسی مزن، بگذر! به بت دوم می‌رسی مزن، بگذر! به بت سوم می‌رسی، مگذر بزن! چرا؟ مگر نصیحت‌گران عاقل و با تجربه، معلم‌ها، آدم‌های منطقی که آدم را راهنمایی می‌کنند نمی‌گویند آهسته؟ یواش؟ به‌تدریج؟ به‌ترتیب؟ اما اینجا ابراهیم فرمان می‌راند، در نخستین حمله آخری را بزن! زدی؟ آری! تمام است. آخری که افتاد اولی و دومی دیگر قادر نیستند به روی پای خود بایستند. این آخری است که اولی و دومی را برپا می‌دارد.
دکترعلی شریعتی، حج، صفحه۱۰۰، برداشت آزاد
هر سه ستون را رجم کنید
+نوشته شده در جمعه ۲۶ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۶:۳۱ ق.ظ توسط اشرفی  

ظلمت غروب عرفه

وقوف عرفات در روز است، و آغازش از ظهر روز نهم، بلندترین قلۀ خورشید. خورشید که غروب کرد عرفات پایان می گیرد، در ظلمت دیدار نیست آشنایی و شناخت نیست، چه، بینایی نیست. آفتاب عرفات رفت، از عرفات برو که عرفات نیز می رود. شب را در عرفان ممان. خورشید که رفت برو. به کجا؟ به مشعر! نمیگذارندت آرام بگیری. در هر منزلی درنگی و بی درنگ کوچ! خیمه هایی را که دیروز زده اند امروز بر می چینند. با تو دارند حرف می زنند! ای قطره! به نهر خروشان مردم پیوند که شب را باید در مشعر بود.
حج، دکترعلی شریعتی، صفحه100 برداشت آزاد
+نوشته شده در جمعه ۲۶ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۶:۳۰ ق.ظ توسط اشرفی  

وقوف در عرفات و مشعر و منا

روز نهم ذیحجه، وقوف در عرفات، شب دهم وقوف در مشعر، از صبح دهم تا دوازدهم، وقوف در منی. آنچه مسئله را حساس‏ تر می‏کند این است که در این جا تکیه بر وقوف بود در عرفات اساسأ هیچ کار دیگری جز وقوف نداشتی. در مشعر فقط هفتاد سنگ‏ ریزه از زمین بر گرفتی و همین. در منی نیز تکیه بر وقوف است. روز دهم که عید قربان است رمی و ذبح هر دو کار اصلی پایان گرفت کاری که تا ظهر پایان می‏یابد اما سه روز تمام را باید اینجا وقوف کنی. وقوف چیست؟ وقوف درنگ است، توقفی گذرا در گذر، نه ماندن، نه سکون، نه سکونت، نه اقامت، که درنگ.
حج، دکترعلی شریعتی، صفحه100 برداشت آزاد
+نوشته شده در جمعه ۲۶ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۶:۲۹ ق.ظ توسط اشرفی  

حج از کعبه رفتن است

روز نهم ذیحجّه است. اکنون بیاموز که حج به کعبه رفتن نیست؛ از کعبه رفتن است. این‌جا دیگر سخن از ترک خود و خانه نیست، این‌ها را که در میقات افکندی، اکنون سخن از ترک خانۀ خداست. کعبه، قبله بود تا جهت را گم نکنی؛ در کعبه، قبله جای دیگر است؛ آهنگ آنجا کن!
حج، دکترعلی شریعتی، صفحه ۹۷، برداشت آزاد
+نوشته شده در جمعه ۲۶ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۶:۲۶ ق.ظ توسط اشرفی  

طرح روی جلد کتاب حج

همه غلط می‌چرخند، الا يكی!
همان فلشی كه در جهت مخالف ديگران است [اینجا]
+نوشته شده در جمعه ۲۶ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۶:۲۳ ق.ظ توسط اشرفی