نکات

سلام چهارم نماز

این سلام بسیار جالب است. من تا اینجا با پیغمبر به عنوان یک رهبر فکری، با "نا" به عنوان یک گروه فکری، با عبادالله الصالحین، به عنوان یک جهت انسانی و اصلاحی رابطه برقرار کرده‌ام. اما همه این‌ها در محدودۀ زمین و بشریت است. در سلام بعدی ما با خارج از محدوده کره زمین رابطه برقرار می‌کینم. السلام علیکم و رحمةالله و برکاته؛ سلام بر همه کسانی که، همه نیروهایی که، همه شعورهایی که، همه آگاهی‌ها و همه قدرت‌هایی که در همۀ هستی و کائنات هستند.
پس در چهارمین سلام، من یک رابطه وجودی با عالم پیدا می‌کنم. نه رابطه فکری و سیاسی و یا ایدئولوژی و حزبی و یا انسانی، بلکه رابطه هستی، رابطه جهانی، رابطه عالمی؛ درست مثل دستگاهی که از کرات دیگر امواج را می‌گیرند و هیچ کس نمی‌داند امواج از کیست. هنگامی که این چهار سلام، چنین فضایی برای من ایجاد می‌کنند، دیگر چهاردیواری که دور من کشیده‌اند، مثل چهار دیواری‌ای که برای قفس بچه درست می‌کنند تا بیرون نیاید، مضحک و احمقانه و بازیچه و حقیر می‌شود.
دکترعلی شریعتی، خودسازی انقلابی، صفحه ۲۷۲، برداشت آزاد [اینجا]
+نوشته شده در چهارشنبه ۵ خرداد ۱۴۰۰ ساعت ۱۱:۱۴ ب.ظ توسط اشرفی  

سلام دوم و سوم نماز

سلام دوم نماز دو بخش است. یعنی دو سلام است و دو مخاطب دارد. اول، السلام علینا؛ این علینا به کجا برمی‌گردد؟ به گروهی که من هم در آن گروهم. حالا نفس این احضار، آیا تنهایی را از بین نمی‌برد؟ و علی عبادالله الصالحین؛ آن قدر هم خودخواه نیستم که بگویم در تمام این دنیا و بشریت فقط ما هستیم که با این ایدئولوژی رابطه داریم. نخیر، غیر از ما کسان دیگری هم هستند، با یک ایدئولوژی دیگر، یک راه دیگر، یک اسم دیگر، یک رسم دیگر و یک ملت دیگر و زبان دیگر، اما با احساس‌های راست و پاک و درست و تغییردهندۀ محیط؛ این‌ها هم هستند ولی جزو ما نیستند. اما چه هستند؟ صالحین هستند. به همه انسان‌های صالح هم درود می‌فرستم. پس من از طرفی نبی را اینجا آوردم. و بعد با سلام دوم تمام حزب خودم و خودم را این جا آوردم و نشاندم. سپس با همه انسان‌هایی که در هر گوشه‌ای از زمین و زمان دست اندرکار یک مبارزه‌اند و انسان پاک کردار و پاک اعتقاد و صالح و مصلح هستند، رابطه برقرار می‌کنم. ببینید در چه وسعتی تجمع من و جمعیت من دامن گسترده است.
دکترعلی شریعتی، خودسازی انقلابی، صفحه ۲۷۲، برداشت آزاد [اینجا]
+نوشته شده در چهارشنبه ۵ خرداد ۱۴۰۰ ساعت ۱:۱۸ ب.ظ توسط اشرفی  

سلام اول نماز

در زندگی معمولی و شلوغ و در هم و بر هم، که هزارها نفر هستند، اگر آن سه نفر بیایند زیاد مهم نیست، اما برای کسی که هیچ رابطه‌ای ندارد و در تنهایی مطلق قرار دارد، درست مثل موشکی که رها کرده‌اند و این موشک از جاذبه زمین خارج شده اما هنوز به جاذبه ماه یا خورشید نرسیده است. اکنون با اولین سلام، مخاطب سلام احضار می‌شود. السلام علیک ایها النبی؛ سلول از حضور نبی پر می‌شود. نبی کیست؟ نبی منشأ ایدئولوژی من است، او که سرچشمۀ همۀ عقاید و افکار و اعتقاداتی است که من داشته‌ام و به خاطر همان عقاید به این سرنوشت افتاده‌ام و در این سلول مانده‌ام و این شرایط را پذیرفته‌ام و به این وضع افتاده‌ام. همۀ آن بدبختی‌ها که بر سرم آمده، همین نبی آورده است. اکنون ببینید که با همین ضرب اول، چقدر تنهایی شکسته و رانده می‌شود. پس سلام اول یک رابطه اعتقادی است. السلام علیک ایها النبی و رحمة الله و برکاته...
دکترعلی شریعتی، خودسازی انقلابی، صفحه ۲۷۲، برداشت آزاد [اینجا]
+نوشته شده در چهارشنبه ۵ خرداد ۱۴۰۰ ساعت ۹:۱۵ ق.ظ توسط اشرفی  

مکانیزم سلام‌ نماز

یکی از عوامل ضدتنهایی، سلام‌های نماز است. تنهایی به معنای بی‌کسی است. در هر یک از سلام‌های نماز، به میزان اعتقادی که دارید، مخاطبی را در برابر خود حس می‌کنید. این احساس، تنهایی را محدود می‌کند و یا آن را از بین می‌برد.
دکترعلی شریعتی، خودسازی انقلابی، صفحه ۲۷۲، برداشت آزاد [اینجا]
+نوشته شده در چهارشنبه ۵ خرداد ۱۴۰۰ ساعت ۱۲:۵۶ ق.ظ توسط اشرفی  

اثر تنهایی تحمیلی

انسانی که تنها نیست و با دیگران رابطه دارد، این رابطه باعث تقوای او می‌شود. باعث می‌شود خودش را حفظ کند، حيثيتش را حفظ كند، وجهه‌اش را حفظ كند، توقع ديگران را حفظ كند و تعصب بورزد، هنگامی که بخواهند این انسان را از همۀ این نیروها خالی کنند تا به سادگی رام شود، یکی از عوامل مورد استفاده این است که او را به تنهایی مطلق برسانند. انسان در تنهایی همۀ رابطه‌هایش قطع می‌شود. حتی وقتی می‌خواهد زن و بچه‌اش یا پدر و مادرش را تصور کند، به ذهنش نمی‌آیند. این یک تجربه روانشناسی سیاسی است که در این تنهایی، هر کاری برایش ممکن می‌شود و هیچ چیز بد نیست.
دکترعلی شریعتی، خودسازی انقلابی، صفحه ۲۷۲، برداشت آزاد [اینجا]
+نوشته شده در چهارشنبه ۵ خرداد ۱۴۰۰ ساعت ۱۲:۳۶ ق.ظ توسط اشرفی  

تنهایی تحمیلی

در اینجا بدون اینکه بیماری روانی یا آن تنهایی فلسفی وجود داشته باشد، به انسان یک نوع تنهایی مصنوعی را تحمیل می‌کنند. مثلاً انسان را به گوشه‌ای می‌اندازند و در را به روی او می‌بندند، و او را در این حالت رها می‌کنند. این تنهایی دارای یک روانشناسی خاص است.
دکترعلی شریعتی، خودسازی انقلابی، صفحه ۲۷۲، برداشت آزاد [اینجا]
+نوشته شده در چهارشنبه ۵ خرداد ۱۴۰۰ ساعت ۱۲:۳ ق.ظ توسط اشرفی  

تنهایی متعالی

گاهی تکامل روح انسان به جایی می‌رسد که از سطح روزمرگی‌ها و جاذبه‌هایی که انسان‌های معمولی را در برمی‌گیرد و مشغول می‌کند و لذت به آنها می‌دهد، اوج می‌گیرد. به میزانی که انسان از سطح معمولی اوج بگیرد، به خلوت می‌رسد. بزرگترین عامل این تنهایی، خودآگاهی است. انسان به میزانی که به خودش توجه می‌کند، و یک آگاهی وجودی و درونی می‌یابد، رابطه‌های بیرونی‌اش کم می‌شود و به میزانی که اشتغال ذهنی و درونی پیدا می‌کند و درون‌گرا می‌شود، بیرون‌گرایی‌اش کم می‌شود. و به میزانی که رابطه ماورایی پیدا می‌کند، رابطه‌های روزمره‌اش کم می‌شود، اینها عواملی‌اند که یک انسان متعالی را به تنهایی و تأمل در خویش می‌کشانند.
دکترعلی شریعتی، خودسازی انقلابی، صفحه ۲۷۲، برداشت آزاد [اینجا]
+نوشته شده در چهارشنبه ۵ خرداد ۱۴۰۰ ساعت ۱۲:۱ ق.ظ توسط اشرفی  

تنهایی مبتذل

تنهایی مبتذل در روح بیمار است. کسی که دچار عقده‌های روانی، سقوط اخلاقی، و یا سقوط عصبی است، یا اصلاً کمبود دارد، از دیگران می‌ترسد و از جمعیت فرار می‌کند. خودخواهی و تمایلات سرکوفته در او یک عقده ضداجتماعی ایجاد می‌کند. این نوع بیماری‌ها را، بیماری‌های آنتی سوسیال می‌گویند. یعنی بیماری‌های ضدجمعیت، این تیپ آدم‌ها اصولاً به گوشه‌ای می‌روند و تنها می‌نشینند. نیز آدم‌هایی که مثلاً در بازار ورشکست می‌شوند، و یا در زندگی و یا عشق شکست می‌خورند. بچه‌ها هم، گاهی سن قبل از بلوغ و آغاز بلوغ دچار این حالت می‌شوند. این تنهایی‌ها یک نوع بیماری است که ارزش بحث ندارد، این بیماری‌ها را دکتر روانپزشک باید معالجه کند، و البته بعد از مدتی هم خوب می‌شود. بعد از آنکه بیمار بهبود پیدا کرد، تکاملش این است که دوباره به میان جمعیت برگردد.
دکترعلی شریعتی، خودسازی انقلابی، صفحه ۲۷۲، برداشت آزاد [اینجا]
+نوشته شده در سه شنبه ۴ خرداد ۱۴۰۰ ساعت ۱۱:۵۷ ب.ظ توسط اشرفی  

انواع تنهایی

تنهایی سه نوع است. تنهایی مبتذل، تنهایی متعالی و تنهایی تحمیلی؛ تنهایی مبتذل، در روح بیمار است. تنهایی متعالی، ناشی از رشد روح انسان است. تنهایی تحمیلی، مثل این است که انسان را به گوشه‌ای می‌اندازند و در را بر رویش می‌بندند.
دکترعلی شریعتی، خودسازی انقلابی، صفحه ۲۷۲، برداشت آزاد [اینجا]
+نوشته شده در سه شنبه ۴ خرداد ۱۴۰۰ ساعت ۱۱:۴۸ ب.ظ توسط اشرفی