احترام خوارزمشاه به ابوریحان بیرونی
روزی خوارزمشاه بر پشت اسب باده میخورد. ابوریحان بیرونی را به نزد خود فرا خواند. آمدنش دیر شد. خوارزمشاه با اسب به در سرای او آمد. خواست به اکرام او پیاده شود اما ابوریحان خود را به او رساند و سوگندش داد که پیاده نشود. خوارزمشاه این بیت را خواند:
اﻟﻌِﻠْـﻢُ ﻣـِﻦْ أﺷْـﺮَفِ اﻟـﻮِﻻﯾـﺎتِ / ﯾَـﺄﺗِﯿـﻪ ﮐـُﻞﱡ اﻟـﻮری و ﻻﯾـﺎﺗـﯽ
دانش شریفترین ولایتها و حکومتهاست. همه بر آستان او میآیند و او به نزد کس نرود.
و گفت: اگر مجبور نبودم برخی رسوم را رعایت کنم هرگز تو را نزد خود فرا نمیخواندم که العلم یعلو و لا یُعلی!
در اخبار شنیدهام که روزی معتضد دست ثابت بن قره را گرفته بود و در بستانی قدم میزد؛ ناگاه دست او را رها کرد. ثابت سبب پرسید. گفت دیدم دست من بالای دست توست؛ العلم یعلو و لا یعلی!
معجم الادباء، یاقوت حموی، جلد ۲ از ۲، صفحه ۱۰۱۸، برداشت آزاد [اینجا]
معجم الادباء، یاقوت حموی، ۲۰جلدی، زبان عربی [اینجا]
اﻟﻌِﻠْـﻢُ ﻣـِﻦْ أﺷْـﺮَفِ اﻟـﻮِﻻﯾـﺎتِ / ﯾَـﺄﺗِﯿـﻪ ﮐـُﻞﱡ اﻟـﻮری و ﻻﯾـﺎﺗـﯽ
دانش شریفترین ولایتها و حکومتهاست. همه بر آستان او میآیند و او به نزد کس نرود.
و گفت: اگر مجبور نبودم برخی رسوم را رعایت کنم هرگز تو را نزد خود فرا نمیخواندم که العلم یعلو و لا یُعلی!
در اخبار شنیدهام که روزی معتضد دست ثابت بن قره را گرفته بود و در بستانی قدم میزد؛ ناگاه دست او را رها کرد. ثابت سبب پرسید. گفت دیدم دست من بالای دست توست؛ العلم یعلو و لا یعلی!
معجم الادباء، یاقوت حموی، جلد ۲ از ۲، صفحه ۱۰۱۸، برداشت آزاد [اینجا]
معجم الادباء، یاقوت حموی، ۲۰جلدی، زبان عربی [اینجا]
+نوشته شده در پنجشنبه ۱۷ فروردین ۱۴۰۲ ساعت ۱:۴۵ ق.ظ توسط اشرفی