مرحوم علامه سیدمحمدمهدی بحرالعلوم تدریس را برای طلابی که نماز شب نمیخواندند، تعطیل کرد. طلاب تصمیم گرفتند نماز شب بخوانند، بحرالعلوم تدریس را از سر گرفت.
قصص العلماء، میرزا محمد تنکابنی، صفحه ۱۷۳، برداشت آزاد [
اینجا]
تشرف بحرالعلوم محضر امام زمان
+نوشته شده در یکشنبه ۱۲ آذر ۱۴۰۲ ساعت ۵:۳۰ ب.ظ توسط اشرفی
حاج سلیمان خان قاجار، حاكم سبزوار بود. گفت: یكى از شاهزادگان كه در اصفهان ساكن بود، برایم حكایت كرد كه مرا كینزى بود، فرار كرد و به خانه مرحوم حاج سیدمحمدباقر شفتی رفت. بعد از مدتی آن بزرگوار كنیز را به خانه من روانه كرد و نامهاى نوشت كه اگر کنیز را تقصیرى هست، به من ببخشید. ما از كنیز احوال آن بزرگوار را پرسیدیم. گفت: شب دیوانه مىشد و روز عاقل! گفتیم چگونه؟ گفت: شب مانند آدم دیوانه بر سر خود مىزد و هاى هاى گریه مىكرد، صبح عمامه به سر و عبا به دوش مىگرفت، معقول و عادى مىنشست.
قصص العلماء، میرزا محمد تنکابنی، صفحه ۱۳۷، برداشت آزاد [
اینجا]
تهجد علامه حسینی طهرانیاجرای حدود شرعی سید محمدباقر شفتی
+نوشته شده در شنبه ۲۹ مهر ۱۴۰۲ ساعت ۵:۲۶ ق.ظ توسط اشرفی
شخصی خدمت شيخ مفيد رسيد و سؤال كرد زنی حامله فوت كرده و حملش زنده است. آيا بايد شكم زن را شكافت و طفل را بيرون آورد يا آنكه زن را با حمل دفن کنیم؟ شيخ فرمود: با حمل دفن كنيد. آن مرد رفت. در بین راه ديد سواری از پشت سر میآيد، چون رسيد، گفت: ای مرد شيخ فرموده است كه شكم آن ضعيفه را شكافته و طفل را بيرون بياوريد، آن وقت ضعيفه را دفن كنيد. آن مرد چنين كرد. بعد از چندی مجدداً خدمت شيخ رسيد و قضيه را برای او نقل كرد. شيخ فرمود: من كسی را نفرستادهام! معلوم شد صاحبالامر(عج) بوده است. شیخ مفید که دید اشتباه کرده، درِ خانه را بست و دیگر فتوا نداد تا اینکه حضرت ولی عصر(عج) برایش توقيعی فرستاد. فرمود: شما فتوا بگویید ما اصلاح میکنیم.
قصص العلماء، میرزا محمد تنکابنی، صفحه ۳۹۹، برداشت آزاد [
اینجا]
ندانستن این مسئله از شیخ بعید است.
خوارج را نکشیدگر خطا گفتیم اصلاحش تو کن
+نوشته شده در چهارشنبه ۲۶ مهر ۱۴۰۲ ساعت ۹:۳۲ ق.ظ توسط اشرفی
مقدس اردبیلی متوفای ۹۹۳ ه.ق است. زمانی که در کربلا بود، بول و غایت خود را در زمین کربلا نمیریخت. چون بنابر بعضی از روایات تا چهارفرسخ تربت است. ایشان فضولات خود را در خیکی میریخت و سر آن را میبست، پس از یک هفته خیک را به دوش میگرفت و بیرون از چهارفرسخ میریخت!
قصص العلماء، میزا محمد تنکابنی، صفحه ۸۴۵، برداشت آزاد [
اینجا]
نزاع در قصص العلماء
+نوشته شده در پنجشنبه ۱۹ اسفند ۱۴۰۰ ساعت ۱۱:۳۲ ق.ظ توسط اشرفی
ملّامحسن فیض کاشانی، داماد ملّاصدرای شیرازی بود. فقیه بود، عارف بود، شاعر بود، محدّث بود، مفسّر بود و در همۀ این زمینهها کتابهای بسیار عالی و درجه یک نوشته است. فتوایش این است که موسیقی به خودی خود حرام نیست. میگوید: حرمت موسیقی به سبب آن است که عموما در دوران گذشته موسیقی در دربار شاهان با انواع مفاسد نواخته میشد.
این دو انبازند مطرب با شراب/ این به آن و آن به این دارد شتاب [
مولوی]
به همین سبب موسیقی حرام شده است. لذا فیض کاشانی میگوید: اگر کسی موسیقی را از این آلودگیها دور نگه دارد حرَجی بر او نیست. حتی صاحب کتاب قصص العلما نوشته است فیض کاشانی باغی داشت، سحرها وقتی برای نماز برمیخاست کنیزی برایش موسیقی مینواخت تا نماز بخواند.
سروش، سیری در کیمیای سعادت، جلسه پنجم، دقیقه ۰۷:۰۵، برداشت آزاد
پناه بر خدا از نسبت ناروا !
موسیقی در تصوف و عرفان
+نوشته شده در پنجشنبه ۲۶ فروردین ۱۴۰۰ ساعت ۸:۱ ب.ظ توسط اشرفی
از امام صادق(ع) پرسیدند آیا شب قدر همچنان ادامه دارد؟ فرمودند: اگر شب قدر برداشته شود، قرآن هم برداشته خواهد شد. یعنی برکت نزول قرآن استمرار دارد. مرحوم فیض کاشانی در تفسیر صافی، تعبیرش از این روایت این است که در شب قدر به دل ولی اعظم حقایق تازهای از قرآن نازل میشود. به تعبیر عرفا، ولی اعظم آنقدر صعود میکند که قرآن را میگیرد. به طور کلی هر جا تعبیر نزول داریم شما بدانید که صعودی در کار است. برکتی که نازل میشود معنایش این است که کسی بالا رفته و متبرک شده است. تجربۀ حضور ملائکه فقط برای کسانی ممکن است که ارتفاع لازم را از خاکدان تعلقات گرفته باشد. و حکمت ماه رمضان هم همین است.
سروش، حدیث بندگی و دلبردگی، شرح دعای ابوحمزه ثمالی، صفحه ۳۹، برداشت آزاد
آیه بر خاك فرود آید و احمد بر عرش
آدمی رفته ز قرآن مبین بالاتر [یغما]
+نوشته شده در یکشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۳:۵۰ ب.ظ توسط اشرفی