خداوند آن را که نمیترسد، میترساند و به آن که میترسد میگوید نترس! بدین ترتیب کامش را شیرین میکند. پس کسی که از خوف خدا بهره ندارد از محبت خدا نیز بهرهمند نیست. این دو با هم میآیند و با هم میروند. این تجربۀ پارادوکسیکال (paradoxical) و دوگانۀ عجیب فقط در مورد خداوند مصداق پیدا میکند. اینجاست که باید گفت هر چه گناه عظیمتر باشد بعد که آدمی موفق به توبه شود به نعمتی بزرگتر خواهد رسید. یعنی گناه بزرگ بدتر است اما اگر به توبه بیانجامد خوش عاقبتتر است. و همین است معنای فَأُولَئِكَ يُبَدِّلُ اللَّهُ سَيِّئَاتِهِمْ حَسَنَاتٍ توبه از گناه بزرگ سختتر است و خجلتآورتر و نتیجه اش هم پربهاتر!
حدیث بندگی و دلبردگی، توبه، دکتر عبدالکریم سروش، صفحه ۶۳، برداشت آزاد
یبدّل الله سیّئاتهم حسناتمعنای ترس از خداوند
+نوشته شده در یکشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۳:۵۵ ب.ظ توسط اشرفی
برای این که توبه بی اثر نباشد، باید همراه آن، علت یابی کرد. زیرا گناهان ما، معلول شخصیت و روابط و شرایطی است که در گذشته داشته ایم. انسان عاقل به ریشه ها نگاه میکند و شخص جاهل به میوه ها! همۀ کسانی که موفق به توبه شدند در روابط بیرونی خود تغییراتی به وجود آورده اند. بالأخره یا در غذا یا در پول یا در دوستان و یا در محیط اشکالی بوده است. اگر ریشه یابی نکنیم، توبۀ ما دوام ندارد.
حدیث بندگی و دلبردگی، توبه، دکتر عبدالکریم سروش، صفحه ۶۳، برداشت آزاد
+نوشته شده در یکشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۳:۵۵ ب.ظ توسط اشرفی
وقتی ارتباط ملکوتی میان یک موجود زمینی با آسمان برقرار می شود، آن هنگام وقت مبارک است. شب قدر نه بهخاطر شهادت امیرالمؤمنین شب قدر است، نه بهخاطر نزول قرآن؛ بلکه مقارنتی اتفاقی است. اتفاقاتی در عالم بالا میافتد که تجلیاتی در عالم پایین دارد. عالم پایین یعنی جهانی که ما در آن زندگی میکنیم، و چون عالمِ زمانی است، لذا اتفاقاتی که در آن رخ میدهد گذرا است ولی در اتفاقات آسمانی زمان دخالت ندارد. نخستین آیات قرآن در یکی از شبهای ماه رمضان نازل شد و خداوند آن شب را قدر نامید. این حادثه از آن حیث که زمینی و زمانی است گذشته است. چون هم پیامبر خدا رحلت کرده و هم آن احوالی که بر ایشان گذشت اکنون حاضر نیست. اما آن حادثه یک چهرۀ آسمانی هم دارد که زمان موجب فانی شدن آن نیست. به همین دلیل شب قدر پایدار است. محی الدین ابن عربی گفته است: شب قدر در همۀ سال گردان است و من آن را در غیر رمضان هم دیده ام. وقتی انسان به درجهای از استعداد فیضگیری رسید، وقتش قدر میشود. پیامبر هم نخستین قدرش در ماه رمضان بود اما این مانعی ندارد که در اوقات دیگر نیز قدر حاصل شود.
سروش، حدیث بندگی و دلبردگی، توبه، صفحه ۵۷، برداشت آزاد
+نوشته شده در یکشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۳:۵۳ ب.ظ توسط اشرفی
مگر ممکن است همۀ مریضها خوب شوند؟ همۀ گرسنهها سیر شوند؟ و همۀ وامداران وامشان ادا شود؟ قرنهاست که مردم این دعاها را میخوانند، «اللهم اغن کل فقیر» ولی نه همۀ گرسنهها سیر شدند و نه همۀ دردها دوا شده است. لذا اینها بیشتر از اینکه دعا باشند، تعلیماند. آیا وظیفۀ خداست که مفاسد را به صلاح آورد یا وظیفه مسلمانان؟ البته فرقی میان دعای اخروی با دنیوی نیست. خدای روح، خدای بدن هم هست. حکم او در همه جا نافذ است. که «اگر نازی کند از هم فرو ریزند قالب ها»! لکن ما نباید خدایی کنیم و طالب واژگونی نظم عالم شویم. ما از این گونه دعاها بیش از هر چیز باید وظایف خود را یاد بگیریم.
دکتر عبدالکریم سروش، حدیث بندگی و دلبردگی، شرح دعای ابوحمزه ثمالی، صفحه ۴۵، برداشت آزاد
چتر پوپرتمام دعاها مستجاب میشونداستجابت دعای موحّد
+نوشته شده در یکشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۳:۵۲ ب.ظ توسط اشرفی
بلی، خداوند دعای زکریا را برای فرزنددار شدن با وجود کبر سنش و عقیم بودن همسرش اجابت کرد اما در همین دعای ابوحمزه از امام سجاد(ع) خواندیم که «اجعلنی ممن اطلعت عمره» خدایا عمرم را طولانی کن، اما میدانیم که عمر امام سجاد کوتاه بود و بیش از پنجاه و چند سال زندگی نکرد. نتیجه میگیریم باید امر به دعا را از انتظار اجابت و نیز دعای واقعی را از دعای تعلیمی تفکیک کرد.
حدیث بندگی و دلبردگی، شرح دعای ابوحمزه ثمالی، دکتر عبدالکریم سروش، صفحه ۴۶، برداشت آزاد
+نوشته شده در یکشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۳:۵۲ ب.ظ توسط اشرفی
ادیان کوشیدهاند تا آدمی را به سخن گفتن و درخواست کردن از خدا سوق دهند و به او گفتهاند که منتظر پاسخ باشد. بلی، ما مکانیزم استجابت دعا را نمیدانیم. اما ندانستن چیزی، مستلزم انکار آن نیست. مگر ما وقتی کلید برق را میزنیم دقیقاً میدانیم در آن جا چه میگذرد تا لامپ روشن شود؟ و یا وقتی آسپرین میخوریم مگر میدانیم در بدن ما چه اتفاقی میافتد تا سردردمان بهتر شود؟ مهم این است که دست خداوند را در جهان گشاده بدانیم و این گشادگی را به چشم سر ببینیم.
حدیث بندگی و دلبردگی، شرح دعای ابوحمزه ثمالی، دکتر عبدالکریم سروش، صفحه ۴۴، برداشت آزاد
+نوشته شده در یکشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۳:۵۱ ب.ظ توسط اشرفی
اغلب مردم در دهۀ سوم ماه مبارک متحوّل میشوند و به آمادگی لازم برای صعود روحی میرسند. درست مثل اینکه عدهای در یک دورۀ دانشگاهی شرکت میکنند و اغلب در یک روز فارغ التحصیل میشوند. که وضع آینده و شغل و درآمد و همسر و بقیۀ زندگی آنها را رقم خواهد زد و روزی است که برای آنها از هزار روز دوندگی بدون فارغ التحصیلی بهتر است. شب قدر هم همین است و هیچ اشکالی ندارد که برای عدهای آن شب، شب قدر نشود. و در شبهای بعد به شب قدرشان برسند. البته ممکن است کسانی همۀ شبهای ماه مبارک را بگذرانند و استحقاق یا آمادگی رحمت الهی را پیدا نکنند.
سروش، حدیث بندگی و دلبردگی، شرح دعای ابوحمزه ثمالی، صفحه ۳۸، برداشت آزاد
+نوشته شده در یکشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۳:۵۰ ب.ظ توسط اشرفی
از امام صادق(ع) پرسیدند آیا شب قدر همچنان ادامه دارد؟ فرمودند: اگر شب قدر برداشته شود، قرآن هم برداشته خواهد شد. یعنی برکت نزول قرآن استمرار دارد. مرحوم فیض کاشانی در تفسیر صافی، تعبیرش از این روایت این است که در شب قدر به دل ولی اعظم حقایق تازهای از قرآن نازل میشود. به تعبیر عرفا، ولی اعظم آنقدر صعود میکند که قرآن را میگیرد. به طور کلی هر جا تعبیر نزول داریم شما بدانید که صعودی در کار است. برکتی که نازل میشود معنایش این است که کسی بالا رفته و متبرک شده است. تجربۀ حضور ملائکه فقط برای کسانی ممکن است که ارتفاع لازم را از خاکدان تعلقات گرفته باشد. و حکمت ماه رمضان هم همین است.
سروش، حدیث بندگی و دلبردگی، شرح دعای ابوحمزه ثمالی، صفحه ۳۹، برداشت آزاد
آیه بر خاك فرود آید و احمد بر عرش
آدمی رفته ز قرآن مبین بالاتر [یغما]
+نوشته شده در یکشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۳:۵۰ ب.ظ توسط اشرفی
گفتهاند هزار ماه برابر هشتاد و سه سال، یعنی عمر متوسط یک فرد است. در روایات دیگری نیز داریم که بنی امیه حدود هزار ماه حکومت کردند. و این آیه مسبوق به خوابی است که پیامبر دیده بودند. حضرت در خواب، میمونهایی را میبیند که از منبرشان بالا و پایین میروند. نگران میشوند، جبرئیل این آیه را برای تسلی پیامبر میآورد که دوران حکومت بنی امیه فقط هزار ماه است ولی تو در عوض لیلة القدر را داری که خیر من الف شهر است.
سروش، حدیث بندگی و دلبردگی، شرح دعای ابوحمزه ثمالی، صفحه ۳۶، برداشت آزاد
هزار ماه به عنوان کثرت است
+نوشته شده در یکشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۳:۴۹ ب.ظ توسط اشرفی
اگر شب قدر را به معنای نجومی و با توجّه به محدودیتهای جغرافیایی در نظر بگیریم و ماه رمضان کشور خود را ملاک قرار دهیم، انگار آدمیانی که در دیگر نقاط دنیا هستند به علت اختلاف ساعت و روز نمیتوانند به فیض این شب برسند. شب قدر یا یک شب معین است که در آن قرآن نازل شده و شبی از شبها به افق مکه و حجاز است و یا به تعداد مناطق جهان شب قدر وجود دارد. احتمال دوم قدری بعید به نظر میرسد. و احتمال اول، شب قدر را از دسترس بسیاری خارج خواهد کرد. وقوع شب قدر در ماه رمضان و گردان بودن ماه رمضان در فصول مختلف نشان میدهد که آن شب نه با فصل سال بلکه با ویژگی ماه رمضان که روزهدار بودن مردم است پیوند دارد. یعنی جایی که ماه رمضان نباشد شب قدر هم نیست.
حدیث بندگی و دلبردگی، شرح دعای ابوحمزه ثمالی، دکتر عبدالکریم سروش، صفحه ۳۵، برداشت آزاد
+نوشته شده در یکشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۳:۴۸ ب.ظ توسط اشرفی
معنای مغفرت، صرف نظر کردن باری تعالی از تصمیم قبلی خود مبنی بر مجارات گناهکار نیست. زیرا در ذات خداوند تغییر و تحول حادث نمیشود. گناه محجوب شدن است. و آمرزش رفع حجاب و روشن شدن ضمیر است. اگر کسی در خود این پاکی و زلالی و پالایش و برائت را احساس کرد، بداند که گناه او آمرزیده شده است. در روایت آمده است که با هر گناه، نقطۀ سیاهی در دل آدمی میافتد. این روایت کاملاً موافق با این معناست.
حدیث بندگی و دلبردگی، شرح دعای ابوحمزه ثمالی، دکتر عبدالکریم سروش، صفحه ۲۵، برداشت آزاد
+نوشته شده در یکشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۳:۴۷ ب.ظ توسط اشرفی
اگر تصور معنیداری از او نداشتیم هیچگاه در بارهاش سخن نمیگفتیم. همین نزاعهایی که بر سر وجود و عدم خداوند درمیگیرد، حکایت از آن دارد که او کاملاً محجوب نیست. بلکه خداوند با ارسال پیامبران و تجلی بر عقول، به آدمیان گوشهچشمی نشان داده است. به قول سعدی:
دیدار مینمایی و پرهیز میکنی/ بازار خویش و آتش ما تیز میکنی
حدیث بندگی و دلبردگی، شرح دعای ابوحمزه ثمالی، دکتر عبدالکریم سروش، صفحه ۱۵، برداشت آزاد
+نوشته شده در یکشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۳:۴۶ ب.ظ توسط اشرفی
یا من دلّ علی ذاته بذاته! نمونهی دیگری که مولوی بیان میکند این است که اگر کسی به زبان عربی بگوید من عربی میدانم، خود این بیان، هم مدعا و هم دلیل مدعا است.
عین تازی گفتنش معنی بود/ گرچه تازی گفتنش دعوی بود
این نمونهها با آنچه بحث میکنیم صددرصد منطبق نیست ولی میتواند ذهن را نزدیک کند به اینکه چگونه چیزی شاهد بر خودش باشد.
حدیث بندگی و دلبردگی، شرح دعای ابوحمزه ثمالی، دکتر عبدالکریم سروش، صفحه ۱۴، برداشت آزاد
+نوشته شده در یکشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۳:۴۵ ب.ظ توسط اشرفی
یا من دلّ علی ذاته بذاته! مولوی میگوید: آیا وقتی طفلی گریه میکند و مادرش میگوید بیا تا به تو شیر بدهم، آیا این طفل از مادر طلب حجت میکند که تو اوّل ثابت کن که مادر من هستی و این شیری که به من میدهی شیر است و زهر نیست، تا من بیایم یا نه، در اینجا ادعای مادر برای طفل عین دلیل هم هست و طفل، مادر را به خود مادر میشناسد.
طفل گوید مادرا حجت بیار/ تا که با شیرت بگیرم من قرار؟
حدیث بندگی و دلبردگی، شرح دعای ابوحمزه ثمالی، دکتر عبدالکریم سروش، صفحه ۱۴، برداشت آزاد
+نوشته شده در یکشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۳:۴۳ ب.ظ توسط اشرفی
یا من دلّ علی ذاته بذاته
نزاع عارفان با فیلسوفان بر سر همین امر بود که میگفتند شما با در میان آوردن فلسفه و استدلال، ظهور خدا را بدل به خفا میکنید. پردهای بر ظهور بسیط او میکشید، سپس سعی میکنید تا قدری از این احتجاب کم کنید. و آدمیان را با خداوند آشناتر سازید. درست مانند مغازهداری که کالایش را پنهان میکند بعد اندک اندک به مشتری عرضه میکند. میگویند شما معرفت خدا را کالایی کردهاید، نهفته در لفافهای ساخته و پرداختهی خودتان؛ و از مردم میخواهید که آن را فقط از دکان شما بخرند.
حدیث بندگی و دلبردگی، شرح دعای ابوحمزه ثمالی، دکتر عبدالکریم سروش، صفحه ۱۲، برداشت آزاد
فلسفه ابن رشد اندلسی
+نوشته شده در یکشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۳:۴۲ ب.ظ توسط اشرفی
تردید نداریم که در عالم میان مردم تفاوت بسیار وجود دارد. حال ما چه میتوانیم بکنیم؟ بیاییم تکلیف خدا را معین کنیم که به چه کسانی باید توفیق بدهد و به چه کسانی ندهد؟ بهتر این است که ما بفهمیم تکلیف خودمان در این دنیا چیست؟ و اجمالاً بدانیم که اگر احوال خود را به جامعه یا وراثت و یا تربیت برگردانیم، در نهایت به سرسلسلۀ علل که خداوند است خواهد رسید.
حدیث بندگی و دلبردگی، شرح دعای ابوحمزه ثمالی، دکتر عبدالکریم سروش، صفحه۱۰، برداشت آزاد
علت یا دلیل؟
+نوشته شده در یکشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۳:۴۱ ب.ظ توسط اشرفی
همه ماهها ماه خدا و همه شبها شب قدر است، اگر آدمی قدر بداند. ولی گاهی ضیافت است و مقدمات فراهم و گاهی مقدمات فراهم نیست و آدمی از بساط قرب دورتر است. ماه رمضان هدیهای بود که خداوند به همۀ پیروانِ ادیان ارزانی داشت. و آنها را ملزم نمود تا اگر خود نمیتوانند تصمیم بگیرند و به راحتی و با محاسبات عقلانی بر سرکشیهای نفس پیروز شوند، به حرمت امر الهی چنین کنند و به دنبال آن آثار نیکویش را ببینند. به همین دلیل در این ماه مجال تقرب بیشتر است.
حدیث بندگی و دلبردگی، شرح دعای ابوحمزه ثمالی، دکتر عبدالکریم سروش، صفحه ۵، برداشت آزاد
دعوت به مهمانی خدا
+نوشته شده در یکشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۳:۳۹ ب.ظ توسط اشرفی
از پیامبر اسلام نقل شده است شیاطین در این ماه در زنجیرند. و چنانکه مولوی گفت:
نفس و شیطان هر دو یک تن بودهاند/ در دو صورت خویش را بنمودهاند
در زنجیر بودن شیطان به این معناست که نفس آدمی در زنجیر است. همان خویشتنداریها که در این ماه میسر میباشد. چون انسان با پانهادن بر سر پارهای از خواستههای خود به قدرت مقاومت بیشتری در برابر شیاطین دست مییابد.
حدیث بندگی و دلبردگی، شرح دعای ابوحمزه ثمالی، دکتر عبدالکریم سروش، صفحه ۵، برداشت آزاد
+نوشته شده در یکشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۳:۳۷ ب.ظ توسط اشرفی