+نوشته شده در دوشنبه ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۳ ساعت ۵:۲ ق.ظ توسط اشرفی
فرزند
مؤسس حوزه علمیه قم، شاگرد و دوست صمیمی امامخمینی و استاد برجستۀ حوزه بود. دخترش
معصومه حائری همسر سیدمصطفی خمینی است. مهریه ایشان یک دنگ از منزل امام در قم بود که طلب کرد. امام منزل را فروخت و مهریهاش را پرداخت. سیدحسین تنها فرزند ذکور سیدمصطفی خمینی است که با جمهوری اسلامی مخالفت میکند. در آمریکا با رضا پهلوی دیدار داشت. وقتی رضا پهلوی گفت: پدربزرگم به ایران خدمت کرد، سیدحسین گفت: پدر بزرگ من هم به ایران خیانت کرد!
پرداخت مهریه همسر سید مصطفی خمینیفروش منزل امام خمینی
+نوشته شده در شنبه ۱۲ اسفند ۱۴۰۲ ساعت ۶:۱۲ ق.ظ توسط اشرفی
+نوشته شده در پنجشنبه ۲ آذر ۱۴۰۲ ساعت ۱۱:۱۱ ق.ظ توسط اشرفی
در مجلس عزای امام حسین(ع)، خدمت آقای خمینی چای بردند. آقای خمینی خودداری کردند و چای را برگرداندند، گفتند: اگر زحمتی نیست برای من آب جوش بیاورید. [
اینجا]
+نوشته شده در شنبه ۲۸ مرداد ۱۴۰۲ ساعت ۹:۴۹ ب.ظ توسط اشرفی
اینکه میگویند[غزالی]: فلان خُلق، فطری و جِـبِـلّی است، و قابل تغییر نیست، کلامی بیاساس است و پایۀ علمی ندارد.
شرح حدیث جنود عقل، امام خمینی، صفحه ۳۷۹، برداشت آزاد [
اینجا]
ناقصان سرمدی
+نوشته شده در شنبه ۲۱ مرداد ۱۴۰۲ ساعت ۱۱:۵۵ ب.ظ توسط اشرفی
آیت الله مشکینی:
بسم الله الرحمن الرحیم
امام بزرگوار! مرجع اعظم تقلید شیعیان! رهبر عظیمالشأن مسلمانان! ملجأ و پناه مستضعفان جهان! علیک منّا سلام الله ابداً مابقیت.
امام خمینی:
بسم الله الرحمن الرحیم
من قبلا از آقای مشکینی گله کنم. ما آنقدری که گرفتار نفس خودمان هستیم کافی است. دیگر مسائلی نفرمایید که در نفوس ما انباشته بشود و ما را به عقب برگرداند. شما دعا کنید که آدم بشویم. دعا کنید که حتی به همین ظواهر اسلام عمل کنیم. ما که دستمان به آن بواطن نمیرسد لااقل به این ظواهر عمل کنیم. [
اینجا]
واکنش امام خمینی به سخنان حجازی
+نوشته شده در یکشنبه ۱۴ خرداد ۱۴۰۲ ساعت ۳:۳۰ ق.ظ توسط اشرفی
+نوشته شده در سه شنبه ۲۴ فروردین ۱۴۰۰ ساعت ۷:۴۲ ب.ظ توسط اشرفی
صاحب «فصل الخطاب» کسی است که کتابهایش نه فایده علمی دارد و نه فایده عملی؛ بلکه تنها عبارت است از طرح احادیث ضعیف و غیرمعتبر که علما از عمل به آنها اعراض کرده و بزرگان پیشگام و خردمند ما، مانند محمدون ثلاث ـ رحمهم الله ـ [یعنی شیخ کلینی، شیخ صدوق، و شیخ طوسی] از نقل آنها دوری جستهاند. وضعیت کتابهای روایاتش غالبا مانند مستدرک چنین است و از دیگر کتابهایش نپرس که مملو است از قصهها و حکایات غریبی که اغلب آنها به شوخی شبیهتر است تا جدی! او ـ رحمه الله ـ شخص صالح و جستوجوگری بود؛ لکن اشتیاقش به جمعآوری روایات غیرمعتبر و مطالب عجیب و غریب و مسائلی که عقل سلیم و فکر درست آن را نمیپذیرد، بیشتر از [گردآوری] سخنان نافع بود، و عجب از معاصرین هوشیارش که چگونه غافل شدند و شد آنچه شد [یعنی قول به تحریف قرآن] که آسمانها برای آن بگریند و و نزدیک بود زمین تکهتکه شود.
امام خمینی، انوارالهدایة فی التعلیقة علی الکفایة، صفحه ۶۵، برداشت آزاد [
اینجا]
انگیزه نوشتن کتاب فصل الخطاب
+نوشته شده در سه شنبه ۱۳ خرداد ۱۳۹۹ ساعت ۱۱:۵۷ ق.ظ توسط اشرفی
شاه، خدمت نظام وظیفه را برای طلاب جوان الزامی کرد. امام خمینی پیکی به سربازخانهها فرستاد و از طلاب خواست تزلزل به خود راه ندهند و از این فرصت برای تقویت جسم و روح خود استفاده کنند. [
اینجا]
مدتها چانهام را ندیده بودم
+نوشته شده در شنبه ۸ مهر ۱۳۹۶ ساعت ۱۰:۱۰ ب.ظ توسط اشرفی
در مصاحبهای که روزنامه شهروند با هاشم صباغیان، یکی از اعضای دولت مهندس بازرگان انجام داده است، صباغیان خودش را مسئول کمیته استقبال از امام معرفی میکند در صورتی که هنگام بازگشت امام به ایران، مرتضی مطهری مسؤلیت کمیته استقبال از امام را شخصاً به عهده گرفت. [
اینجا]
خبرنگار از صباغیان میپرسد: شما هم سوار بلیزر شدید؟ میگوید: خیر؛ پیشبینی شده بود که در عقب بلیزر من و مرحوم احمدآقا و آقای مطهری بنشینیم اما آقا گفتند: تنها احمد بنشیند. خبرنگار میپرسد: چرا؟ صباغیان میگوید: به گمانم دوست نداشت آقای مطهری بنشیند! [
اینجا]
از فرودگاه تا بهشت زهرا
+نوشته شده در یکشنبه ۱۸ تیر ۱۳۹۶ ساعت ۹:۰ ق.ظ توسط اشرفی
فاطمه طباطبایی میگوید: آقای
معلم توی اتاق آمد و پایین تخت امام ایستاد. نه او غیر از سلام حرفی زد نه امام، فقط به هم نگاه میکردند، آقای معلم دعا میخواند، امام هم نگاه میکردند. بعد آقای معلم خداحافظی کرد و رفت. عرض کردم: آقا! این آقای معلم کیست؟ ایشان که معمم نیستند، چه آشنایی با شما دارند؟ امام فرمودند: با ایشان هممدرسهای بودم، او در یک وادی بود، من در وادی دیگر! او به یکسری از مسائل اعتقاد داشت که من به آن شکل اعتقاد نداشتم، ولی نمیدانم چه چیزی باعث شد که ما با هم رفیق بودیم.
فصل صبر، خاطراتی از ایام بیماری و ارتحال امام، صفحه ۹۵، برداشت آزاد [
اینجا]
چون برسی به کوی ما خامشی است خوی ماانس اگر حکم براند
+نوشته شده در چهارشنبه ۱۴ تیر ۱۳۹۶ ساعت ۱۰:۱۶ ب.ظ توسط اشرفی
در لیالی مقمره نماز صبح را با يك ربع ـ بيست دقيقه تأخير میخواندیم. فتوايى كه بعد از امام به سبب اجتهادات ديگر مراجع متروك ماند. [
اینجا]
+نوشته شده در یکشنبه ۱۴ خرداد ۱۳۹۶ ساعت ۸:۵ ب.ظ توسط اشرفی
شهابالدین اشراقی، روحانی ایرانی و داماد امام خمینی و همسر صدیقه مصطفوی بود که در سال ۱۳۶۰ درگذشت و در مسجد بالاسر حرم فاطمه معصومه مدفون گردید. از وی چهار دختر و سه پسر به نامهای:
زهرا، عاطفه، نفیسه،
نعیمه، محمدتقی، علی و
مرتضی بهجا مانده است.
+نوشته شده در چهارشنبه ۱۷ شهریور ۱۳۹۵ ساعت ۱۰:۱ ب.ظ توسط اشرفی
قبل از سوار شدنِ امام، یکی از علمای غیرانقلابی در ماشین نشسته بود. امام که حاضر به همراهی ایشان نبود، فرمود: فقط من و احمد! گفتم برای شما صندلی عقب را در نظر گرفتهایم. فرمود: نه! من جلو مینشینم، احمدآقا عقب!
راننده امام، شبکه ۲، ساعت ۱۰:۴۵، تاریخ ۲۲ بهمن ۱۳۷۹، برداشت آزاد
بلیزر امامحفظ مطیع و طرد منزوی
+نوشته شده در سه شنبه ۳ اردیبهشت ۱۳۹۲ ساعت ۴:۲۰ ب.ظ توسط اشرفی
من چادر سر میکنم و شخصا حجاب را دوست دارم. اما حقیقتا به چادر علاقه ندارم و من به عنوان نوه امام، اگر این کار را نکنم، کاری متمایز انجام دادهام و کار متمایز انجام دادن را دوست ندارم. همچنین چادر در خانوادههای ما، مسئلهای سمبلیک است و من دوست ندارم از آن تخلف کنم. به نظر من، وقتی فرد وابسته به مرد بزرگی چون امام است، تعهدی ایجاد میشود و این تعهد برای من، عمل کردن به چیزهایی است که حتی ممکن است خلاف میل من باشد. [
اینجا]
+نوشته شده در جمعه ۲۱ مهر ۱۳۹۱ ساعت ۹:۲۶ ب.ظ توسط اشرفی
پاریس که بودیم، من در خانه، بلوز و دامنی تنم بود و روسری بر سر داشتم. از امام پرسیدم که آیا این حجاب، حجاب کاملی است. ایشان هم فرمودند بله. البته تذکر دادند که حجاب برای محیطی هم که استفاده میشود، مهم است. در پاریس این حجاب اشکالی ندارد، اما شاید این حجاب برای شهری مانند قم حجاب کاملی نباشد. محیطی که در آن حضور دارید بر این مسئله که تا چه اندازه خودتان را پوشش دهید، تفاوت ایجاد میکند. [
اینجا]
+نوشته شده در جمعه ۲۱ مهر ۱۳۹۱ ساعت ۸:۵۹ ب.ظ توسط اشرفی
امام گفتند: در جوانی سیگار میکشیدم. یک شب سرد زمستان که پشت کرسی مشغول مطالعه بودم برای آوردن سیگار از اتاق بیرون رفتم. وقتی برگشتم، نگاهم به کتاب افتاد که آن را بر زمین گذاشته و به دنبال سیگار رفته بودم، احساس شرمندگی کردم و با خود عهد کردم که دیگر سیگار نکشم. آن را خاموش کردم و دیگر سیگار نکشیدم.
اقلیم خاطرات، فاطمه طباطبایی، صفحه۲۵۸ برداشت آزاد [
اینجا]
+نوشته شده در یکشنبه ۲۸ اسفند ۱۳۹۰ ساعت ۷:۴۵ ق.ظ توسط اشرفی
دکتر ابراهیم یزدی میگوید: بازاریانی که در پاریس بودند جمعا ۴۰۰ هزار تومان پول دادند و یک هواپیمای ایرفرانس دربست کرایه شد. به دلیل خطراتی که هواپیما را تهدید میکرد چند پیشبینی کرده بودیم. اول اینکه هواپیمای ایرفرانس از نظر روابط بین المللی مصونیتش بیشتر از هواپیمای ایرانی است. دوم صحبت شد به اندازه کافی بنزین بزنند که اگر در تهران نگذاشتند به زمین بنشیند بتواند به پاریس برگردد. سوم اینکه بیش از ۱۲۰ خبرنگار را سوار کردیم برای اینکه هیچ کس حاضر نبود هواپیمایی را که ۱۲۰ خبرنگار بینالمللی در آن حضور دارد بزند. [
اینجا]
استعفای ابراهیم یزدیاز فرودگاه تا بهشت زهرا
+نوشته شده در یکشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۶:۲۹ ب.ظ توسط اشرفی
محضر مقدس بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران حضرت حجت الاسلام والمسلمین آیت الله العظمی امام خمینی متّع الله المسلمین بطول بقائکم الشّریف
پس از اهداء افضل سلام و تحیّات وافره محترماً معروض می دارد و متمنی است دستور فرمایید مرقوم نمایند در صورتی که حواشی حضرتعالی بر عروﺓ الوثقی با متن تحریرالوسیله اختلافی داشته باشد کدام را مقدم بداریم و اگر احیاناً حاشیه بر عروﺓ فتوایی را فقط متعرّض بود ملاک عمل قرار گیرد یا خیر؟
امید است بیش از پیش خداوند منان وجود مبارک را از گزند حوادث مصون داشته تا مسلمین از نفس مسیحائی حضرتعالی بهره مند شوند.
دفتر استفتائات ۱۹/۲/۶۲
بسمه تعالی
۱- تحریرالوسیله مقدم است
۲- اگر در تحریر نبود معتبر است و باید عمل شود.
ما ننسخ من آیة أو ننسها...
+نوشته شده در شنبه ۲۷ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۵:۵۸ ق.ظ توسط اشرفی
+نوشته شده در جمعه ۲۶ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۳:۲۲ ب.ظ توسط اشرفی