آهنپارهای را در نظر بگیرید که رطوبت خورده و زنگ زده است. اوّل یک سوهان زبْر رویش میکشید بعد یک سوهان نرم، بعد یک سوهان مَصْقَل و بعد هم یک سمبادۀ نازک! این آهن به اندازهای جلا پیدا میکند که مثل آینه میشود. شما میتوانید صورت خودتان را در آن بینید. شقاوت هم با انجام تکالیف الهی، تبدیل به سعادت میشود.
آیین رستگاری، علامه حسینی تهرانی، جلسه سوم، دقیقه ۵۳، صفحه ۱۸، برداشت آزاد [
اینجا]
+نوشته شده در شنبه ۸ مهر ۱۴۰۲ ساعت ۳:۳۹ ب.ظ توسط اشرفی
همه که عرفان نمیخواهند، همه که سلوک نمیخواهند؛ یکی میخواهد قرضش اداء شود یکی میخواهد خانه بخرد، یکی میخواهد دخترش را شوهر بدهد، یکی میخواهد مرضش را علاج کند، یکی میخواهد بر فلان آب دعا بخواند، یکی کیمیا میخواهد تا مس را طلا کند، خلاصه هرکس چیزی میخواهد. همۀ نفوس هم طاهر نیستند. میآیند و کار شما را خراب میکنند. بنابراین باید بی سرو صدا کار کنید. تا زمانی اختیار کار به دست شماست که مطرح نشده باشید هرگاه مطرح شدید شما در اختیار دیگران قرار میگیرید!
المَرءُ لِنَفسِهِ ما لَم یُعرَف، فَإِذا عُرِفَ کانَ لِغیرِه
آیین رستگاری، علامه حسینی تهرانی، جلسه سوم، دقیقه ۴۴، صفحه ۱۵، برداشت آزاد [
اینجا]
+نوشته شده در شنبه ۸ مهر ۱۴۰۲ ساعت ۱۰:۱۰ ق.ظ توسط اشرفی
سالک باید استاد و دستورات سلوکی را از دیگران پنهان کند. اگر به دیگران بگوید، ممکن است او را تحقیر کنند که چرا تکالیفش را از فلانی میگیرد؟ چرا وجدان نمیکند؟ چرا از باطن نخود نمیگیرد؟ چرا از مفاتیح نمیگیرد؟ یا ممکن است آنها هم علاقهمند باشند ولی برایشان مصلحت نباشد.
آیین رستگاری، علامه حسینی تهرانی، جلسه سوم، دقیقه ۴۰، صفحه ۱۴، برداشت آزاد [
اینجا]
استر ذهبک و ذهابک و مذهبک
+نوشته شده در شنبه ۸ مهر ۱۴۰۲ ساعت ۱:۴۳ ق.ظ توسط اشرفی
همانطور که سالک حق ندارد حالات خود را برای مادون خود آشکار کند، حق هم ندارد از استاد خود پنهان کند. پنهان کردن به معنای حجاب گذاشتن بین خود و استاد است.
آیین رستگاری، علامه حسینی تهرانی، جلسه سوم، دقیقه ۳۹، صفحه ۱۴، برداشت آزاد [
اینجا]
+نوشته شده در شنبه ۸ مهر ۱۴۰۲ ساعت ۱۲:۲۶ ق.ظ توسط اشرفی
گاهی برای شما حالت مکاشفه پیش میآید مثلا اینجا نشستهاید یک وقت میبینید مرحوم مادرتان رحمة الله علیها آمد، نشست و با شما صحبت کرد. یا دو سه اربعین زحمت کشیدید، عبادت کردید و الان حالی به شما دست داد که چیزهایی میبینید. حق ندارید برای دیگران بازگو کنید. میتوانید بگویید مثلا امام باقر علیه السلام در فلان کتاب چنین فرمودند.
آیین رستگاری، علامه حسینی تهرانی، جلسه سوم، دقیقه ۳۷، صفحه ۱۲، برداشت آزاد [
اینجا]
مقام من به کجا رسیده است؟
+نوشته شده در جمعه ۷ مهر ۱۴۰۲ ساعت ۱۱:۴۰ ب.ظ توسط اشرفی
مرحلۀ اول، اعمالی مثل نافله با نماز واجب، دعای کمیل، ذکر، روزه و مانند اینهاست که باید دستور بگیرد.
مرحلۀ دوم، حالات و مشاهداتی که انسان پیدا میکند. مثل اینکه پیامبر را در خواب میبیند. حق ندارد به کسی بگوید. اگر غیر بفهمد راه شما را میبندد. کسانی هستند که انسان را وسوسه میکنند و از کار میاندازند. اینها همان نفوس شریرۀ اجانین هستند. جن از عالم ملکوت و روحانیات نیست. از جنس آتش است. وجودش هم از انسان ضعیفتر است.
انسان نباید با ضعفا ارتباط بگیرد. اگر ارتباط بگیرد خودش ضعیف میشود.آیین رستگاری، علامه حسینی تهرانی، جلسه سوم، دقیقه ۲۹، صفحه ۱۰، برداشت آزاد [
اینجا]
عنالمرء لاتسئل و سل عن قرینهدوستی با مردم دانا
+نوشته شده در یکشنبه ۱۲ شهریور ۱۴۰۲ ساعت ۳:۳۵ ب.ظ توسط اشرفی
از آثار کشف سر الهی عجب است. وجود انسان صفر است چگونه خودش را یک مییبیند؟ کسی از امام باقر(ع) پرسید تو عالِم این امتی؟ فرمود: از جاهلان نیستم. یعنی عالم خداست. هر کس میخواهد به مقصد برسد باید اسرار خودش را محفوظ بدارد. پیغمبر فرمود: اُستُر ذَهبَـک و ذِهابَـک و مذهبَـک! ذهب تنها مال نیست. عمری است که دزد در کمین آن است. بذر باید زیر خاک برود تا بروید اگر روی زمین باشد مرغان میخورند. آتش ذغال باید زیر خاکستر برود تا گرم بماند. اگر در هوای آزاد قرار بگیرد سرد میشود.
آیین رستگاری، علامه حسینی تهرانی، جلسه سوم، دقیقه ۲۰، صفحه ۶، برداشت آزاد [
اینجا]
انسان بخش از عظمت خداوند استدانه باشی مرغکانت برچنندپخته سخن مردی ولی گفتار خامت میکند
+نوشته شده در یکشنبه ۱۲ شهریور ۱۴۰۲ ساعت ۵:۱۴ ق.ظ توسط اشرفی
اسرار الهی خارج از ظرفیت مردم است، و چون مردم تحمل پذیرش ندارند نسبت به دین و خدا دلسرد میشوند و از راه باز میمانند. تو ای سالک! کمال داری که داری؛ کرامت داری که داری؛ مکاشفه داری که داری؛ خواب دیدی که دیدی؛ چرا برای دیگران تعریف میکنی؟
آیین رستگاری، علامه حسینی تهرانی، جلسه سوم، دقیقه ۱۲، صفحه ۵، برداشت آزاد [
اینجا]
+نوشته شده در یکشنبه ۱۲ شهریور ۱۴۰۲ ساعت ۵:۱ ق.ظ توسط اشرفی
سالک باید از اولین منزل تا آخرین منزل اسرار الهی را کتمان کند. اسرار داخل حرم نباید بیرون برود. همانگونه که در عشق مجازی عاشق حق ندارد اسرار بین خود و معشوق را به غیر بیان کند. اگر سالک مطلبی را افشا کند خداوند به نحو استدراج مقام او را سلب میکند. خدای غیور میگوید من با تو از روی یگانی و اخلاص ربطی پیدا کردم و حالی به تو دادم. چرا سر مرا فاش کردی؟ سالک در هر مرتبه حالی دارد. وقتی سر خدا را فاش کند خداوند به نحو استدراج حالش را میگیرد. فقط مُدرَکات فکری برایش باقی میماند. یعنی صُوَری از آن نقوش ذهنی برایش باقی میماند و خیال میکند هنوز همان حال را دارد.
آیین رستگاری، علامه حسینی تهرانی، جلسه سوم، دقیقه ۲، صفحه ۱، برداشت آزاد [
اینجا]
اسرار عاشق و معشوقخلوت از اغیار باید نی ز یاراسرار اَزَل را نه تو دانی و نه من
+نوشته شده در یکشنبه ۱۲ شهریور ۱۴۰۲ ساعت ۴:۴ ق.ظ توسط اشرفی