نکات

سال تحصیلی ۲-۱۳۶۱

مرحوم پدر راه مدرسه امام صادق را نشانم داد.
اللهم اغفر لوالدینا و لوالدی والدینا و لمن وجب له حق علینا
+نوشته شده در پنجشنبه ۲۸ تیر ۱۴۰۳ ساعت ۲:۱۴ ب.ظ توسط اشرفی  

سکوت حضرت آدم (ع)

حضرت آدم(ع) فرمود: وقتی جبرئیل مرا از بهشت به زمین آورد، فرمود: اگر می‌خواهی دوباره همانجا برگردی، أقلِل کلامَک؛ کم سخن بگو! [اینجا]
استفاده از ریگ در صمت
صمت و سکوت
+نوشته شده در پنجشنبه ۲ آذر ۱۴۰۲ ساعت ۱۰:۴۸ ق.ظ توسط اشرفی  

قربانگاه علم

تا زمانی که نیاز علمی دانشجو برآورده نشده، نباید ازدواج کند. ازدواج بزرگ‌ترین مانع تحصیل علم است؛ تا جایی که گفته‌اند: ازدواج قربانگاه علم است. دانشجو نباید تحت تأثیر روایاتی قرار گیرد که مردم را به ازدواج تشویق می‌کند. این تشویق در جایی است که امر مهم علم در میان نباشد.
منیة المرید، شهید ثانی، صفحه ۲۲۷، برداشت آزاد [اینجا]
آداب تعلیم و تعلم، محمدباقر حجتی، صفحه ۱۵۲، برداشت آزاد [اینجا]
سگ معلَّم دیه دارد
ازدواج شهید مطهری
+نوشته شده در شنبه ۲۸ مرداد ۱۴۰۲ ساعت ۴:۳۱ ق.ظ توسط اشرفی  

گر چه دانی که نشنوند بگوی

گر چه دانی که نشنوند بگوی/ هر چه دانی ز نیکخواهی و پند
زود باشد که خیره سر بینی/ به دو پای اوفتاده اندر بند
دست بر دست می زند که دریغ/ نشنیدم حدیث دانشمند [سعدی]
نوح نهصد سال دعوت می‌نمود
+نوشته شده در جمعه ۲۲ بهمن ۱۴۰۰ ساعت ۹:۲۹ ب.ظ توسط اشرفی  

جاهلیت مدرن

جاهلیّت مدرن، اصطلاحی است که سید قطب در مورد جوامعِ مسلمانِ دوران مدرن، استفاده کرد. از نظر قطب، کنار گذاشتن قوانین اسلامی، جهان اسلام را هم‌چون دوران جاهلیت در گمراهی فروبرده است. [اینجا]
حدیث بی خبران است با زمانه بساز
+نوشته شده در شنبه ۴ اردیبهشت ۱۴۰۰ ساعت ۸:۲۶ ب.ظ توسط اشرفی  

نیاموزد بهایم از تو گفتار

تو خاموشی بیاموز از بهایم [سعدی]
+نوشته شده در سه شنبه ۱۷ تیر ۱۳۹۹ ساعت ۴:۵۷ ب.ظ توسط اشرفی  

آب خواه از جو بجو خواه از سبو

+نوشته شده در سه شنبه ۲۰ اسفند ۱۳۹۸ ساعت ۴:۴۹ ق.ظ توسط اشرفی  

افراط و تفریط جاهل

وَ قَالَ (علیه السلام): لَا [يُرَى الْجَاهِلُ] تَرَى الْجَاهِلَ إِلَّا مُفْرِطاً أَوْ مُفَرِّطاً [اینجا]
زهد خیالی
+نوشته شده در سه شنبه ۱۷ دی ۱۳۹۸ ساعت ۱۱:۵۹ ق.ظ توسط اشرفی  

مشک آن است که خود ببوید

مشک آن است که خود ببوید نه آن‌که عطار بگوید.
دانا چون طبلۀ عطار است خاموش و هنرنمای؛ و نادان چون طبل غازی، بلندآواز و میان‌تهی [سعدی]
هر آن کو ز دانش برد توشه‌ای
دوستی با مردم دانا
+نوشته شده در سه شنبه ۱۰ دی ۱۳۹۸ ساعت ۳:۶ ب.ظ توسط اشرفی  

ملّا شدن چه آسان

یک مثل معروفى بود که مى‌گفتند:
ملّا شدن چه آسان، آدم شدن چه مشکل!
شیخ ما رحمه‌الله [مرحوم آشیخ عبدالکریم] مى‌فرمود:
ملّا شدن چه مشکل، آدم شدن محال است!
صحیفه نور، جلد ۱۴، صفحه ۱۸، برداشت آزاد [اینجا]
بیرون رفتن از خریت
پدری با پسرش گفت به خشم
+نوشته شده در سه شنبه ۳ دی ۱۳۹۸ ساعت ۹:۴۸ ق.ظ توسط اشرفی  

یکی نغز بازی کند روزگار

که بنشاندت پیش آموزگار [فردوسی]
نه آموزگاری که شاعر می‌گوید. نه کسی که به آدم معلومات می‌آموزد. معلومات را که از هر بامعلوماتی می‌توان آموخت؛ حتّی از یک کتاب ۱۵ تومانی! امّا روزگار وقتی دست به یک نغز بازی می‌زند، ناگهان تو را در برابر روحی بزرگ می‌نشاند که احساس می‌کنی یک حادثه است! حادثه‌ای که می‌توانست اتفاق نیفتد و شما همینجور بروی و بروی تا پیر شوی و بعد هم همچون گاو مثنوی در بغداد بمیری!
آه اگر در زندگی ماسینیون را نمی‌شناختم!
هبوط در کویر، معبودهای من، دکتر شریعتی، صفحه ۳۵۴ فیزیکی، برداشت آزاد
گاو در بغداد آید ناگهان
امروز مردی را دیدم
به گرد دل همی‌گردی چه خواهی کرد می‌دانم
+نوشته شده در پنجشنبه ۲ اسفند ۱۳۹۷ ساعت ۸:۴۶ ق.ظ توسط اشرفی  

کتاب از کیست؟

کدام ابلهی است که بگوید مثنوی مال آقای کربلایی حسنی است که ۲۷ تومان پول داده، خریده و آن را جلد کرده و در قفس قفسۀ اتاقش گذاشته؟
یا بگوید قرآن مال لیلا باجی است که آن را از دم صحن کهنه به ۱۱ تومان ابتیاع کرده و کنج صندوق‌خانه‌اش گذاشته، هی ماچش می‌کند و آه می‌کشد، یعنی بله؛ این قرآن مال من است.
یا بگوید دیوان حافظ مال چلاغ شوفر تانکر نفت است که آن را ۲۵ ریال خریده و بعد از اینکه یک بطر عرق کهنه می‌زند و شنگول می‌شود فال حافظ می‌گیرد و از تمام حافظ هم همان الا یا ایها الساقی ادر کاسا و ناولها را از بر است. یعنی توی کاسه من، ادار کن تا تناول کنم.
کتاب مال خریدارش نیست. مال خواننده‌اش است. هر که آن را باز کند، بخواند، بفهمد، احساس کند و در او اثر کند. درست است که پولش را این‌ها داده‌اند اما... ای! چه بگویم؟ با این آدم‌هایی که خر در مقابلشان بوعلی سیناست!
هبوط در کویر، توتم پرستی، دکتر شریعتی، صفحه ۶۵۲ فیزیکی، برداشت آزاد
+نوشته شده در شنبه ۲۷ بهمن ۱۳۹۷ ساعت ۱۲:۳۰ ب.ظ توسط اشرفی  

احترام مدرّس به طلبۀ درسخوان

مرحوم آیت الله مدرّس مشغول تدریس بود که طلبه ای وارد شد. مدرّس به او خیلی احترام کرد. طلبه‌ها که از این احترام تعجب کرده بودند بعد از کلاس درس علّت آن را پرسیدند. معظم له پاسخ داد چون طلبۀ درسخوانی است. پرسیدند از کجا متوجّه شدید؟ پاسخ داد: چون عبایش نو بود و قبایش کهنه! طلبه باید توجّه‌اش به درس باشد.
مسعود نوری، حکایت‌هایی از زبان سرخ... مدرس، صفحه ۶۸، برداشت آزاد
لباس کامل بپوشید
لباس انیشتین
+نوشته شده در یکشنبه ۹ دی ۱۳۹۷ ساعت ۲:۴۴ ب.ظ توسط اشرفی  

طاعت از دست نیاید گنهی باید کرد

در دل دوست به هر حیله رهی باید کرد
اصل دین ای خواجه روزن کردن است
+نوشته شده در یکشنبه ۲۲ مهر ۱۳۹۷ ساعت ۱۰:۲۲ ب.ظ توسط اشرفی  

هر آن کو ز دانش برد توشه‌ای

جهانی است بنشسته در گوشه‌ای [؟]
چون برسی به کوی ما خامشی است خوی ما [مولوی]
+نوشته شده در پنجشنبه ۱۹ مهر ۱۳۹۷ ساعت ۵:۳۱ ب.ظ توسط اشرفی  

و من ذا الّذی ترضى سجاياه كلّها

وَ مَن ذا الَّذي تُرضى سَجاياهُ كُلُّها
كَفى المَرءَ نُبلاً أَن تُعَدَّ مَعايِبُهْ
چه کسی است که همۀ رفتارهایش، پسندیده باشد؟
برای بزرگواری انسان، همین‌قدر کافی است که عیب‌هایش، محدود و قابل شمارش باشد.
مرحوم منتظری، روضه کافی، جلسه اول، دقیقه 00:16:40، برداشت آزاد
آدم خوب
+نوشته شده در دوشنبه ۱۶ مرداد ۱۳۹۶ ساعت ۱۰:۳۰ ق.ظ توسط اشرفی  

علم لاینفع

اَللَّهُمَّ إنّی أَعُوذُ بِكَ مِنْ نَفْسٍ لاَ تَشْبَعُ وَ مِنْ قَلْبٍ لاَ يَخْشَعُ‏ وَ مِنْ عِلْمٍ لاَ يَنْفَعُ وَ مِنْ صَلاَةٍ لاَ تُرْفَعُ وَ مِنْ دُعَاءٍ لا يُسْمَعُ... [اینجا]
مختصرخوانی
فَلْيَنظُرِ الْإِنسَانُ إِلَى طَعَامِهِ
+نوشته شده در چهارشنبه ۱۳ بهمن ۱۳۹۵ ساعت ۱:۷ ق.ظ توسط اشرفی  

هیچ کس از پیش خود چیزی نشد

هیچ کس از پیش خود چیزی نشد/ هیچ آهن خنجر تیزی نشد
هیچ حلوایی نشد استادکار/ تا که شاگرد شکرریزی نشد
معارضه بر عدم لزوم استاد
هر که او بی سر بجنبد دم بود
تا ارادتی نیاری سعادتی نبری
+نوشته شده در شنبه ۹ بهمن ۱۳۹۵ ساعت ۲:۱۰ ق.ظ توسط اشرفی  

خطر بیشعوری

مترجم کتاب «بیشعوری» در مقدمۀ کتاب، مطلبی به این مضمون آورده است که اگر شما از محیط اطرافتان رنج می‌برید، با بیشعورها سر و کار دارید! پس این کتاب را بخوانید تا روش رفتار با آن‌ها را یاد بگیرید؛ اما اگر از محیط اطرافتان رنج نمی‌برید، احتمالا خطر بیشعوری شما را تهدید می‌کند! [اینجا]
درمان غم
+نوشته شده در سه شنبه ۲۵ آبان ۱۳۹۵ ساعت ۸:۳۷ ب.ظ توسط اشرفی  

علم بنای آخور

یکی از انتقادهای من به مولوی این است که علم تجربی را سرزنش می‌کند. وقتی از مهندسی و صنعتگری یاد می‌کند، می‌گوید:
خرده‌کاری‌های علم هندسه/یا نجوم و علم طب و فلسفه
که تعلق با همین دنیاستش/ره به هفتم آسمان بر نیستش
این همه علم بنای آخور است/که عمادِ بودِ گاو و اشتر است
بهر استبقای حیوان چند روز/نام آن بنهاده این گیجان رموز [اینجا]
دانشمندان را می‌گوید گیجان! بعد هم می‌گوید این‌ها که مهندسی می‌کنند و ساختمان می‌سازند، آخرش یک آخور می‌سازند که آدم‌ها مثل حیوانات مدتی زندگی کنند و بعد هم از دنیا بروند. از قرن پنجم ششم بود که متأسفانه این گرایش پدید آمد و علوم تجربی را دچار توقف کرد.
سروش، اقبال و نبوت، دقیقه۰۱:۲۲:۰۰، برداشت آزاد
علم مطلوب بالذات است
اعتراض ملاصدرا به ابن سینا
دین علم رفتن به آسمان است
علم رسمی سر به سر قیل است و قال
+نوشته شده در چهارشنبه ۱۷ شهریور ۱۳۹۵ ساعت ۷:۲ ق.ظ توسط اشرفی  

فرق عابد و عالم

صاحبدلی به مدرسه آمد ز خانقاه/ بشکست عهد صحبت اهل طریق را
گفتم میان عابد و عالم چه فرق بود/ تا اختیار کردی از آن این فریق را
گفت آن گلیم خویش بدر می‌برد ز موج/ وین جهد می‌کند که بگیرد غریق را [سعدی]
معراج عبدالقدّوس گانگهی
وَ مَا كَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنْفِرُوا كَافَّةً
+نوشته شده در دوشنبه ۱۵ شهریور ۱۳۹۵ ساعت ۸:۴۹ ب.ظ توسط اشرفی  

این‌قدر درس بخوان تا بیفتی

در میان چینی‌ها ضرب‌المثل این‌قدر درس بخوان تا بیفتی، معروف است. دولت چین برای تقویت و حفظ سلامتی‌ هر دانش‌آموز کنکوری، ۱۰یوآن یارانۀ سرم آمینو تخصیص داده است. هر محصّلی که احساس کند در موقع درس خواندن حالش خوب نیست می‌تواند بدون اینکه به درمانگاه برود سرم تزریق کند. [اینجا]
کتاب و تی‌تاب
تحمّل مردم
+نوشته شده در سه شنبه ۲ خرداد ۱۳۹۱ ساعت ۴:۴۱ ب.ظ توسط اشرفی  

منظومه های علمی

مرحوم شیخ آقابزرگ تهرانی در کتاب با ارزش «الذریعة الی تصانیف الشیعة» تعداد ۶۳۶ منظومۀ علمی در رشته‌های مختلف را نام می‌برد. که شعرا و علمای شیعی آن‌ها را سروده‌اند.
+نوشته شده در سه شنبه ۸ آذر ۱۳۹۰ ساعت ۱۱:۱۲ ق.ظ توسط اشرفی  

هر کس اشتباه برود گم می شود

بسیاری از جویندگان علم با اینکه بسیار تلاش می‌کنند، بهره‌ای از دانش نمی‌برند چون راه را اشتباه رفته‌اند. و كل من اخطا الطريق ضل؛ هر کس اشتباه برود گم می‌شود.
جامع المقدمات، آداب المتعلمین، برداشت آزاد
کس ندیدم که گم شد از ره راست
+نوشته شده در یکشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۶:۵۸ ب.ظ توسط اشرفی  

عمل غیر مسلمان

غير مسلمانانی كه قاصرند نه مقصر يعنی اگر مسلمان نيستند به دليل اين است كه دستشان نرسيده ولی سلامت‏ روح خودشان را در آن حد حفظ كرده ‏اند كه اگر حقيقت بر آن‏ ها عرضه می ‏شد با آن نمی‏ جنگيدند، هرگز خداوند اين‏ ها را عذاب نمی‏كند چون تقصيری نكرده ‏اند.
آشنایی با قرآن ۵، مرتضی مطهری، صفحه ۵۱، برداشت آزاد
اگر نجات نباشد هدایت‏گری چه می شود؟
+نوشته شده در پنجشنبه ۲۵ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۶:۲۵ ب.ظ توسط اشرفی  

علم بهتر است یا ثروت؟

از بُزُرجْمهر (بزرگمهر) پرسیدند: علم بهتر است یا ثروت؟ پاسخ داد: علم؛ پرسیدند پس چرا عالمان خدمت مالداران کنند و مالداران خدمت عالمان نکنند؟ پاسخ داد: عالمان چون عالمند قدر مال را می‌دانند و مالداران چون جاهلند قدر علم را نمی‌دانند.
عالمان مالدار
فیلسوف ثروتمند
+نوشته شده در پنجشنبه ۲۵ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۹:۱ ق.ظ توسط اشرفی  

حذف علم رجال از اجتهاد

مرحوم شیخ انصاری اصفهان تشریف بردند و از مرحوم شیخ کلباسی و مرحوم شفْتی معروف به حاجی رشتی اجازۀ اجتهاد خواستند. این بزرگواران شیخ را امتحان کردند. شیخ در همۀ علوم جواب دادند ولی در رجال، مثلا پرسیدند ما چندتا ابن قولویه داریم؟ ایشان نتوانستند جواب بدهند و به او اجازۀ اجتهاد ندادند. شیخ رفت نجف و پنبۀ علم رجال را زد. گفت: کی به شما گفته که یکی از مقدمات استنباط دانستن علم رجال است؟
درس رسائل، آیت الله فاضل هرندی، جلسه ۸۸، دقیقه ۳۱:۲۰، برداشت آزاد [اینجا]
علومی که برای فقیه لازم است
اجرای حدود شرعی سید محمدباقر شفتی
+نوشته شده در چهارشنبه ۲۴ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۸:۲۳ ب.ظ توسط اشرفی  

بیرون رفتن از خریت

پدرم می‌گفت: طلبه، اول که وارد مدرسه می‌شود تا قوزک پایش در خریّت فرو می‌رود. کم‌کم خریّت بالاتر می‌آید و به زانویش می‌رسد. باز بالاتر می‌آید تا به کمرش می‌رسد. باز بالاتر می‌آید تا به گردنش می‌رسد. پس از آن بالا می‌آید تا از سرش بیرون می‌رود.
فضیلت‌های فراموش شده، حسینعلی راشد، صفحه ۱۷۳، برداشت آزاد
ملا شدن چه آسان
علم ناقص در نظر غزالی
خام بدم پخته شدم سوختم
الا يا ايها الساقى ز مى پر ساز جامم را
میرزا جواد آقای تبریزی با ملا حسینقلی همدانی
+نوشته شده در چهارشنبه ۲۴ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۸:۲۰ ب.ظ توسط اشرفی  

نمی‌ دانم ابن جوزی

روزی ابن جوزی بر منبر بود. زنی مسئله پرسید، ابن جوزی گفت: نمی‌دانم! زن پررو بود؛ گفت: پس چرا سه پلّه از دیگران بالاتر نشستی؟ گفت: من به مقدار معلوماتم بالا آمده‌ام اگر بنا بود به اندازۀ مجهولاتم بالا بروم باید منبری بود تا فلک الافلاک!
سیری در سيره نبوی، مرتضی مطهری، صفحه ۲۰۱، برداشت آزاد [اینجا]
نمی‌دانم شیخ انصاری
ترسم بپرسند از آن چه ندانم
گفت و گوی محمدبن طیار با امام باقر(ع)
احساس شخصیت با سوء پیشینه
+نوشته شده در چهارشنبه ۲۴ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۵:۲۰ ب.ظ توسط اشرفی