داستان رستم و اسفندیار در شاهنامه
شاهنامه، از اول تا آخر مجموعهای از داستانهای بسیار زیباست. در شاهنامه داستانهای بلند میشود پیدا کرد. مثلاً همین داستان «رستم و اسفندیار»؛ داستان رستم و اسفندیار، داستانی است که جنبههای ارزشی در آن زیاد است. اسفندیار در شاهنامه، چهرهی بسیار زیبایی است که حتی از رستم زیباتر است. او جنبهی ارزشی و دینی دارد و یک متعصب دینی است. اسفندیار، یک آدم متدین مذهبی فعال است که در دنیا راه افتاده برای اینکه آیین یکتاپرستی را گسترش دهد. بالاخره رستم تقلب و بدجنسیای کرده؛ اما اسفندیار، نه! رو راست به میدان آمده و برطبق عقیدهی خودش میجنگد؛ چون به او گفتهاند که رستم مخالف دستگاه سلطنت است. تقصیری هم ندارد. دیگران تقصیر دارند که او را فرستادهاند. اما رستم با همهی عظمتش در این قضیه، با تقلب وارد ماجرا میشود.
بیانات رهبر انقلاب، در دیدار گروه نمایش صدا، ۱۳۷۱/۱۰/۲۹، برداشت آزد [اینجا]
پدرم شاهنامه میخواند و گریه میکرد
انتقاد علامه تهرانی به شاهنامه
فردوسی از مفاخر شیعیان است
بیانات رهبر انقلاب، در دیدار گروه نمایش صدا، ۱۳۷۱/۱۰/۲۹، برداشت آزد [اینجا]
پدرم شاهنامه میخواند و گریه میکرد
انتقاد علامه تهرانی به شاهنامه
فردوسی از مفاخر شیعیان است
+نوشته شده در دوشنبه ۴ اردیبهشت ۱۴۰۲ ساعت ۸:۵۳ ق.ظ توسط اشرفی