نامهرسان امام حسین علیه السلام بود. حصین بن نمیر او را دستگیر کرد و به ابن زیاد تحویل داد. ابن زیاد او را زندانی کرد اما مردم را فریب داد و گفت قیس در زندان ابن زیاد نیست در دربار ابن زیاد است. میخواهد در جمع مردم علیه حسین بن علی سخن بگوید. یاران امام حسین باور نمیکنند اما در بین مردم پراکنده شدند تا اگر قیس کلمهای علیه امام بگوید با اشارۀ سلیمان بن صرد خُزاعی او را از پا درآورند. قیس مقابل مردم ایستاد و گفت: بسم الله الرحمن الرحیم مردم! مولایم حسین به کوفه میآید؛ او هرگز با یزید بیعت نخواهد کرد. مردم به وجد آمدند و ابن زیاد به خشم! خشمی که باعث شد قیس را از بالای بام قصر پایین بیندازد. فَمِنهْم مَن قَضىٰ نَحبَهُ وَ مِنهْم مَن يَنتَظِرُ...
تا وقتی امام حسین زنده بود کسی جرأت نداشت به خیمهها حمله کند. امام در گودی قتلگاه افتاد. نمیدانستند زنده است یا شهید شده! جرأت هم نمیکردند نزدیک بشوند. یکی گفت: اگر میخواهید بدانید زنده است یا نه، فریاد بزنید به خیمهها حمله کنید اگر زنده باشد تکان میخورد.
+نوشته شده در شنبه ۱۶ تیر ۱۴۰۳ ساعت ۱۰:۲۹ ب.ظ توسط اشرفی
روز اول محرم است. امام حسین(ع) در قصر بنی مُقاتل منزل کرد. قصر بنی مُقاتل آخرین منزلگاه مکه به کربلاست. امام کسی را به خیمۀ عبیدالله بن حر جُعفی فرستاد تا از او بخواهد به دیدار امام بیاید. عبیدالله عذر آورد. امام به خیمه عبیدالله رفت و از او یاری خواست. عبیدالله به جای جانش را در اختیار امام قرار دهد باز هم عذر آورد و اسب و شمشیرش را در اختیار حضرت گذاشت. امام فرمود: من به اسب و شمشیر تو نیاز ندارم. حالا که دعوتم را نپذیرفتی دور باش تا استغاثهام را نشنوی! پیام امام خمینی به گورباچف دعوت امام حسین از زهیر من سمع رجلا ینادی یا للمسلمین
+نوشته شده در جمعه ۱۵ تیر ۱۴۰۳ ساعت ۱۲:۳۹ ب.ظ توسط اشرفی
وَ بَذَلَ مُهْجَتَهُ فِيكَ لِيَسْتَنْقِذَ عِبَادَكَ مِنَ الْجَهَالَةِ [زیارت اربعین] فرازی از زیارت اربعین امام حسین است که امام صادق علیه السلام به صفوان جمّال تعلیم داد. حکمت و موعظه و جدال احسن کارساز نبود. سیدالشهدا باید خون میداد تا مردم را از جهالت نجات دهد. راه شکوفایی اندیشه و انگیزه اربعین در بیان آیت الله خامنهای
+نوشته شده در سه شنبه ۱۲ تیر ۱۴۰۳ ساعت ۴:۴۵ ق.ظ توسط اشرفی
امام حسین در روز عاشورا امام سجاد را به سینۀ خود چسباند و این دعا را به او تعلیم داد. بِحَقِّ يس وَالْقُرْآنِ الْحَكِيمِ، وَ بِحَقِّ طهٰ وَالْقُرْآنِ الْعَظِيمِ، يَا مَنْ يَقْدِرُ عَلَىٰ حَوائِجِ السَّائِلِينَ، يَا مَنْ يَعْلَمُ ما فِي الضَّمِيرِ، يَا مُنَفِّساً عَنِ الْمَكْرُوبِينَ، يَا مُفَرِّجاً عَنِ الْمَغْمُومِينَ، يَا راحِمَ الشَّيخِ الْكَبِيرِ، يَا رازِقَ الطِّفْلِ الصَّغِيرِ، يَا مَنْ لَا يَحْتاجُ إِلَى التَّفْسِيرِ، صَلِّ عَلَىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَافْعَلْ بِي كَذا وَكَذا... یا رازق الطفل الصغیر
+نوشته شده در یکشنبه ۳ دی ۱۴۰۲ ساعت ۱۲:۴۵ ب.ظ توسط اشرفی
<اولین شهید محراب در کتاب "تحقیق درباره اول اربعین حضرت سید الشهدا علیه السلام" سعی کرده است بازگشت اهل بیت به کربلا در روز اربعین سال ۶۱ هجری قمری را اثبات کند. [اینجا] این کتاب از منابع زیر قابل دریافت است. فروشگاه نورشاپ کتابخانه دیجیتالی نور
+نوشته شده در پنجشنبه ۲۰ مهر ۱۴۰۲ ساعت ۳:۱۸ ب.ظ توسط اشرفی
دکتر شفیعی کدکنی میگوید: چگونه میشود به حضرت زینب و امام حسین فکر کرد و یاد این بیت نیفتاد؟ در کار گلاب و گل حکم ازلی این بود کین شاهد بازاری وان پرده نشین باشد [۳]
+نوشته شده در سه شنبه ۲۴ مرداد ۱۴۰۲ ساعت ۱:۱۵ ق.ظ توسط اشرفی
زینب؛ برخیز! حالا دیگر نوبت توست. برادرزادهات را تسکین بده؛ زینالعابدین بیمار است. به او بگو رسول خدا به ام ایمن چه فرمود. ام ایمن کنیز خدیجه است. فرمود: ام ایمن! روزی حسینم را در این مکان میکشند؛ اما کار تمام نمیشود. ام ایمن اینجا مطاف خواهد شد. بر سر تربت ما چون گذری همت خواه که زیارتگه رندان جهان خواهد بود
امام حسین بیعتش را برمیدارد، تا ناپاکانِ جازده بروند؛ اما فردا هل من ناصر ینصرنی میگوید، تا پاکانِ جامانده بیایند. امام سیاهی لشکر نمیخواهد؛ امام گل دماغپرور میخواهد.
+نوشته شده در پنجشنبه ۵ مرداد ۱۴۰۲ ساعت ۱۰:۵۰ ب.ظ توسط اشرفی
آمدن خاندان پیغمبر در روز اربعین به کربلا که بعضی روایت کردهاند، درست باشد یا نباشد، ظاهرا در این تردیدی نیست که جابربن عبدالله انصاری به همراه یکی از بزرگان تابعین که نام او را بعضی عطیه و بعضی عطا گفتهاند و احتمال دارد عطیة بن حارث کوفی همْدانی باشد. به هرحال یکی از بزرگان تابعین است که در کوفه ساکن بوده و این دو نفر راه را طی کردند و بر سر مزار شهید کربلا حاضر شدند. بیانات در دیدار زائرین و مجاورین حرم مطهر رضوی ۱۳۸۵/۰۱/۰۱، برداشت آزاد [اینجا] چرا اربعین به وجود آمد؟ بشیر در بازگشت کاروان به مدینه تحریف در اربعین سیدالشهدا اهلبیت از شام به مدینه هیچ دانی دوریات با ما چه کرد؟
+نوشته شده در یکشنبه ۱۴ خرداد ۱۴۰۲ ساعت ۱:۳۳ ق.ظ توسط اشرفی
دو حادثه سبب شده است که اربعین، اربعین باشد: یکی داستان ورود اولین زائر رسمی به زیارت اباعبدالله علیه السلام یعنی روز ورود جابربن عبدالله انصاری از مدینه به کربلا برای زیارت، و دیگر اینکه بطور کلی زیارت حسین بن علی (ع) در این روز مأثور است یعنی این روز، روز زیارت مخصوص اباعبدالله است آمدن جابر به زیارت تربت مقدس اباعبدالله و همچنین سنت زیارت کردن اباعبدالله از دور و نزدیک با زیارات مأثورهای که وارد شده است، همه به منظور پیوند با شهیدان است. حق و باطل، مرتضی مطهری، صفحه ۶۸، برداشت آزاد [اینجا] راه شام به مدينه هیچ دانی دوریات با ما چه کرد؟
+نوشته شده در یکشنبه ۱۴ خرداد ۱۴۰۲ ساعت ۱۲:۵۹ ق.ظ توسط اشرفی
مرحوم آیت الله حاج شیخ علی آزاد قزوینی میفرمایند: شبی مرحوم آیت الله سید محمود شاهرودی مرا به صرف شام دعوت کردند، پس از شام از من پرسیدند: فردا کجا میروی؟ عرض کردم: قصد دارم پیاده به کربلا بروم. فرمودند: اینقدر پیاده کربلا رفتی، آیا در بیابان چیز خاص و غیر طبیعی ندیدی و یا نشنیدی؟ عرض کردم: نه! هر چه مردم میبینند یا میشنوند من هم میبینم و میشنوم. فرمودند: در بین راه بیابانی است به نام «ابوالهدمه»، هیچ آبی در آنجا وجود ندارد. در آن بیابان یک ساعت به غروب آفتاب، در زیر بوتههای بلند، خوب نگاه کن، ببین چه میبینی و چه میشنوی! فردا با پسرم به سمت کربلا حرکت کردیم و به بیابان «ابوالهدمه» رسیدیم. منتظر ماندیم تا نزدیک غروب آفتاب شد. ناگهان مرغهای زیادی را دیدم که از گنجشک بزرگتر بودند. این مرغها از زبوتهها بیرون میآمدند و فریاد میزدند: وای حسین کشته شد! گروه دیگری به زبان عربی میگفتند: وای حسین قد قُتِل! موقع غروب آفتاب نالههای مرغها به پایان رسید و من با پسرم به سمت کربلا حرکت کردیم. وقتی از کربلا برگشتم، خدمت مرحوم آیت الله شاهرودی رسیدم؛ جریان را گفتم و ایشان گریه کردند. آواز دُرّاج
+نوشته شده در یکشنبه ۲۷ شهریور ۱۴۰۱ ساعت ۳:۵۷ ق.ظ توسط اشرفی
منبری یا مدّاح - من نمیدانم - سر منبر خطاب به امیرالمؤمنین میکند و میگوید آقا هرچه داری از امام حسین داری! شما فکرش را بکنید؛ این چه حرفی است؟ این چه مُهملگویی است؟ کسی اینجور دربارۀ امیرالمؤمنین حرف بزند؟ امام حسین هرچه دارد از امیرالمؤمنین دارد، امام حسین هرچه دارد از پیغمبر دارد؛ چرا نمیفهمند این معانی و این مسائل را؟ آنوقت ادّعا هم دارند، هرچه هم به دهنشان بیاید میگویند. بیانات رهبر انقلاب،برداشت آزاد [اینجا] [اینجا]
+نوشته شده در جمعه ۱۹ فروردین ۱۴۰۱ ساعت ۱:۳ ب.ظ توسط اشرفی
معروف است که حضرت زینب در کوفه سرش را به چوبۀ محمل زد. نَطَحَتْ جَبینَها بِمُقَدَّمِ الْمَحْمِلِ؛ سید محمد حسن میرجهانی (م۱۴۱۳) میخواند: نُطِحَتْ جبینها بمقدّم المحمل؛ یعنی حضرت بیحال شد و سرش به چوبۀ محمل خورد. نه اینکه عمدا سرش را به چوبۀ محمل زد و خون جاری شد تا ان قلت قلت مطرح شود. نرم افزار مجموعه آثار آیت الله شبیری زنجانی، جرعهای از دریا، جلد دوم، صفحه ۶۸۵، برداشت آزاد محمل یک وسیله محترمانه است و هیچ کس آن را برای اسیر خود انتخاب نمیکند. لذا محملی وجود نداشت که حضرت زینب(س) سر خود را به آن بکوبند. این مطلب را شیخ مفید و سیدبن طاووس، علامه مجلسی، شیخ عباس قمی و چندتن دیگر از علما بیان نمودهاند. [اینجا] [اینجا] عزت نفس سیدالشهدا
+نوشته شده در یکشنبه ۲۵ خرداد ۱۳۹۹ ساعت ۸:۳۸ ب.ظ توسط اشرفی
صاحب تنقیح المقال مینویسد: امام حسین هنگامی که از حجاز به طرف عراق حرکت کرد، میدانست که به فیض شهادت خواهد رسید، ولی به ظاهر، به قصد جنگ و نبرد مسلحانه حرکت نکرد، تا بر همۀ مکلّفین واجب نشود که به عنوان جهاد، با او همراه شوند؛ بلکه براساس وظیفۀ خود، یعنی به دست گرفتن رهبری ظاهری و پیشوایی مردم، که حضرت را دعوت کرده بودند، حرکت کرد. در این صورت بر دیگران واجب نیست که با او همسفر شوند و اگر کسی هم همراهی نکند، گناهی را مرتکب نشده است. بلکه گناهکار فردی است که در قیام کربلا و محاصرۀ امام حسین(ع) در روز عاشورا حضور داشته و با آنکه از امام تخلف کرده، به یاری حضرت نشتافته است. [اینجا]
+نوشته شده در جمعه ۲۳ خرداد ۱۳۹۹ ساعت ۵:۲۳ ب.ظ توسط اشرفی
ز آنکه بد مرگی است این خواب گران مولوی داستان تخیلی را در نظر آورده است که شاعری غریب در روز عاشورا وارد شهر شیعه نشین حَلَب میشود و با تعجّب میبیند مردم شهر عزادارند! این مرد غریب ناباورانه میپرسد: مگر رئیس این شهر از دنیا رفته است که همگان به ماتم نشستهاید؟ مردم حلب میگویند: نمیدانی که امروز، عاشوراست و ماتم سیدالشهداست؟ شاعر غریب میگوید: مگر شما تا به حال خواب بودهاید و الآن بیدار شدهاید؟ این واقعه که قرنها پیش اتفاق افتاده و امام و شهدای کربلا در نزد خدای تعالی روزی خوار و در نعمتهای الهی، مسرور و شادماناند. شما باید بر غفلت و ضعف خود گریه کنید که از وعدههای خدا در آخرت بیخبرید. پس عزا بر خود کنید ای خفتگان/ز آنکه بد مرگی است این خواب گران [مولوی] جشن مولوی در عزای امام حسین این تو هستی که باید بر ما بگریی جشن شهادت یا عزای شهادت؟
+نوشته شده در یکشنبه ۱۸ خرداد ۱۳۹۹ ساعت ۱:۳۲ ب.ظ توسط اشرفی
شبهای جمعه ماشینهای اطراف نجف فریاد میزدند: کربلا، کربلا، کربلا... یک روز با شیخی گفتم: بیا امشب طلبگی برویم کربلا! بیرون آمدیم. دیدم ماشین سوار نمیشود. گفتم: این ماشین آقا! گفت: بیا برویم. گفتم: آخر پیاده از نجف به کربلا!؟ با دست اشاره کرد و گفت: این کربلا... ده قدم رفتیم کربلا ظاهر شد! مرحوم آیت الله شیخ محسن محقق اصلهای [اینجا] نماز آیت الله جوادی آملی
+نوشته شده در دوشنبه ۱۴ بهمن ۱۳۹۸ ساعت ۴:۵۳ ق.ظ توسط اشرفی
تألیف محمّد اسفندیاری (متولد ۱۳۳۸ ش) در این کتاب، بیش از هزار کتاب در باره تاریخ عاشورا معرفی شده است. فرهنگ نامه مرثیه سرایی و عزاداری سیدالشهداء (ع)، صفحه ۷۵، برداشت آزاد [اینجا] مناقب محمد بن شهرآشوب تعداد مقاتل در الذّریعة
+نوشته شده در چهارشنبه ۲۵ دی ۱۳۹۸ ساعت ۴:۲۵ ب.ظ توسط اشرفی
از مقاتلی که صاحب الذریعة نام میبرد، حدود ۱۰ نوع آن مربوط به قرون اوليه اسلام است كه برخى از آنها اكنون در دسترس ما نيست. ۱- مقتل أصبغ بن نباته مجاشعى (م قرن اول) ۲- مقتل جابر بن يزيد جعفی (م ۱۲۸ ه ق) ۳- مقتل أبى مخنف لوط بن يحيى بن سعيد أزدى (م ۱۵۷ ه ق) ۴- مقتل نصر بن مزاحم منقر بن عطار (م ۲۱۲ ه ق) ۵- مقتل ابى اسحاق ابراهيم بن اسحاق نهاوندى، از علماى قرن دوم ۶- مقتل ابن اسحاق ثقفى (م ۲۸۳ ه ق) ۷- مقتل ابن واضح يعقوبى، (م بعد از ۲۹۲ ه ق) ۸- مقتل جلودى، تأليف عبد العزيز بن يحيى جلودى (م ۳۳۲ ه ق) ۹- مقتل شيخ صدوق (م ۳۸۰ ه. ق) ۱۰- مقتل موفق بن احمد خوارزمى (م ۴۶۸ ه ق) ترجمه و متن کامل لهوف سید بن طاووس، عبدالرحیم عقیقی بخشایشی، صفحه ۷، برداشت آزاد [اینجا] اولین منابع واقعه کربلا تعداد مقاتل در الذّریعة کتاب شناسی امام حسین (ع)
+نوشته شده در جمعه ۲۰ دی ۱۳۹۸ ساعت ۶:۵۸ ب.ظ توسط اشرفی
مرحوم حاج شيخ آقا بزرگ تهرانى(متوفای ۱۳۸۹ ق) در " الذريعة " تعداد ۶۵ جلد مقتل را نام مىبرد و به همين تعداد نيز در مجلدات دیگر نام برده است كه يقينا چيزى در حدود ۱۳۰ نوع مقتل مىباشد. ترجمه و متن کامل لهوف سید بن طاووس، عبدالرحیم عقیقی بخشایشی، صفحه ۶، برداشت آزاد [اینجا] من: از صفحه ۲۱ شماره ۸۵۲۵ تا صفحه ۳۵ شماره ۵۹۲۴ میشود ۹۹ جلد [اینجا] کتاب شناسی امام حسین (ع) مقاتل قرن اول اسلام
+نوشته شده در جمعه ۲۰ دی ۱۳۹۸ ساعت ۶:۳۸ ب.ظ توسط اشرفی
باید در مقابل عمل قاتلان امام(ع) عکس العملی باشد. چرا بشریّت اینهمه سال خاموش ماند؟ حتی در قبایل جاهلی هم اجازه نمیدادند خون عزیزانشان بر زمین بماند؛ باز میستانند. اما چرا این حق را نادیده گرفتند؟ چرا بعد از قصۀ کربلا آن طرفیها دوباره رشد کردند؟ باز در جهان ماندند تا فتنه کنند؛ تا فساد کنند. در حالی که همین نشانه کافی بود تا بساط آنها در عالم جمع شود. همۀ نیکی به میدان آمد آیا همۀ بدی نباید از میدان خارج شود؟ باید خارج میشد! بی درد مردم ما خدا بی درد مردم/ نامرد مردم ما خدا نامرد مردم از پا حسین افتاد و ما بر پای بودیم/ زینب اسیری رفت و ما بر جای بودیم [اینجا] انتقام در زیارت عاشورا درسی که نباید از عاشورا گرفت؟ آیا انتقام در زیارت عاشورا موضوعیت ندارد؟ انتقاد سروش به شعر علی معلم
+نوشته شده در سه شنبه ۴ دی ۱۳۹۷ ساعت ۸:۵۶ ق.ظ توسط اشرفی
از تیر آه مظلوم ظالم امان نیابد/پیش از نشانه خیزد از دل فغان کمان را [صائب] وقتی که شما تیر را رها میکنید، اول صدا میدهد بعد به نشانه میخورد. یک سیلی که به کسی زدی آن سیلی به شما خورده؛ منتها در این عالمِ طبیعت، حوادث در کنار یکدیگر نمیآید؛ بلکه یکی پس از دیگری میآید. امام حسین(ع) فرمود: فأمهلهم الله؛ یا سبو یا خم می یا قدح باده کنند/یک کف خاک در این میکده ضایع نشود [صائب] این جهان کوه است و فعل ما ندا/ سوی ما آید نداها را صدا [مولوی] كُلُّ نَفسِِ بِما كَسَبتْ رَهينَةٌ (مدثر ۳۸) یکی از آقایان میگفت گنجشکی بالای دیوار منزل ما آشیانه داشت... [اینجا] مکافات ابوجهل برو بالا هر دست که دادند از آن دست گرفتند
+نوشته شده در دوشنبه ۲۱ آبان ۱۳۹۷ ساعت ۱۰:۱۵ ب.ظ توسط اشرفی
فاطمه بنت حسین بن علی بن ابیطالب(ع) بزرگترین دختر امام حسین(ع). مادرش امّاسحاق دختر طلحة بن عبیدالله است. فاطمه در واقعه کربلا حضور داشت و اسیر شد. [اینجا] شايد آوردن قيد صغرى به خاطر حضور فاطمه بنت علی(ع) در كربلا و جمع اسيران بود، نه اينكه امام حسين(ع) دو فاطمه صغری و کبری داشته باشد. [اینجا] خطبه فاطمه صغری در کوفه [اینجا] خطبه حضرت فاطمه صغری(س) عبدالله محض فرزند حسن مثنی
+نوشته شده در شنبه ۳۱ فروردین ۱۳۹۲ ساعت ۶:۴ ب.ظ توسط اشرفی
امام حسین(ع) روز هشتم ذیحجه سال ۶۰ قمری از مکه عازم کوفه شد اما روز دوم محرم ۶۱ هجری قمری در کربلا متوقف شد. بنابر این حرکت امام از مکه تا کربلا بیست و چهار یا بیست و پنج روز طول کشید. یعنی در بین راه به سپاه هزار نفری عبیدالله به فرماندهی حربن یزید تمیمی روبرو شد که از سوی حصین بن نمیر مأموریت داشت در جادۀ مکه و کوفه بگردد و در صورت برخورد با امام(ع) مانع ورود آن حضرت به کوفه شود. وقتی امام با سپاه خسته و تشنۀ حربن یزید روبرو شد آن ها را سیراب کرد. حربن یزید در برابر این مهربانی منفعل شد اما نامهای از عمربن سعد به او رسید که به امام سخت بگیرد و ایشان را از بیابانی خشک و فاقد آب و آبادانی عبور دهد حر چنین کرد تا اینکه روز دوم محرم ۶۱ هجری قمری حضرت را در سرزمینی غیرآباد متوقف کرد. امام پرسید نام این سرزمین چیست؟ گفتند: کربلا! فرمود: اللهم انی اعوذ بک من الکرب و البلاء جدم محمد مصطفی به من خبر داد قبر ما در این سرزمین واقع میشود. الارشاد، شیخ مفید، صفحه ۴۱۶، برداشت آزاد
+نوشته شده در چهارشنبه ۳ خرداد ۱۳۹۱ ساعت ۴:۱۲ ق.ظ توسط اشرفی
ای که گفتی بر یزید و آل او لعنت مکن/ زانکه شاید حق تعالی کرده باشد رحمتش آنچه با آل نبی او کرد اگر بخشد خدا/ هم ببخشاید مرا گر کرده باشم لعنتش [؟] سخن غزالی در لعن بر یزید
+نوشته شده در شنبه ۲۷ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۹:۱۶ ب.ظ توسط اشرفی