عذرا جعفری، فرزند علامه جعفری میگوید: خواهر همسرم بیماری مالت داشت و نباید باردار میشد. اتفاقا باردار شد. گریهکنان نزد پدرم آمد و گفت: میخواهد فرزندش را نگه دارد. حالی به پدر دست داد؛ به اتاقشان رفتند و آمدند و گفتند به او بگویید بچه را نگه دارد، وقتی به دنیا آمد اسمش را عطیه بگذارد! او میگوید من فرزندم را از دعای پدر شما دارم. [
اینجا]
+نوشته شده در دوشنبه ۲۹ اسفند ۱۴۰۱ ساعت ۸:۰ ق.ظ توسط اشرفی
علی جعفری، فرزند علامه جعفری؛ میگوید: در حیاط منزل بزغالهای داشتیم که بزرگ شد. یک روز علامه گفتند: بخشی از تفسیر مثنوی را که نوشتهام، نیست. بعد از دو روز دیدیم بزغاله قسمتی از آن را در گوشۀ حیاط خورده است. استاد نه تنها ناراحت نشدند، بلکه سبب خندۀ ایشان هم شد. مرحوم علامه به حیوانات علاقه داشتند. علت آن هم توجه ایشان به عنصر «جان و جاندار» بود. [
اینجا]
+نوشته شده در شنبه ۲۷ اسفند ۱۴۰۱ ساعت ۵:۲۲ ق.ظ توسط اشرفی
علامه محمدتقی جعفری در اواخر زندگی، دچار بیماری سرطان ریه شد. فرزند علامه (دکتر غلامرضا جعفری) که در نروژ مشغول تحصیل بود به ایران آمد و ایشان را برای ادامه معالجه به آنجا برد.
شبی یکی از دوستان دکتر غلامرضا جعفری او و علامه را برای شام به منزل خود دعوت کرد. هنگام شام، استاد ناراحت شد و گفت: بوی تعفّن میآید! هرچه گفتند تعفنّی در کار نیست، نپذیرفت؛ سرانجام بدون شام از آنجا خارج شدند. صبح روز بعد دکتر جعفری با دوست خود تماس گرفت تا عذر خواهی کند، امّا دوستش گفت: برای شام شب گذشته نتوانستم مرغ ذبح اسلامی تهیه کنم، به ناچار از مرغهای معمولی استفاده کردم. از این که داشتم مرغ نجس به استاد میدادم؛ بسیار ناراحت بودم؛ و خیلی خوشحال شدم که ایشان شام نخوردند! [
اینجا]
دختر علامه به نقل از برادرش میگوید: آن شب علامه تقاضای نان و پنیر کرد و میزبان برایش نان و پنیر آورد. [
اینجا]
من: دوستی داشتم در اردوگاه که فقط شیرخشک میخورد. میگفت: غذای اردوگاه بوی تعفن میدهد. با پسرش اسیر شده بود. از سقف آویزانش کردند.
+نوشته شده در شنبه ۲۷ اسفند ۱۴۰۱ ساعت ۴:۵۴ ق.ظ توسط اشرفی
علامه محمدتقی جعفری فرزندی دارد به نام دکتر غلامرضا جعفری؛ میگوید: یک روز به علامه عرض کردم من مایلم که در حین تحصیلات دانشگاهی دروس حوزه را نیز ادامه دهم؛ ایشان پرسیدند علت این که میخواهی ملبس بشوی یا در کسوت روحانیت دربیایی و در حوزه تحصیل کنی چیست؟ من حرف دلم را زدم و گفتم: بهتر است که یکی از فرزندان شما در این لباس باشد و این راه روحانیت را ادامه بدهد. ایشان فرمودند: این نیت را نداشته باشید، چون این لباس خیلی مقدس است و باید در هر حال حرمت آن حفظ شود. [
اینجا]
طلبگی فرزند مرحوم هاشمی رفسنجانی
+نوشته شده در شنبه ۲۷ اسفند ۱۴۰۱ ساعت ۳:۵۲ ق.ظ توسط اشرفی