نکات

در سرای بی‌کسی بی‌کس درا

هرچه را، بگذار بیرون سرا
تو نه گاو و گوسفندی ای عزیز
تا در این صحرا بمانی در چرا [هوشنگ ابتهاج]
علاقه امام به سیدعلی
+نوشته شده در سه شنبه ۲۹ آذر ۱۴۰۱ ساعت ۱:۳۳ ب.ظ توسط اشرفی  

تعداد داستان راستان

جلد اول از داستان ۱ تا ۷۵ [اینجا]
جلد دوم از داستان ۷۶ تا ۱۲۵ [اینجا]
+نوشته شده در جمعه ۲۵ آذر ۱۴۰۱ ساعت ۱۰:۲۵ ق.ظ توسط اشرفی  

بازیگوشی بهلول

همیشه بعد از درس و منبر، در اوقات فراغت به بازی‌های کودکانه می‌پرداختم. اهالی محله هم می‌گفتند نه به آن منبر و روضه‌ات و نه به این بازیگوشی‌هایت. رفتارهای تو مثل رفتار بهلول زمان امام صادق(ع) است. تقریبا از همان زمان و به دلیل همان تشابه این اسم روی من ماند. [اینجا]
+نوشته شده در پنجشنبه ۲۴ آذر ۱۴۰۱ ساعت ۷:۴۱ ق.ظ توسط اشرفی  

شاعرترین‌ شاعر عرب کیست؟

در نهج البلاغه آمده است که از علی علیه السلام سؤال شد: شاعرترین‌ شاعران عرب کیست؟ ایشان جواب دادند: ان القوم لم یجروا فی حلبه تعرف الغایه عند قصبتها، فان کان لابد فالملک الضلیل یعنی این شاعران در یک میدان اسب نتاخته‌اند تا معلوم شود کدامیک گوی سبقت ربوده‌اند. آنگاه فرمود: اگر ناچار باید اظهار نظری کرد باید گفت آن پادشاه تبه کار ( امرؤالقیس) بر دیگران مقدم است.
سیری در نهج البلاغه، مرتضی مطهری، جلد ۱، صفحه ۲۳، برداشت آزاد [اینجا]
اشعر شعرای جاهلیت
+نوشته شده در دوشنبه ۲۱ آذر ۱۴۰۱ ساعت ۷:۰ ق.ظ توسط اشرفی  

استعداد شعرا

هیچیک از شعرای ما که شهرت جهانی دارند در همه این رشته‌ها نتوانسته‌اند شاهکار به وجود آورند. شهرت و هنر حافظ در غزل عرفانی، سعدی در پند و اندرز و غزل معمولی، فردوسی در حماسه، مولوی در تمثیلات و نازک اندیشی‌های روحی و معنوی، خیام در بدبینی فلسفی، و نظامی در چیز دیگر است و به همین جهت نمی‌توان‌ آنها را با هم مقایسه کرد و میانشان ترجیح قائل شد.
سیری در نهج البلاغه، مرتضی مطهری، جلد ۱، صفحه ۲۳، برداشت آزاد [اینجا]
حافظ یا سعدی؟
+نوشته شده در دوشنبه ۲۱ آذر ۱۴۰۱ ساعت ۶:۵۴ ق.ظ توسط اشرفی  

دندان بهلول

بهلول دندان نداشت. یکی از مراجع حوزه به او توصیه کرد دندان مصنوعی بگذارد اما او قبول نکرد. روزی درِ اتاق را به رویش بستند تا پزشک قالب دندانش را اندازه بگیرد و برایش دندان بسازد؛ اما بهلول التماس کرد که رهایش کنند. فرمود: نمی‌خواهم طعم هیچ غذایی زیر دندانم بماند. [اینجا]
نوشیدن آب گرم
+نوشته شده در پنجشنبه ۱۷ آذر ۱۴۰۱ ساعت ۱۲:۱۴ ق.ظ توسط اشرفی  

بهلول در دانشگاه الازهر

شیخ محمدتقی بهلول پس از واقعه مسجد گوهرشاد تحت تعقیب قرار می‌گیرد و به افغانستان هجرت می‌کند. دولت کابل تصمیم می‌گیرد بهلول را به ایران تحویل ندهد، ولی او را زندانی کند تا نتواند اقداماتی که در ایران علیه حکومت انجام داده بود در افغانستان هم انجام بدهد. بهلول به مدّت ۴ سال از عمر خود را در زندان انفرادی می‌گذراند. پس از آزادی به دمشق می‌رود و سپس رهسپار مصر می‌شود و دانشگاه الازهر را محل دائم حضور خود قرار می‌دهد که مورد توجه دانشجویان نیز قرار می‌گیرد؛ از سویی توسط جمال عبدالناصر که مخالف رضاشاه بود، رئیس بخش فارسی رادیو و تلویزیون مصر می‌شود.
+نوشته شده در چهارشنبه ۱۶ آذر ۱۴۰۱ ساعت ۵:۳۶ ق.ظ توسط اشرفی  

زهد امام علی (ع)

امیرالمؤمنین زهد را بر عیال خودش تحمیل نمی‌کرد. حتّی نه امام حسن، حتّی نه امام حسین، حتّی نه همسران بزرگوارش. خوراک شخص امیرالمؤمنین، در یک کیسه‌ی سربه‌مهر پیچیده بود؛ می‌آوردند، باز می‌کرد، می‌ریخت، می‌خورد، بعد سرش را مهر می‌زد و در جایی می‌گذاشت؛ مگر کسی می‌تواند این‌طور زندگی کند؟ من از خود مرحوم علامه‌ی طباطبایی(رضوان‌الله‌تعالی‌علیه) شنیدم؛ ایشان می‌فرمود: امام که به ما می‌گوید به طرف من بیایید، مثل آن کسی است که در قله‌ی کوهی ایستاده و به مردمی که در دامنه هستند، می‌گوید به این طرف بیایید. معنایش آن نیست که هر یک از این راهروان و کوهنوردان می‌توانند به آن قله برسند. نه، می‌گوید راه این طرف است، باید این طرف بیایید، کسی پایین نرود، کسی طرف سقوط نرود. [اینجا]
+نوشته شده در شنبه ۱۲ آذر ۱۴۰۱ ساعت ۲:۲۳ ب.ظ توسط اشرفی  

نفرین علی علیه السلام

امیرالمؤمنین است؛ علی؛ علیه السلام
فرمود: خواب دیدم رسول خدا را
عرض کردم: یا رسول الله! چه رنجی کشیدم من از امت تو!
فرمود: علی جان! نفرین کن!
من نفرین کردم که خدایا! مرا از این امت بگیر!
به زندگی‌ات نگاه کن؛ علی می‌بینی؟
وفای علی، صفای علی، محبت علی، درد علی، رنج علی، غربت علی، خطبه‌های آتشین علی، غذای علی، قضاوت علی، غضب علی!
می‌بینی؟
اگر نمی‌بینی، خدا بخشی از علی را از تو گرفته است. [اینجا]
+نوشته شده در شنبه ۱۲ آذر ۱۴۰۱ ساعت ۵:۴۳ ق.ظ توسط اشرفی  

الگوی جوانان

امام جواد(ع) در سن ۲۵ سالگی شهید شد. امام حسن عسکری(ع) پدر امام زمان عزیز ما، در سن ۲۸ سالگی شهید شد. این می‌شود الگو؛ جوان احساس می‌کند یک نمونۀ عالی در مقابل چشم دارد.
بیانات رهبر انقلاب [اینجا]
+نوشته شده در چهارشنبه ۲ آذر ۱۴۰۱ ساعت ۱۱:۸ ب.ظ توسط اشرفی  

عشق مجازی شهریار

شهریار دانشجوی سال آخر پزشکی بوده، در همین تهران در خانه‌ای‌ پانسیون بوده است. در آنجا عاشق دختر صاحبخانه‌ می‌شود و چگونه هم عاشق می‌شود! آن دختر را به هر دلیل به او نمی‌دهند و او هم دیگر مثل همان مجنون دست از همه چیز، کار و شغل و تحصیل برمی‌دارد و دنبال او می‌افتد. بعد از سالها در یکی از ییلاقات، همان خانم با شوهرش‌ به او می‌رسند. آن خانم به سراغ شهریار می‌آید اما شهریار به او می‌گوید: نه؛ اصلا من به تو کاری ندارم، من دیگر حالا با آن خیال خودم خوش هستم و به او هم خو گرفته‌ام، از شوهرت هم طلاق بگیری من به تو کاری ندارم. شعری هم در این زمینه دارد که‌ بعد از اینکه این خانم به سراغش می‌آید این شعر را می‌گوید، یعنی وصف‌ حال خودش را می‌گوید در حالی که بیان می‌کند که من چگونه به عشق او خو کرده‌ام و التفاتی به خود او ندارم.
فطرت، مرتضی مطهری، صفحه ۹۳، برداشت آزاد [اینجا]
یار و همسر نگرفتم که گرو بود سرم
شهریار و ثریا
+نوشته شده در چهارشنبه ۲ آذر ۱۴۰۱ ساعت ۳:۵۹ ق.ظ توسط اشرفی  

زیارت جامعه کبیره

بِأبى أنْتُمْ وَ اُمّى وَ نَفْسى وَ أهْلى وَ مالى ذكْرُكُم فِى الذّاكِرينِ وَ أسْماؤُكُمْ فِى الأْسْماءِ وَ أجْسادُكُمْ فِى الْأجْسادِ وَ أرْواحُكُمْ فِى الأْرْواحِ وَ أنْفُسُكُمْ فِى النُّفُوسِ وَ آثارُكُمْ فِى الْآثارِ وَ قُبُورُكُمْ فِى الْقُبُورِ فَما أحْلى أسْماءَكُم [اینجا]
+نوشته شده در سه شنبه ۱ آذر ۱۴۰۱ ساعت ۱:۲۱ ق.ظ توسط اشرفی