تجارت اسدالله عسکراولادی
اولین تجارتم را با خرید یک کیسه کنجد از بازار تهران شروع کردم و آن را به نانوایى سر محل فروختم. تصمیم گرفتم تاجر شوم. به اتاق بازرگانى رفتم تا کارت بازرگانى بگیرم، اما سنم اقتضا نمىکرد. چون حداقل باید ۲۴ ساله مىبودم. نایب رئیس اتاق وقت سوالاتی از من کرد و جواب دادم به معرف زنگ زد و گفت: این باید جاى من بنشیند. ۲۵ سال بعد جاى او نشستم. سعى کردم از بانکها وام نگیرم. بانکها بسیار سراغ من آمدند اما قبول نمىکردم. در ایران ۱۰ کارخانه دارم. درآمدم را ۲۰ درصد مال خدا، ۲۰ درصد مال انفاق، ۲۰ درصد خرج خانواده و با بقیهاش چیزى مىخرم. بیشترین معاملاتم با تلفن است، تلفنى مىفروشم و آن وقت به بچههایم که در ساختمان خودم کار مىکنند مىگویم قراردادش را ببندند.
لسآنجلس بودم، نیمهشب تاجرى از آلمان تماس گرفت و ۲۰۰ تن پسته خرید. خوابآلود بودم فروختم. صبح بیدار شدم دیدم قیمت پسته ۵۰ هزار دلار فرق کرده است. به آلمان پرواز کردم به دفترش رفتم و گفتم من به تو پسته فروختم و حالا مىخواهم پسته بخرم. ۱۰۰ هزاردلار به او دادم و قرارداد تلفنى را کنسل کردم. یک هفته در هامبورگ ماندم. دوباره سراغش رفتم و گفتم حالا آن پسته را مىفروشم و او با ۲۰۰ هزار دلار تفاوت خرید. این خوشقولى اصل تجارت است. به راحتى مىتوانستم بگویم خواب بودم، فروختم. اما فروختى مال اوست، خریدى مال تو! [اینجا]
انّ الله تعالی وسّع ارزاق الحمقی
تو بر ارکان شریعت نزدی سقف معیشت
کارگری امام علی برای غیرمسلمان
اللهم انه لیس لی علم بموضع رزقی
لسآنجلس بودم، نیمهشب تاجرى از آلمان تماس گرفت و ۲۰۰ تن پسته خرید. خوابآلود بودم فروختم. صبح بیدار شدم دیدم قیمت پسته ۵۰ هزار دلار فرق کرده است. به آلمان پرواز کردم به دفترش رفتم و گفتم من به تو پسته فروختم و حالا مىخواهم پسته بخرم. ۱۰۰ هزاردلار به او دادم و قرارداد تلفنى را کنسل کردم. یک هفته در هامبورگ ماندم. دوباره سراغش رفتم و گفتم حالا آن پسته را مىفروشم و او با ۲۰۰ هزار دلار تفاوت خرید. این خوشقولى اصل تجارت است. به راحتى مىتوانستم بگویم خواب بودم، فروختم. اما فروختى مال اوست، خریدى مال تو! [اینجا]
انّ الله تعالی وسّع ارزاق الحمقی
تو بر ارکان شریعت نزدی سقف معیشت
کارگری امام علی برای غیرمسلمان
اللهم انه لیس لی علم بموضع رزقی
+نوشته شده در جمعه ۲۸ بهمن ۱۳۹۰ ساعت ۸:۳۱ ق.ظ توسط اشرفی