نکات

هین سخن تازه بگو

هین سخن تازه بگو تا دو جهان تازه شود/ وارهد از حدِ جهان، بی‌حد و اندازه شود
خاک سیه بر سر او کز دم تو تازه نشد/ یا همگی رنگ شود یا همه آوازه شود
دریا باش تا زلال باشی
پخته سخن مردی
+نوشته شده در جمعه ۲۹ مرداد ۱۳۹۵ ساعت ۹:۴۳ ق.ظ توسط اشرفی  

هزار گونه بلنگم به هر ره‌ام که برند

لازم نیست وقتی با دوستمان صحبت می‌کنیم از او چیزی بخواهیم. این خواستن در واقع یک استثناء است. وقتی کسی را دوست داریم دلمان می‌خواهد با او حرف بزنیم. نفس این سخن گفتن مطلوبیت دارد. غیر از این است؟ برای رفتن به منزل دیگران پایم درد می‌کند، نمی‌روم! اما برای رفتن به منزل دوست تُرک‌تاز کنم! مولوی می‌گوید:
هزار گونه بلنگم به هر ره‌ام که برند/ رهی که آن به سوی توست ترک‌تاز کنم
خیال کعبه چنان می‌دواندم به نشاط
+نوشته شده در یکشنبه ۲۴ مرداد ۱۳۹۵ ساعت ۱۰:۱۶ ق.ظ توسط اشرفی  

واعظان کاین جلوه در محراب و منبر می‌کنند

چون به خلوت می‌روند آن کار دیگر می‌کنند
دی حریفی گفت حافظ می‌خورد پنهان شراب
+نوشته شده در یکشنبه ۲۴ مرداد ۱۳۹۵ ساعت ۹:۳۹ ق.ظ توسط اشرفی  

لغزش جوانمردان

قال علی(ع): أَقِیلُوا ذَوِی الْمُرُوءَاتِ عَثَرَاتِهِمْ، فَمَا یَعْثُرُ مِنْهُمْ عَاثِرٌ إِلاَّ وَ یَدُاللَّهِ بِیَدِهِ یَرْفَعُهُ!
از لغزش جوانمردان درگذرید، چون دست جوانمرد در دست خداست و خدا او را بلند می‌کند! [اینجا]
شوخ مرد پیش روی او نیاوری
پیر ما گفت خطا بر قلم صنع نرفت
من از دو کار نفرت دارم
احساس شخصیت با سوء پیشینه
لغزش ابن هشام
+نوشته شده در جمعه ۲۲ مرداد ۱۳۹۵ ساعت ۹:۲۷ ق.ظ توسط اشرفی  

حجاب عارفان

ما نمی‌گذاریم خداوند خودش را به ما نشان دهد، برای این‌که وجود ما حجاب وجود خداوند است. اما اگر این وجود شفاف شد، زلال شد، پاکیزه شد، خداوند از درون او خودش را به ما نشان می‌دهد. به همین سبب بود که مولوی می‌گفت: هر که خواهد همنشینی با خدا تا نشیند در حضور اولیا! اگر می‌خواهی پیش خدا بنشینی، برو پیش اولیاء خدا بنشین! همه جا خدا هست اما اولیاء خدا بهترین نمایندگان و نمایانندگان او هستند.
چینیان گفتند ما نقاش‌تر
میان عاشق و معشوق هیچ حائل نیست
تو خود حجاب خودی حافظ از میان برخیز
+نوشته شده در پنجشنبه ۲۱ مرداد ۱۳۹۵ ساعت ۹:۳ ق.ظ توسط اشرفی  

غم فراق

این‌که گاهی می‌گویند غم بخورید و گاهی می‌گویند غم نخورید، برای این است که در این عالم یک غم بیشتر نداریم که همان یک غم سایر غم‌ها را پاک می‌کند. یک غم بخورید تا غم‌های متفرق نخورید. آن غمی که باید بخورید غم فراق است. اگر غم فراق و غریبی وجود آدمی را فرا بگیرد، غم‌های دیگر در نظر او حقیر می‌آید و اگر غم فراق را نخورید، آنگاه غم‌های دیگر مثل زنبور و مگس به سر شما می‌ریزند.
سروش، برداشت آزاد
درمان غم
غربت انسان
آب دیده است
خنده از لطفت حكايت مى‌كند
سینه خواهم شرحه شرحه از فراق
+نوشته شده در دوشنبه ۱۸ مرداد ۱۳۹۵ ساعت ۹:۵۶ ب.ظ توسط اشرفی  

هر که او بی سر بجنبد دم بود

جنبشش چون جنبش کژدم بود [مولوی]
در سراسر مثنوی بحث از پیر، شیخ، ولیّ، مرید، سالک، و ... پراکنده است و اوصاف مشایخ و وظائف مریدان نسبت به آنان بیان شده است. نکته عمده این است که در طریق سلوک، شخص نمی‌تواند خودسرانه عمل کند و باید دست ارادت به شیخی از مشایخ بدهد و زیر لوای هدایت او برود. [سروش]
هیچ کس از پیش خود چیزی نشد
سیر و سلوک میرزا جواد همدانی
نیاز شاگردان انصاری همدانی به استاد
+نوشته شده در دوشنبه ۱۸ مرداد ۱۳۹۵ ساعت ۴:۳ ب.ظ توسط اشرفی  

دیدار می‌نمایی و پرهیز می‌کنی

بازار خویش و آتش ما تیز می‌کنی [سعدی]
مشاهدة الابرار بَیْن التجلّی وَ الاِستتار
می‌نمایند و می‌ربایند
اگر زلفت ندارد قصد آزار
نیست زر غبّا میان عاشقان
+نوشته شده در دوشنبه ۱۸ مرداد ۱۳۹۵ ساعت ۱:۴۴ ب.ظ توسط اشرفی  

افول اخلاق سروش

چگونه است که نماز یک مسلمان مقید ترک نمی‌شود اما زبانش را در کنترل خود ندارد؟ به سادگی دروغ می‌گوید و غیبت می‌کند. چرا احکام فقهی در نظر ما از احکام اخلاقی برتر و مهم‌تر است؟ دلیل اول، غلبه فقه بر اخلاق است. گفتند مسلمان کسی است که رفتارش با فقه منطبق باشد. و این فربهی علم فقه به لاغر و نحیف شدن اخلاق منجر شد. دلیل دوم، زندگی در نظام‌های استبدادی است که باعث عقب ماندگی اخلاق می‌شود. در نظام‌های استبدادی حاکم مستبد معیار و الگوی اخلاق می‌شود و فرد برای رسیدن به راس هرم قدرت، هر حق و فضیلت و ارزشی را زیر پای می‌نهد. [سروش]
من: معمولاً اخلاق را هم فقها بیان ‌می‌کنند اما چون درک اخلاق و عمل به آن از فقه دشوارتر است، به همین جهت اخلاق مهجور مانده است. ضمن اینکه ظاهراً این مبحث را سروش از غزالی گرفته است!
افول اخلاق غزالی
+نوشته شده در یکشنبه ۱۷ مرداد ۱۳۹۵ ساعت ۷:۴۴ ق.ظ توسط اشرفی  

راه رسیدن به خدا

از عارفی پرسیدند: راه رسیدن به خدا چقدر است؟ گفت دو قدم! یک قدم روی خود بگذار یک قدم به سوی خدا؛ خطوتان و قد وصل...
یک قدم بر نفس خود نه/ دیگری در کوی دوست
دیگری شنید و گفت: او راه را دور کرده است همان قدم اول که روی خود گذاشتی به خدا رسیدی!
سروش، برداشت آزاد
قل الله ثم ذرهم
دردانه شو دردانه شو
یک قدم تا خدا
ای کمان و تیرها بر ساخته
+نوشته شده در شنبه ۱۶ مرداد ۱۳۹۵ ساعت ۹:۵۵ ق.ظ توسط اشرفی  

با مدعی مگویید اسرار عشق و مستی

+نوشته شده در شنبه ۱۶ مرداد ۱۳۹۵ ساعت ۹:۴۲ ق.ظ توسط اشرفی  

بوی وفا

اموری که معنوی‌اند، روحی‌اند، روحانی‌اند، متعلق به عالم ماوراء طبیعت‌اند، ماوراء مادّه‌اند، این‌ها صورت ندارند، چهره ندارند، فقط بو دارند. بنابر این خبر گرفتن از این‌ها از طریق شامه آدمی صورت می‌گیرد! [سروش]
+نوشته شده در پنجشنبه ۱۴ مرداد ۱۳۹۵ ساعت ۹:۳۴ ب.ظ توسط اشرفی  

دشمن خویشیم و یار آنک ما را می‌کشد

غرق دریاییم و ما را موج دریا می‌کشد
جای دیگر:
غرقِ حق خواهد که باشد غرق‌تر/ همچو موجِ بحرِ جان زیر و زبَر
زیر دریا خوش‌تر آید یا زبَر/تیر او دلکش‌تر آید یا سپر
آب در کشتی هلاک کشتی است
به خدا قاتل من دیده بینای من است
+نوشته شده در پنجشنبه ۱۴ مرداد ۱۳۹۵ ساعت ۶:۳۳ ب.ظ توسط اشرفی  

ورزش سروش

در فوتبال بازیکن نیستم تماشاگرم. گاهی در منزل با بچه ها می‌نشینم و می‌بینم... من از بازی های دسته جمعی لذت می‌برم. در شنا البته هم تماشاگرم هم بازیگر... در عالم ورزش من شنا را بیشتر دوست دارم... البته در جوانی کشتی می‌گرفتم... بوکس را اصلا بازی نمی‌دانم. تعریفمان از بازی پذیرفتن حریف است. در بوکس بازیکن دنبال حذف حریف است. [سروش]
+نوشته شده در پنجشنبه ۱۴ مرداد ۱۳۹۵ ساعت ۱:۴۱ ق.ظ توسط اشرفی  

فرزندان سروش

من به بچّه‌های خودم هم می‌گویم که هیچ کمالی نیست شما مثل پدرتان باشید. شما راه خودتان را بروید و استعدادهای ویژۀ خودتان را به کمال برسانید. [سروش]
+نوشته شده در سه شنبه ۱۲ مرداد ۱۳۹۵ ساعت ۶:۱۳ ب.ظ توسط اشرفی