ای کمان و تیرها برساخته
از دینداریهای عامیانه، متکلمانه و عارفانه، مولوی فقط دو نوع عامیانه و عارفانه را به رسمیت میشناسد. یعنی یا مقلد باش یا محقق. منظور از محقق هم ریسرچ به اصطلاح امروز نیست. تحقیق به معنای وصال و رسیدن به حقیقت است. میگوید: فیلسوفان اینقدر راه را دور میکنند که به مقصد نرسیده از دنیا میروید اما پیامبران آدرس خیلی نزدیکتری به شما میدهند. مولوی داستان مردی را بیان میکند که هر شب تضرع میکرد خدا گنجی نصیب او کند تا اینکه شبی در خواب به او میگویند فردا از شهر بیرون برو در فلان نقطه رو به قبله بایست و تیری به کمان بگذار هر جا تیر افتاد آن جا را بکن و گنج را بردار. از شهر بیرون رفت از همان نقطه تیر را به کمان گذاشت و کشید اما از گنج خبری نبود. مدتی گذشت تا اینکه دوباره به تضرع درآمد. این بار هاتف به او گفت: ما به تو گفتیم تیر را به کمان بگذار ولی نگفتیم بکش؛ تو کشیدی! فردا رفت و همانجا که ایستاده بود تیر را رها کرد تیر جلوی پایش افتاد، کند و گنج را برداشت.
ای کمان و تیرها برساخته/صید نزدیک و تو دور انداخته...
جاهدوا فینا بگفت آن شهریار/جاهدوا عنا نگفت ای بیقرار
سروش، دین شناسی مولوی، جلسه پنجم، دقیقه ۲۳، برداشت آزاد
فرق فقیه با صوفی چیست؟
نماز باران مرحوم سید تقی خوانساری
راه رسیدن به خدا
ای کمان و تیرها برساخته/صید نزدیک و تو دور انداخته...
جاهدوا فینا بگفت آن شهریار/جاهدوا عنا نگفت ای بیقرار
سروش، دین شناسی مولوی، جلسه پنجم، دقیقه ۲۳، برداشت آزاد
فرق فقیه با صوفی چیست؟
نماز باران مرحوم سید تقی خوانساری
راه رسیدن به خدا
+نوشته شده در پنجشنبه ۱۱ تیر ۱۳۹۴ ساعت ۱:۳۸ ق.ظ توسط اشرفی