نکات

قصد کنی بر تن من شاد شود دشمن من

+نوشته شده در جمعه ۱۹ آذر ۱۳۹۵ ساعت ۱۲:۵۱ ب.ظ توسط اشرفی  

شفیع عمرو عاص

هنگامی که عمرو بن عاص با علی(ع) مواجه شد، خودش را باخت. فورا سر اسب را برگرداند و فرار کرد. امیرالمؤمنین او را تعقیب کرد، شمشیری به او زد، او از روی اسب‌ پرید و به زمین خورد. فورا کشف عورت کرد! حضرت رویشان را برگرداندند و رفتند. معاویه تا آخر عمر می‌گفت عمرو عاص! تو شفیع‌ خوبی پیدا کردی، در همه دنیا من یک نفر را پیدا نمی‌کنم که شفیعی به این‌ مقدسی پیدا کرده باشد.
سیری در سيره نبوی، مرتضی مطهری، صفحه ۱۴۲، برداشت آزاد [اینجا]
حمله به سروش
+نوشته شده در پنجشنبه ۱۸ آذر ۱۳۹۵ ساعت ۱۲:۵۶ ق.ظ توسط اشرفی  

صدای اصغر آقا ۱

+نوشته شده در دوشنبه ۸ آذر ۱۳۹۵ ساعت ۲:۱۰ ب.ظ توسط اشرفی  

مرگ دهخدا با شعر حافظ

غروب اسفند ۱۳۴۴ شمسی
رنجِ سال‌ها مطالعه و تحقیق، دهخدا را از پای در آورده بود. همه خاموش نشسته بودند و استاد پیر را تماشا می‌کردند. استاد هر چند لحظه یک بار به حالت سستی و ضعف در می‌آمد. در یکی از همین لحظات سکوت را شکست و گفت: «که مپرس»! محمد معین پرسید: استاد! منظورتان شعر حافظ است؟ دهخدا گفت: بله! پرسید: می‌خواهید برایتان بخوانم؟ دهخدا گفت: بله! معین دیوان حافظ را برداشت و خواند:
درد عشقی کشیده‌ام که مپرس/زهر هجری چشیده‌ام که مپرس
گشته‌ام در جهان و آخر کار/دلبری برگزیده‌ام که مپرس
آن چنان در هوای خاک درش/می‌رود آب دیده‌ام که مپرس
من به گوش خود از دهانش دوش/سخنانی شنیده‌ام که مپرس
سوی من لب چه می‌گزی که مگوی/لب لعلی گزیده‌ام که مپرس
بی‌تو در کلبه گدایی خویش/رنج‌هایی کشیده‌ام که مپرس
همچو حافظ غریب در ره عشق/به مقامی رسیده‌ام که مپرس
دهخدا بیهوش شد. روز بعد از دنیا رفت و در گورستان ابن بابُویه آرام گرفت.
زندگی دهخدا
بیهوشی ادیب نیشابوری از شعر حافظ
علاقه شهید مطهری به شعر سعدی
ادیب نیشابوری و معلَّقۀ اِمرُؤُالقَیس
+نوشته شده در چهارشنبه ۳ آذر ۱۳۹۵ ساعت ۷:۵۵ ب.ظ توسط اشرفی  

تواضع عقلانی

پیر گوید مر تو را ای سست حال/ آنچه فوق عقل توست آمد محال [مولوی]
به جای اینکه بگویی این امر ناممکن و نیندیشیدنی و باطل است، بگو عقل من به آن نمی‌رسد. این همان معنای تواضع عقلانی است. یکی از برکاتی که نزاع عقل و دین در مغرب زمین داشت این بود که از قرن شانردهم به بعد هر دو طرف را متواضع کرد. هم دین، هم علم! هم عقل علمی، هم عقل دینی! هم رجال علم، هم رجال دین! رفته رفته هر دو طرف یاد گرفتند که فتیلۀ این ادعاها را مقداری پایین بکشند تا اینقدر دود نزند و به جای نور تاریکی نیافریند.
ما هم اهل بخیه‌ایم
+نوشته شده در چهارشنبه ۳ آذر ۱۳۹۵ ساعت ۵:۲۹ ب.ظ توسط اشرفی