يك روز به يك اشاره برمیگردند
با دامنی از ستاره برمیگردند
روزی كه ورق به نفع حق برگردد
اولاد علی دوباره برمیگردند
+نوشته شده در دوشنبه ۲۸ شهریور ۱۴۰۱ ساعت ۱۱:۴۵ ق.ظ توسط اشرفی
مرحوم آیت الله حاج شیخ علی آزاد قزوینی میفرمایند:
شبی مرحوم آیت الله سید محمود شاهرودی مرا به صرف شام دعوت کردند، پس از شام از من پرسیدند: فردا کجا میروی؟ عرض کردم: قصد دارم پیاده به کربلا بروم. فرمودند: اینقدر پیاده کربلا رفتی، آیا در بیابان چیز خاص و غیر طبیعی ندیدی و یا نشنیدی؟ عرض کردم: نه! هر چه مردم میبینند یا میشنوند من هم میبینم و میشنوم. فرمودند: در بین راه بیابانی است به نام «ابوالهدمه»، هیچ آبی در آنجا وجود ندارد. در آن بیابان یک ساعت به غروب آفتاب، در زیر بوتههای بلند، خوب نگاه کن، ببین چه میبینی و چه میشنوی!
فردا با پسرم به سمت کربلا حرکت کردیم و به بیابان «ابوالهدمه» رسیدیم. منتظر ماندیم تا نزدیک غروب آفتاب شد. ناگهان مرغهای زیادی را دیدم که از گنجشک بزرگتر بودند. این مرغها از زبوتهها بیرون میآمدند و فریاد میزدند: وای حسین کشته شد! گروه دیگری به زبان عربی میگفتند: وای حسین قد قُتِل! موقع غروب آفتاب نالههای مرغها به پایان رسید و من با پسرم به سمت کربلا حرکت کردیم.
وقتی از کربلا برگشتم، خدمت مرحوم آیت الله شاهرودی رسیدم؛ جریان را گفتم و ایشان گریه کردند.
آواز دُرّاج
+نوشته شده در یکشنبه ۲۷ شهریور ۱۴۰۱ ساعت ۳:۵۷ ق.ظ توسط اشرفی
تبریز که بودم بهجت تخلص میکردم؛ تهران که رفتیم اتاقی از منزلی اجاره کردیم که اسم صاحب منزل خانم بهجت خانم بود. خواستم اسم تخلص را عوض کنیم وضو گرفتیم و رو به قبله حمد و سوره ای برای حافظ خواندیم و فال گرفت. غزلی آمد که بیت آخرش این است:
دوامِ عمر و مُلکِ او بخواه از لطف حق حافظ
که چرخ این سکهٔ دولت به نام شهریاران زد [
اینجا]
معلوم شد خواجه نام شهریار را میخواهد. ما خیال کردم حافظ ما را مسخره میکند. گفتیم حافظ شهریار نام باشکوهی است با من تناسب ندارد. دوباره فال گرفتیم تا اسم فقیرانه ای مرحمت کند. دوباره غزلی آمد که یک مصرعش این است:
به شهر خود روم و شهریار خود باشم [
اینجا]
بعد از آن به شهریار تخلص کردم اما به مدت چهارسال بیت آخر را نمیخواندم چون خجالت میکشیدم. [
اینجا]
حکیم محمد هیدجی
+نوشته شده در دوشنبه ۲۱ شهریور ۱۴۰۱ ساعت ۱:۵۰ ق.ظ توسط اشرفی
بنا به نقل قرآن، جبرئیل یک بار در طول تاریخ بر غیر پیغمبری نازل شده: اَرسَلنا اِلَیها روحَنا فَتَمَثَّلَ لَها بَشَراً سَوِیّا اگر مراد از روح در ماجرای حضرت مریم، جناب جبرئیل (ع) باشد، خدای متعال [فقط] یک بار بر [کسی] غیر پیغمبر جبرئیل را فرستاده؛ بقیّهی ملائکه نازل شدهاند و مکرّر اتّفاق افتاده که ملائکه آمدهاند؛ [امّا] جبرئیل فقط یک بار؛ امّا برای حضرت زهرا وَ کانَ یَأتیها جَبرَئیل؛ بحث یک بار و دو بار نیست، [بلکه] جبرئیل مرتّب خدمت حضرت زهرا سلام الله علیها شرفیاب میشد. [
اینجا]
بالاترین فضیلت حضرت زهرا (س)
+نوشته شده در سه شنبه ۸ شهریور ۱۴۰۱ ساعت ۶:۶ ق.ظ توسط اشرفی