بر او نو گشت ایام جوانی
بر او نو گشت ایام جوانی/مثنّی کرد دور زندگانی
به مزد اینکه داد بندگی داد/دوباره عشق او را زندگی داد
اگر میبایدت عمر دوباره/مکن پیوند خویش از عشق پاره
به مزد اینکه داد بندگی داد/دوباره عشق او را زندگی داد
اگر میبایدت عمر دوباره/مکن پیوند خویش از عشق پاره
+نوشته شده در یکشنبه ۲۱ خرداد ۱۳۹۱ ساعت ۱۰:۵۱ ب.ظ توسط اشرفی