خبر اسارت به مادر
اسارتم، خبر خوشی بود که برایت آوردند؛ مادرجان! چرا گریه کردی؟ برادرمان محمّد میگوید وقتی خبر اسارتت را به مادر دادیم، گریه کرد. دلداریاش دادیم و گفتیم مادرجان ما شنیده بودیم او شهید شده است؛ چرا گریه میکنی؟ اما تو همچنان گریه میکردی!!
اللهم اغفر لوادینا...
اللهم اغفر لوادینا...
+نوشته شده در شنبه ۱۴ بهمن ۱۳۹۱ ساعت ۷:۳۶ ب.ظ توسط اشرفی
|