مجملش گفتم نگفتم زان بیان
مجملش گفتم نگفتم زان بیان/ ورنه هم لبها بسوزد هم دهان
من چو لب گویم لب دریا بود/من چو لا گویم مراد إلّا بود
من ز شیرینی نشینم رو تُرُش/من ز بسیاری گفتارم خَمُش
تا که شیرینی ما از دو جهان/در حجاب رو ترش باشد نهان
کاشکی هستی زبانی داشتی
من چو لب گویم لب دریا بود/من چو لا گویم مراد إلّا بود
من ز شیرینی نشینم رو تُرُش/من ز بسیاری گفتارم خَمُش
تا که شیرینی ما از دو جهان/در حجاب رو ترش باشد نهان
کاشکی هستی زبانی داشتی
+نوشته شده در جمعه ۱۹ شهریور ۱۳۹۵ ساعت ۱۱:۴۹ ب.ظ توسط اشرفی