نارنجک دشمن
شب عملیات من و تعدادی از همرزمان مجروحم نزدیک خاکریز دشمن زمینگیر شدیم. روز اول عملیات بود که ناگهان سرباز تنومند عراقی روی خاکریز مقابل ما ظاهر شد. نارنجکی را که قبلا ضامنش را کشیده بود به سوی ما انداخت. نارنجک روی زمین غلتید و جلوی یکی از همرزمان قرار گرفت. قبل از اینکه منفجر شود همرزم مجروح نوجوان چابک ما آن را از زمین برداشت و به سوی خودشان انداخت. عصر روز دوم عملیات عراقیها دور مرا گرفتند و من اسیر شدم. وقتی اسیر شدم با من خوشرفتاری کردند تا جایی که دوستانه از سرباز عراقی پرسیدم با نارنجکی که به سوی شما برگشت کسی آسیب ندید؟ لبخندی زد و گفت: نه!
+نوشته شده در جمعه ۲۶ خرداد ۱۳۹۶ ساعت ۱۲:۲۳ ب.ظ توسط اشرفی