روزی که ما زور داشتیم
روزی که ما پول داشتیم، زور داشتیم، فرنگیها از ما تقلید میکردند. استاد دانشگاهشان، قَبا و لبادۀ ملاهای ما را به تن میکردند، یعنی ما هم بوعلی و رازی و غزالیایم! همان که باز، استاد دانشگاه ما میپوشد، یعنی ما هم شبیه کانت و دکارتیم! صنعتگرهای مسیحی در اروپا تقلب میکردند و مارک «الله» را روی جنسهایشان میزدند. حتی روی صلیب مارک «الله» میزدند. جنگهای صلیبی که شد، آنها افتادند به جان ما، ما افتادیم به جان هم! مسیحیها و جهودها یکی شدند، مسلمانها صد تا! فرنگیها هم مثل مغولها آمدند و سوختند و کشتند و بردند اما نرفتند.
دکتر علی شریعتی، یک جلوش تا بینهایت صفرها، صفحه ۳، برداشت آزاد [اینجا]
اما نرفتند
ماییم که از پادشهان باج گرفتیم
قوّت مغرب نه از چنگ و رباب
شکوفایی در قرن چهارم هجری
وَ تِلکَ الاَیّامُ نُداوِلُها بَینَ النّاس
هر که بی زور است ذلیل باشد
دکتر علی شریعتی، یک جلوش تا بینهایت صفرها، صفحه ۳، برداشت آزاد [اینجا]
اما نرفتند
ماییم که از پادشهان باج گرفتیم
قوّت مغرب نه از چنگ و رباب
شکوفایی در قرن چهارم هجری
وَ تِلکَ الاَیّامُ نُداوِلُها بَینَ النّاس
هر که بی زور است ذلیل باشد
+نوشته شده در جمعه ۲۸ اردیبهشت ۱۳۹۷ ساعت ۹:۴۵ ق.ظ توسط اشرفی