استر ذهبک و ذهابک و مذهبک
طبق قراری که چند روز پیش در فرودگاه داشتیم [اینجا]
امشب یک ساعت بعد از اذان مغرب، به مدّت یک ساعت محضر معظمله مشرف شدیم.
ایشان با همان جسم نال دوتا لیوان چای آوردند.
عرض کردم: دوستان مشتاق دیدار شما بودند.
فرمودند: اُستُر ذَهَبَکَ و ذَهابَکَ و مَذهَبَک
شهریارا غزلم خوانده غزالی وحشی
خلوت از اغیار باید نی ز یار
دانه باشی مرغکانت برچنند
کتمان اسرار الهی
امشب یک ساعت بعد از اذان مغرب، به مدّت یک ساعت محضر معظمله مشرف شدیم.
ایشان با همان جسم نال دوتا لیوان چای آوردند.
عرض کردم: دوستان مشتاق دیدار شما بودند.
فرمودند: اُستُر ذَهَبَکَ و ذَهابَکَ و مَذهَبَک
شهریارا غزلم خوانده غزالی وحشی
خلوت از اغیار باید نی ز یار
دانه باشی مرغکانت برچنند
کتمان اسرار الهی
+نوشته شده در شنبه ۱۹ آبان ۱۳۹۷ ساعت ۱۱:۲ ب.ظ توسط اشرفی