گریختن عیسی(ع) بر فراز کوه
حضرت عیسی(ع) به سوی کوهی میگریخت. شخصی پرسید: از چه میگریزی؟ فرمود: از احمق! گفت: تو که با دم مسیحایی مرده را زنده میکنی، احمق را هم علاج کن!
گفت رنجِ احمقی قهرِ خداست/رنج و کوری نیست قهر آن ابتلاست
ابتلا، رنجی ست کآن رحم آورد/احمقی، رنجی ست کآن زخم آورد
ز احمقان بگریز چون عیسی گریخت/صحبتِ احمق بسی خونها بریخت
اندک اندک آب را دزدد هوا/دین چنین دزدد هم احمق از شما [مولوی]
مستزاد عوام
آن است جوابش که جوابش ندهی
ابتلا رنجی است کان رحم آورد
گفت رنجِ احمقی قهرِ خداست/رنج و کوری نیست قهر آن ابتلاست
ابتلا، رنجی ست کآن رحم آورد/احمقی، رنجی ست کآن زخم آورد
ز احمقان بگریز چون عیسی گریخت/صحبتِ احمق بسی خونها بریخت
اندک اندک آب را دزدد هوا/دین چنین دزدد هم احمق از شما [مولوی]
مستزاد عوام
آن است جوابش که جوابش ندهی
ابتلا رنجی است کان رحم آورد
+نوشته شده در یکشنبه ۹ دی ۱۳۹۷ ساعت ۳:۴۴ ب.ظ توسط اشرفی