گریه پیامبر بر امام حسین(ع)
امّ الفضل میگوید: روزی حسین(ع) را بر دامن رسول خدا(ص) نهادم، پیامبر که او را میبوسید، او ادرار کرد، قطرهای از ادرارش به لباس رسول خدا (ص) رسید، من او را وشگون گرفتم، گریه کرد؛ رسول خدا(ص) در حال خشم به من فرمود: آرام باش، لباس من قابل شستشو است، تو پسرم را آزردی! برخاستم و رفتم آب آوردم تا لباس پیامبر را بشویم، دیدم گریه میکند، گفتم: ای رسول خدا! چرا گریه میکنی؟ فرمود: جبرئیل نزد من آمد و به من خبر داد که امّتم این پسرم را میکشند، آنگاه نفرین کرد که خداوند شفاعت مرا در روز قیامت به آنها نایل نکند. [اینجا]
سخن غزّالی در لعن بر یزید
سخن غزّالی در لعن بر یزید
+نوشته شده در پنجشنبه ۱۳ دی ۱۳۹۷ ساعت ۴:۲۴ ق.ظ توسط اشرفی