کاروان حر مانع حرکت امام شد
کاروان امام به دو منزلی کوفه رسید، ناگاه حرّ بن یزید ریاحی با هزار سوار بر سر راه کاروان امام آمدند، امام به حرّ فرمود: أَلَنَا أَمْ عَلَيْنَا؟ حرّ گفت: بر زیان تو یا اباعبداللّه!
امام فرمود: لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِيِّ الْعَظِيمِ
فرمود: اگر اکنون رأی شما بر خلاف نامه‌هایتان است من به همان جایی که آمده‌ام بازمی‌گردم.
حرّ به امام گفت: راهی را انتخاب کن که نه به کوفه منتهی شود نه به مدینه بازگردد تا من عذری برای ابن زیاد داشته باشم.
امام به طرف چپ جادّه حرکت کرد و همراه کاروان تا به منزلگاه عُذَيْبِ الْهِجَانَات رسیدند.
در این هنگام نامه‌ای از طرف ابن زیاد به حرّ رسید که او را در مورد ملایمت با امام سرزنش کرده بود و فرمان داده بود که عرصه را بر امام تنگ کند. حرّ از حرکت امام جلوگیری کرد.
امام فرمود: مگر نگفتی از مسیر جادّه به طرف چپ یا راست حرکت کنیم؟
حرّ گفت: نامه‌ای از ابن زیاد رسیده و جاسوسی بر من گماشته که بر کار من نظارت کند. [اینجا]
امام فرمود: لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِيِّ الْعَظِيمِ
فرمود: اگر اکنون رأی شما بر خلاف نامه‌هایتان است من به همان جایی که آمده‌ام بازمی‌گردم.
حرّ به امام گفت: راهی را انتخاب کن که نه به کوفه منتهی شود نه به مدینه بازگردد تا من عذری برای ابن زیاد داشته باشم.
امام به طرف چپ جادّه حرکت کرد و همراه کاروان تا به منزلگاه عُذَيْبِ الْهِجَانَات رسیدند.
در این هنگام نامه‌ای از طرف ابن زیاد به حرّ رسید که او را در مورد ملایمت با امام سرزنش کرده بود و فرمان داده بود که عرصه را بر امام تنگ کند. حرّ از حرکت امام جلوگیری کرد.
امام فرمود: مگر نگفتی از مسیر جادّه به طرف چپ یا راست حرکت کنیم؟
حرّ گفت: نامه‌ای از ابن زیاد رسیده و جاسوسی بر من گماشته که بر کار من نظارت کند. [اینجا]
+نوشته شده در شنبه ۱۵ دی ۱۳۹۷ ساعت ۳:۵ ق.ظ توسط اشرفی