نکات

امان نامه عبیدالله به اباالفضل العباس (ع)

وقتی كه شمربن‏ ذی الجوشن می‏ خواست از كوفه به طرف‏ کربلا حركت كند، يكی از حضاری كه در آنجا بود، به ابن ‏زياد اظهار كرد كه‏ بعضی از خويشاوندان مادری ما همراه حسين ‏بن‏علی هستند، خواهش می‏كنم‏ امان ‏نامه‏ای برای آنها بنويس. ابن‏زياد هم نوشت. شمر در يك فاصله دور از قبيله‏ای بود كه قبيله ام‏البنين با آنها نسبت داشتند. اين پيام را در عصر تاسوعا شخص او آورد. اين مرد پليد آمد كنار خيمه حسين‏بن علی‏ عليه‏السلام و فريادش را بلند كرد اين بنوا اختنا خواهرزادگان ما كجا هستند؟ ابوالفضل عليه‏السلام در حضور اباعبدالله عليه ‏السلام نشسته بود، برادرانش همه آنجا بودند، يك كلمه جواب ندادند تا امام فرمود « اجيبوه و ان كان فاسقا » جوابش را بدهيد هر چند آدم فاسقی است. آقا كه اجازه داد جواب دادند. گفتند ما تقول؟ چه می‏گوئی؟ گفت مژده‏ای برای شما آورده‏ام، بشارتی برای شما آورده‏ام. برای شما از اميرعبيدالله امان آورده‏ام، شما آزاديد، اگر الان برويد، جان به سلامت می‏بريد. گفتند خدا تو را لعنت كند و اميرت ابن‏زياد و آن‏ امان‏نامه‏ای كه آورده‏ای. ما امام خودمان، برادر خودمان را رها كنيم به‏ موجب اين كه تأمين داريم؟
حماسۀ حسینی، مرتضی مطهری، جلد اول، صفحه ۵۸، برداشت آزاد
+نوشته شده در جمعه ۲۶ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۷:۵۳ ق.ظ توسط اشرفی