و علی الاسلام السلام
حسين بن علی در مدينه قيام میكند، میرود مكه. بعد آن جريانها پيش میآيد تا شهيد میشود. تازه عامۀ مردم مدينه چشمهايشان را میمالند كه چرا حسين بن علی شهيد شد؟ برويم شام مركز خلافت تا ببينيم قضيه از چه قرار بوده؟ يك هيئت هفت هشت نفری را مأمور اين كار میكنند. میروند به شام مدتی در آنجا میمانند، تحقيق میكنند، حتی با خليفه ملاقات میكنند، اوضاع و احوال را كاملأ میبينند و بر میگردند. وقتی مردم از آنها میپرسند قضيه از چه قرار بود؟ میگويند نپرسيد این مدتی که ما در شام بوديم، میترسيديم از آسمان سنگ ببارد و ما هم از بين برويم. پرسیدند مگر چه قضيهای بود؟ گفتند همين قدر به شما بگوييم كه یزید علنأ شراب مینوشد، علنأ سگ بازی میكند، يوز بازی میكند، هر فسقی را انجام میدهد. تازه آن حرفی كه اباعبدالله(ع) گفت« و علی الاسلام السلام اذ قد بليت الامه براع مثل يزيد» را میفهمند.
حماسۀ حسینی، مرتضی مطهری، جلد ۲، صفحه۸۴، برداشت آزاد
حماسۀ حسینی، مرتضی مطهری، جلد ۲، صفحه۸۴، برداشت آزاد
+نوشته شده در جمعه ۲۶ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۱۱:۲۲ ق.ظ توسط اشرفی