در مصافی پیش آن گردون سریر
در مصافی پیش آن گردونسریر/ دختر سردار طی آمد اسیر
پای در زنجیر و هم بیپرده بود/ گردن از شرم و حیا خم کرده بود
دخترک را چون نبی بیپرده دید/ چادر خود پیش روی او کشید
ما از آن خاتون طی عریانتریم/ پیش اقوام جهان بیچادریم [اقبال لاهوری]
ما از آن خاتون طی عریانتریم
کریمان گرچه ستارالعیوبند
پای در زنجیر و هم بیپرده بود/ گردن از شرم و حیا خم کرده بود
دخترک را چون نبی بیپرده دید/ چادر خود پیش روی او کشید
ما از آن خاتون طی عریانتریم/ پیش اقوام جهان بیچادریم [اقبال لاهوری]
ما از آن خاتون طی عریانتریم
کریمان گرچه ستارالعیوبند
+نوشته شده در سه شنبه ۵ آذر ۱۳۹۸ ساعت ۸:۲۳ ق.ظ توسط اشرفی