نکات

سبک‌باران خرامیدند و رفتند

سبک‌باران خرامیدند و رفتند/مرا بیچاره نامیدند و رفتند
سواران لحظه‌ای تمکین نکردند/ترحم بر من مسکین نکردند
سواران از سر نعشم گذشتند/فغان‌ها کردم اما برنگشتند
اسیر و زخمی و بی دست و پا من/رفیقان این چه سودا بود با من
رفیقان رسم هم‌دردی کجا رفت/جوان‌مردان جوان‌مردی کجا رفت
مرا این پشت مگذارید بی‌پا/گناهم چیست پایم بود در خاک
اگر دیر آمدم مجروح بودم/اسیر قبض و بست روح بودم
در باغ شهادت را نبندید/به ما بیچارگان زان سو نخندید
رفیقانم دعا کردند و رفتند/مرا زخمی رها کردند و رفتند
رها کردند در زندان بمانم/دعا کردند سرگردان بمانم [آهنگران]
فاستبقوا الخَيراتِ
+نوشته شده در سه شنبه ۲۰ خرداد ۱۳۹۹ ساعت ۸:۳۶ ق.ظ توسط اشرفی