دلا دیشب چه میکردی تو در کوی حبیب من
دلا دیشب چه میکردی تو در کوی حبیب من/الهی خون شوی ای دل تو هم گشتی رقیب من
خیال خود به شبگردی به زلفش دیدم و گفتم/رقیب من چه میخواهی تو از جان حبیب من
نهیبی میزدم با دل که زلفت را نلرزاند/ندانستم که زلفت هم بلرزد با نهیب من
خوشم من با تب عشقت طبیب آمد جوابش کن/حبیبم چشم بیمار تو بس باشد طبیب من
من از صبر و شکیبم شهریارا شهرۀ آفاق/همه آفاق هم حیران در این صبر و شکیب من [شهریار]
منم که شهره شهرم به عشق ورزیدن
خیال خود به شبگردی به زلفش دیدم و گفتم/رقیب من چه میخواهی تو از جان حبیب من
نهیبی میزدم با دل که زلفت را نلرزاند/ندانستم که زلفت هم بلرزد با نهیب من
خوشم من با تب عشقت طبیب آمد جوابش کن/حبیبم چشم بیمار تو بس باشد طبیب من
من از صبر و شکیبم شهریارا شهرۀ آفاق/همه آفاق هم حیران در این صبر و شکیب من [شهریار]
منم که شهره شهرم به عشق ورزیدن
+نوشته شده در جمعه ۲۷ تیر ۱۳۹۹ ساعت ۹:۵۸ ق.ظ توسط اشرفی