نکات

رهایم کن که من رنجور درد دانش خویشم

پُر کن ز آبِ توبه‌سوزِ حیاتت پیاله‌ام ساقی...
بِکُش عقلم،
چه حاصل گر سلیمان تخت دارم، باد بر دست، چیره بر خورشید...
مرا گر نوح عمری باشدم، فرجام خاک است...
پُرکن ز اشک دختر تاکت پیاله‌ام ساقی...
بِکُش مهرم،
چه حاصل گر رُباید دل زِ من، ایمان زِ من، مَه چهره‌ای
مرا گر دختر دریا عروسی باشدو بر بام افلاک بستری، آغوش خاک است...
پُرکن پیاله‌ام ساقی، بده آن زَهر مینا را، زبان‌بندِ خرد را...
بِکُش علمم،
که من عالم به مرگ خویش می‌باشم...
رهایم کن، رهایم کن، که من رنجور درد دانش خویشم
سریال امام علی(ع)، قسمت اول، ابوزید در حضور ولید، دقیقه ۳۷ [اینجا]
لال شوم کور شوم کر شوم
روح کوچک و روح بزرگ
ای خواجه مکن تا بتوانی طلب علم
به خدا قاتل من دیده بینای من است
+نوشته شده در شنبه ۲۳ اسفند ۱۳۹۹ ساعت ۸:۴۱ ق.ظ توسط اشرفی