نکات

گریه و خندۀ فاطمه (س)

عایشه گوید: در میان مردم ندیدم که در گویش و گفتار کسی از فاطمه به رسول خدا شبیه‌تر باشد. وقتی او به نزد پیامبر می‌آمد، حضرت به او خوشامد می‌گفت و دستانش را می‌بوسید و در جای خودش می‌نشاند و وقتی پیامبر به نزد او می‌رفت، فاطمه برمی‌خاست و به ایشان خوشامد می‌گفت و دستانشان را می‌بوسید. فاطمه در بیماری پیامبر به نزد ایشان آمد و آن حضرت با او به نجوا سخن گفت و فاطمه گریست؛ سپس باز نجوا کرد و فاطمه خندید. نزد خودم گفتم من گمان می‌کردم که این زن بر دیگر زنان فضیلتی دارد و اکنون او را می‌بینم که چون زنان دیگر است، زیرا در میان گریه ناگاه می‌خندد. آن گاه در این باره از خودش پرسیدم، فرمود اکنون صلاح نیست که من جواب تو را بگویم. چون رسول خدا وفات کرد، در آن باره پرسیدم و او فرمود: ایشان به من خبر داد که در این بیماری وفات خواهد کرد، پس من گریستم؛ سپس فرمود من نخستین کسی از خاندان او هستم که به او خواهم پیوست، و من خندیدم.
امالی شیخ صدوق، صفحه ۴۰۰، برداشت آزاد [اینجا]
خنده از لطفت حكايت مى‌كند
پیغمبر در بستر افتاد
+نوشته شده در پنجشنبه ۱۲ فروردین ۱۴۰۰ ساعت ۸:۱۱ ق.ظ توسط اشرفی