مهمانی با یک لیوان آب
وقتی معتصم خلیفه، مجرمی را گردن همی فرمود زدن، آن مرد گفت: یا امیرالمؤمنین بحق خدای مرا یک شربت آب ده و مهمان کن و آنگاه هر چه خواهی میکن که سخت تشنهام معتصم فرمود تا او را آب دهند چون آب دادند برسم عرب گفت کثر الله خیرا یا امیرالمؤمنین مهمان تو بودم بدین یک شربت آب اکنون از طریق مردمی مهمان کشتن واجب نکند مرا عفو کن تا بر دست تو توبه کنم معتصم گفت راست گفتی حق مهمان بسیار است ترا عفو کردم.
قابوسنامه، عنصرالمعالی کیکاووس بن اسکندر بن قابوس بن وشمگیر بن زیار، برداشت آزاد [اینجا]
چونک مستم کردهای حدم مزن
تقیه کردن بهلول
دعا برای مهمان
قابوسنامه، عنصرالمعالی کیکاووس بن اسکندر بن قابوس بن وشمگیر بن زیار، برداشت آزاد [اینجا]
چونک مستم کردهای حدم مزن
تقیه کردن بهلول
دعا برای مهمان
+نوشته شده در جمعه ۲۶ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۶:۳۹ ب.ظ توسط اشرفی