ما بی چون دانیم
نقل است که حسن بصری رابعۀ عدویه را گفت: رغبت کنی تا نکاحی کنیم و عقد بندیم. رابعه گفت: نکاح بر وجود فرو آید. اینجا وجود برخاسته است که نیستِ خود گشته ام. گفت ای رابعه این به چه یافتی؟ گفت به آنکه همۀ یافته ها گم کردم در او. حسن گفت: او را «چون» دانی؟ گفت: یا حسن «چون» تو دانی ما بی «چون» دانیم.
تذکرﺓ الاولیاء، عطار نیشابوری، صفحه ۵۶، برداشت آزاد [اینجا]
تذکرﺓ الاولیاء، عطار نیشابوری، صفحه ۵۶، برداشت آزاد [اینجا]
+نوشته شده در چهارشنبه ۲۴ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۱۱:۴۵ ب.ظ توسط اشرفی