چه خوش است بوی عشق از نفس نیازمندان
چه خوش است بوی عشق از نفس نیازمندان
دل از انتظار، خونین؛ دهن از امید خندان...
سر کوی ماه رویان همه روز فتنه باشد
ز مُعَربِدان و مستان و معاشران و رندان
اگر از کمند عشقت بروم کجا گریزم
که خلاص، بی تو بند است و حیات، بی تو زندان
اگرم نمیپسندی مدهم به دست دشمن
که من از تو برنگردم به جفای ناپسندان
نفسی بیا و بنشین سخنی بگوی و بشنو
که قیامت است چندان سخن از دهان خندان
اگر این شکر ببینند محدثان شیرین
همه دستها بخایند چو نیشکر به دندان [سعدی]
سروش، شرح بوستان سعدی، جلسه نهم، دقیقه ۱، برداشت آزاد [اینجا]
دل از انتظار، خونین؛ دهن از امید خندان...
سر کوی ماه رویان همه روز فتنه باشد
ز مُعَربِدان و مستان و معاشران و رندان
اگر از کمند عشقت بروم کجا گریزم
که خلاص، بی تو بند است و حیات، بی تو زندان
اگرم نمیپسندی مدهم به دست دشمن
که من از تو برنگردم به جفای ناپسندان
نفسی بیا و بنشین سخنی بگوی و بشنو
که قیامت است چندان سخن از دهان خندان
اگر این شکر ببینند محدثان شیرین
همه دستها بخایند چو نیشکر به دندان [سعدی]
سروش، شرح بوستان سعدی، جلسه نهم، دقیقه ۱، برداشت آزاد [اینجا]
+نوشته شده در چهارشنبه ۲۲ دی ۱۴۰۰ ساعت ۷:۲۰ ب.ظ توسط اشرفی