عام و خاص
مثلا در قرآن مجيد وارد شده است كه «و المطلقات يتربصن بانفسهن ثلثة قروء» زنان مطلقه لازم است بعد از طلاق تا سه عادت ماهانه صبر كنند و شوهر نكنند. پس از آن آزادند در اختيار شوهر. اكنون فرض كنيد كه در حديث معتبر وارد شده است كه اگر زنی به عقد مردی در آيد و پيش از آنكه رابطه زناشوئی ميان آنها بر قرار شود زن مطلقه شود، لازم نيست زن عده نگهدارد. در اينجا چه بكنيم؟ آيا اين حديث را معارض قرآن تلقی كنيم و در نتيجه همانطور كه دستور رسيده است آن را دور بيندازيم و به سينه ديوار بزنيم؟ يا خير اين حديث در حقيقت مفسر آن آيه است و به منزله استثنائی است در بعضی مصاديق آن و به هيچ وجه معارض نيست. البته نظر دوم صحيح است، زيرا معمول مخاطبات آدميان اين است كه ابتدا يك قانون را به صورت كلی ذكر میكنند و سپس موارد استثناء را بيان مینمايند. قرآن هم بر اساس محاورات عمومی بشری با بشر سخن گفته است و از طرف ديگر خود قرآن حديث پيغمبر را معتبر شمرده و گفته است«ما آتيكم الرسول فخذوه و ما نهاكم عنه فانتهوا» آنچه پيامبر برای شما آورده بگيريد وعمل نمائيد. در اين گونه موارد، خاص را به منزله استثناء برای عام تلقی میكنيم و میگوئيم عام را وسيله خاص تخصيص میدهيم و يا میگوئيم خاص مخصص عام است.
اصول فقه، مرتضی مطهری، صفحه برداشت آزاد
اصول فقه، مرتضی مطهری، صفحه برداشت آزاد
+نوشته شده در جمعه ۲۶ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۸:۱۲ ب.ظ توسط اشرفی