مطلق و مقیّد
مطلق و مقيد هم چيزی است شبيه عام و خاص، چيزی كه هست عام و خاص در مورد افراد است و مطلق و مقيد در مورد احوال و صفات. عام و خاص در مورد اموری است كلی كه دارای افراد موجود متعدد و احيانا بی نهايت است و بعضی از انواع و يا افراد آن عام به وسيله دليل خاص از آن عموم خارج شدهاند، ولی مطلق و مقيد مربوط است به طبيعت و ماهيتی كه متعلق تكليف است و مكلف موظف است آنرا ايجاد نمايد. اگر آن طبيعت متعلق تكليف قيد خاص نداشته باشد مطلق است و اگر قيد خاص برای آن در نظر بگيريم مقيد است. مثلا در مثالی كه قبلا ذكر كرديم «صل عليهم» اين دستور از آن نظر كه مثلا با صدای بلند باشد يا آهسته، در حضور جمع باشد يا حضور خود طرف كافی است، مطلق است. اكنون میگوئيم اگر دليل ديگری از قرآن يا حديث معتبر نداشته باشيم كه يكی از قيود بالا را ذكر كرده باشد ما به اطلاق جملۀ «و صل عليهم» عمل میكنيم، يعنی آزاديم كه به هر صورت بخواهيم انجام دهيم ولی اگر دليل ديگری معتبر پيدا شد و گفت كه مثلا اين عمل بايد با صدای بلند باشد و يا بايد در حضور جمع و در مسجد باشد، دراينجا مطلق را حمل بر مقيد میكنيم يعنی آن دليل ديگر را مقيد (به كسرياء) اين جمله قرار میدهيم. نام اين عمل «تقيد» است.
اصول فقه، مرتضی مطهری، صفحه برداشت آزاد
اصول فقه، مرتضی مطهری، صفحه برداشت آزاد
+نوشته شده در جمعه ۲۶ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۸:۱۳ ب.ظ توسط اشرفی