منم که شهره شهرم به عشق ورزیدن
منم كه ديده نيالودهام به بد ديدن [حافظ]
وفا کنیم و ملامت کشیم و خوش باشیم
که در طریقت ما کافریست رنجیدن
به پیر میکده گفتم که چیست راه نجات
بخواست جام می و گفت عیب پوشیدن
هرگاه انسان عاشق شد، شهره میشود؛ چون عشق از جنس جوشش است و جوشش قابل پوشش نیست. هزار حهد بکردم که سرّ عشق بپوشم، نبود بر سر آتش میسّرم که نجوشم. عاشق بد نمیبیند چون معشوق همه حُسن است. از ملامت نمیرنجد چون نگاهش به معشوق است و ملامت را احساس نمیکند. عاشق زمانی میرنجد که از عشق منصرف شده باشد. [دینانی]
عارف که برنجد تنگ آب است هنوز
پیر ما گفت خطا بر قلم صنع نرفت
من از صبر و شکیبم شهریارا شهرۀ آفاق
وفا کنیم و ملامت کشیم و خوش باشیم
که در طریقت ما کافریست رنجیدن
به پیر میکده گفتم که چیست راه نجات
بخواست جام می و گفت عیب پوشیدن
هرگاه انسان عاشق شد، شهره میشود؛ چون عشق از جنس جوشش است و جوشش قابل پوشش نیست. هزار حهد بکردم که سرّ عشق بپوشم، نبود بر سر آتش میسّرم که نجوشم. عاشق بد نمیبیند چون معشوق همه حُسن است. از ملامت نمیرنجد چون نگاهش به معشوق است و ملامت را احساس نمیکند. عاشق زمانی میرنجد که از عشق منصرف شده باشد. [دینانی]
عارف که برنجد تنگ آب است هنوز
پیر ما گفت خطا بر قلم صنع نرفت
من از صبر و شکیبم شهریارا شهرۀ آفاق
+نوشته شده در جمعه ۸ بهمن ۱۴۰۰ ساعت ۱:۳۵ ق.ظ توسط اشرفی