روباه و لکلک
روباه، لکلک را به شام دعوت کرد. سوپی درست کرد و در بشقاب ریخت؛ پوزۀ خود را در بشقاب گذاشت تمام سوپ را خورد؛ اما لکلک با نوک بلندش نتوانست بخورد. لکلک برای تلافی روباه را دعوت کرد. غذا را در کوزهای با دهانۀ باریک ریخت. نوکش را در کوزه گذاشت و تمام آن را خورد ولی پوزۀ روباه به غذا نرسید و نتوانست بخورد.
ژان دو لا فونتن، روباه و لکلک، برداشت آزاد [اینجا]
ژان دو لا فونتن، روباه و لکلک، برداشت آزاد [اینجا]
+نوشته شده در سه شنبه ۱۷ اسفند ۱۴۰۰ ساعت ۱:۳۹ ب.ظ توسط اشرفی