شکار شیر و گرگ و روباه
شیر و گرگ و روباهی به شکار رفتند. یک گاو و یک بز و یک خرگوش شکار کردند. شیر به گرگ دستور داد تا حیوانات صید شده را تقسیم کند. گرگ گفت: گاوِ وحشی سهمِ شیر، بزِ کوهی سهمِ خودم و خرگوش سهمِ روباه! شیر ناگهان برآشفت که چرا گرگ در محضر شاهانۀ او حرف از منیّت میزند؟ در حالیکه این صیدها فقط با حضور نیرومند شیر حاصل شده است. پنجهای بر او زد و هلاکش کرد. سپس به روباه گفت: تو تقسیم کن! روباه گفت: تقسیم در اینجا معنی ندارد. این گاو، صبحانۀ سلطان است؛ بز کوهی، ناهار سلطان است و خرگوش، شام سلطان است. شیر خوشحال شد و صیدها را به روباه بخشید و گفت: تو روباه نیستی بلکه خودِ منی! [مولوی]
غیرت الهی
هدایای والی ازد
غیرت الهی
هدایای والی ازد
+نوشته شده در چهارشنبه ۱۷ خرداد ۱۴۰۲ ساعت ۱۲:۴ ب.ظ توسط اشرفی
|