سالک تا به خدا نرسد آرام نمیگیرد
دل سالک غم و غصه دارد. جرقّهای وجودش را آتش زده است. دیگر نمیتواند در مجالس عادی برود، با دیگران همبحث شود، کِرکِر کند، قهقهه بزند، شوخی کند، مزاح کند، تعریف و تمجید و تکذیب بیجا کند. اینجاست که از هرطرف آفتی میآید. بدگویی میآید، تعریف بیجا میآید، تحسین بیجا میآید. انتقاد بیجا میآید، باید صبر کند و این آفتها را کنار بزند.
آیین رستگاری، علامه حسینی تهرانی، جلسه دوم، دقیقه ۴۵، صفحه ۱۵، برداشت آزاد [اینجا]
آیین رستگاری، علامه حسینی تهرانی، جلسه دوم، دقیقه ۴۵، صفحه ۱۵، برداشت آزاد [اینجا]
+نوشته شده در جمعه ۷ مهر ۱۴۰۲ ساعت ۳:۵۹ ق.ظ توسط اشرفی